سیدمحمد بهشتی، رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در نکوداشت دکتر ناصر تکمیلهمایون گفت: استاد این هنر را دارد که معانی بسیار پیچیده را در بستهبندیهای سهلالوصول و جذاب عرضه کند.
استاد همشهری طنازی چون عبیدزاکانی است
مهندس محمد بهشتی، رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و جهانگردی گفت: نکته قابل توجه این است که استاد قزوینی است و همه کسانی که قزوینیها را نمیشناسند باید جلوی آن بنویسند؛ دکتر تکمیلهمایون. از طرفی قزوین از جمله شهرهای رجالپرور کشور است و این رجال قزوین بسیار زیاد هستند و آدمهای بزرگ در این شهر فراوانند، شهری که فرهیختهپرور است. این موارد در وجود استاد قابل لمس است و تعاریفی که دوستان از وی بیان کردند، مدعای سخن من است.
وی افزود: اما تنها این نیست و باید گفت که قزوینیها بسیار طناز هستند. هر حرفی را به آنها بگویی در مقابل چهار قصه و شوخی را در یک بستهبندی بسیار شیرین و جذاب به شما تحویل میدهند. دکتر تکمیلهمایون نمونه عیان این صفت است و برایش از شیرمرغ تا جان آدمیزاد سوژه فراهم کنید، آنوقت ببینید چگونه از همه جا، آسمان، زمین، ادبیات و تاریخ کمک میگیرد و در یک بستهبندی بسیار جذاب حقمطلب را ادا میکند.
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و جهانگردی ادامه داد: وقتی تکمیلهمایون با طنز سخن میگوید، جاهلهای دروازه غار هم میفهمند چه میگوید و سخنانش برایشان جذاب است. استاد این هنر را دارد که معانی بسیار پیچیده را در بستهبندیهای سهلالوصول و جذاب عرضه کند. این هم از ویژگیهای قزوینیهاست، بیخود نیست که عبیدزاکانی متعلق به قزوین است! بیخود نیست که دهخدا اهل قزوین است.
مطالعات تهرانپژوهی تکمیلهمایون نوآورانه است
احمد مسجدجامعی گفت: تکمیلهمایون یک شخصیت ملی و ایراندوست به گواهی آثارش «از آبسکون، یا، جزیره آشورزاده»، «خلیجفارس»، «خوارزم»، «سرگذشت دریای مازندران»، «انقلاب مشروطیت» و حوزههای مختلف کتابها، مقالات، سخنرانیهای گستردهای را رقم زده و یکی از پرکارترین شخصیتهایی است که در دوره ما درباره ایران تلاش کرده، سخن گفته، نوشته، اندیشیده و عمل کرده است.
وی افزود: در میان آثار ارائه شده استاد، بخش ویژهای را میتوانیم ببینیم که به تهران پرداخته و حجم کتابها و مقالاتش درباره تهران بیش از سایر حوزههاست. از طرفی پرداختن وی به تهران در مواردی نوآورانه است و نگاهی فرهنگی اجتماعی به تاریخ پایتخت دارد که این رویکرد جدیدی است. اگرچه در حوزه مطالعات تهران تالیفات قابل توجه حسین کریمان را داریم و آثارش ارزشمند است اما نگرش وی پژوهشی دانشگاهی است و نگاهش صرفا تاریخی است، همان نگاهی که پیشینیان ما داشتند.
این عضو شورای شهر تهران ادامه داد: مطالعات تهرانپژوهی تکمیلهمایون با آثار سایر محققان متفاوت است، وی با نگاهی که محصول تاریخ و علوم اجتماعی است سراغ مطالعات تهران رفته است. بنابراین وقتی عناوین مقالاتی را که گردآوری و طبقهبندی کرده، مشاهده میکنید و درمییابید که این پژوهشها در فضای جدیدی با رویکرد مطالعات فرهنگی صورت گرفته است. از این رو پژوهشهایش در حوزه تهران نگاه ترکیبی تاریخی، اجتماعی فرهنگی است و دقت بسیار خوبی نیز دارد.
دانش باید در متن جامعه قرار گیرد
باقر ساروخانی در بخش دیگری از این آیین نکوداشت بیان کرد: از میراث بزرگ وی در جهان دانش پیوند میان تاریخ، علوم اجتماعی و جامعهشناسی است. تا پیش از آن همیشه تاریخ را داشتیم اما برایمان تاریخ زندگی بزرگان، پادشاهان، جنگها و غیره بود و اما تکمیلهمایون تاریخ را به جامعهشناسی وصل کرد و پس از آن فضای جامعهشناسی تغییر یافت.
وی افزود: پس از آنکه تاریخ در جامعهشناسی نمود پیدا کرد، بعد از آن ما همیشه در کلاس درس میگفتیم افرادی که فرهنگ جامعه و تجربه حیات تاریخ دینی خویش را نشناسند، نمیتوانند جامعهشناس آن کشور باشند. اگرچه هر عالمی باید از هر جای جهان علم را بیاموزد اما این دانش باید در دل جامعه قرار بگیرد و با متن جامعه تطبیق پیدا کند و بومی شود. آنجاست که میتواند کاربردی شود و مسالهای از جامعه را شناسایی و حل کند.
تنها به خواندن و درک تاریخ اکتفا نکنیم
علیمحمد ولوی، استاد تاریخ دانشگاه الزهراء گفت: استاد از رشته جامعهشناسی به تاریخ آمد و برای نزدیک کردن این دو حوزه از درس، بحث و آثارش هویتی را ایجاد کرده که توانسته زیباییها و جذابیتهای خاص خودش را داشته باشد. در عین حال باید بگویم اگر بخواهیم دانشجوی موفقی در رشته تاریخ باشیم و به درک درستی از این حوزه برسیم نباید تنها به خواندن و درک تاریخ اکتفا کنیم بلکه تلاش کرده تا تخصصهای دیگر را نیز به تاریخ نزدیک کنیم.
وی افزود: معمولا استادان و محققان موفق تاریخ کسانی بودند که از ورود به عرصههای دیگر غفلت نکردند و تخصصهای دیگری را نیز در کنار تخصص تاریخ مورد بررسی و مطالعه خود قرار دادند. در پیشینه تاریخی ما نیز موفقترین شخصیتهای مورخ ما کسانی مانند مسعودی در تاریخ ایران و اسلام، امثال ابنخلدون و بسیاری از نخبگان معاصر و نسل جدید نیز همین ویژگی را در علمآموزی خود لحاظ کردند یعنی در کنار تاریخ سایر رشتهها را تجربه کردند، به همین دلیل آثار و سخنان آنها حلاوت دیگری دارد.
ما با میراث خودمان چه کردیم؟
دکتر ایمان جاجرمی، مدیر موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی اظهار کرد: من امروز ریاست موسسهای را بر عهده دارم که یکی از بانیان آن دکتر غلامحسین صدیقی بود، چیزی از این موسسه که قرار بود در حوزه تحقیقات اجتماعی با موسسات اروپایی رقابت کند، جز یک عنوان باقی نمانده است. موسسهای که نزدیک به 400 نفر با شور و هیاهو آن را تاسیس کردند. محیط اخلاقی که تقریبا از بین رفته و برای من جای افسوس دارد. برای همین گاهی از خودم میپرسم ما با میراث خودمان چه میکنیم؟
تبلور اصلیترین جریانهای تاسیس جامعهشناسی
محمدامین قانعیراد نیز گفت: استاد توانست سبک ویژهای را در جامعهشناسی ایجاد کند، اگرچه به نظرم با وجود اینکه کارهای بزرگی در عرض 60، 70 سال اخیر در حوزه جامعهشناسی صورت گرفته است، اما ما هنوز در مرحله تاسیس جامعهشناسی در کشور هستیم. در این میان تکمیلهمایون تبلور اصلیترین جریانهای تاسیس جامعهشناسی در کشورهستند که میتوان گفت این جریان و پروژه فکری به دلایلی آن طور که باید و شاید نتوانست در کشور پیش برود.
وی افزود: بحث پیروزی انقلاب اسلامی مساله جامعهشناسی را تا حدودی مورد چالش قرار داد و از سوی دیگر برخی جهتگیریها که موجب جریانهای دیگری در جامعهشناسی شد، مانع از رسیدن به آن چشمانداز مدنظر شد. به این ترتیب، اگر بخواهیم بگوییم که جامعهشناسی در ایران در کدام دانشمند و استاد تبلور پیدا کرده، بیشک یکی از آن افراد بزرگ، دکتر تکمیلهمایون است. هر چند حضور وی بیشتر در عرصه تاریخ بود تا در حوزه جامعهشناسی.
این استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ادامه داد: از طرفی حضور تکمیلهمایون به دلیل موانعی بیشتر در مراکز پژوهشی بود تا دانشگاهی. این حضور نداشتن در دانشگاه باعث شد تا جریان سنت فکری غلامحسین صدیقی که تکمیلهمایون نماد و میراثدار آن بود در ایران با مشکل مواجه شد و آنطور که انتظار میرفت به دانشگاه منتقل نشود. با این حال وی پرورش یافته موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی و به طور ویژه مکتب صدیقی است که جامعهشناسی را بر دو مبنای فلسفه و تاریخ قرار میدهد و برای اینکه نهادینه شود و گسترش و تبلور پیدا کند باید بالی در فلسفه داشته باشد و بالی نیز در تاریخ.
قزوین پارهای از عشق به ایران است
حضرتی، رئیس میراث فرهنگی شهرستان قزوین در این مراسم اظهار کرد: طی این سالها رنجها و ملامتهایی به ناحق به استاد وارد شد، اما وی خم به ابرو نیاورد و با بردباری تمام به عشق ایران گذشت کرد اما استاد شخصیتی نهادساز، آغازگر و مولف است. فردی واژهپرداز است و در معادلسازی واژگان و اصطلاحات دستی توانا دارند.
وی افزود: تکمیلهمایون عاشق ایران است و اگر هم به قزوین نیز عشق میورزد، چون قزوین پارهای از ایران است. از این رو مطالب و مقالاتی که درباره قزوین نوشتند، از جمله «درآمدی بر موقعیت تاریخی فرهنگی قزوین»، «نگاهی به جامعهشناسی شهر قزوین»، «تاسیس بلدیه قزوین»، «نگاهی به آموزش کودکان و نوجوانان و نظام مکتبخانههای قزوین» ویژگیهای خاصی دارند.
رئیس میراث فرهنگی شهرستان قزوین عنوان کرد: استاد حتی وقتی سراغ پژوهش و تالیف درباره رجال قزوین میروند، افراد بسیار نادر و شادی مانند شروین نریمان قزوینی را مطرح میکنند.
زمانه و نوع برخورد با آن مورخ را میسازد
دکتر تکمیلهمایون در پایان این آیین گفت: وقتی رساله دکتری درباره دگرگونی در عصر قاجار را به پایان رساندم و خواستم به ایران بیایم، مسئولان دانشگاه سوربن از من خواستند که در این دانشگاه به تدریس مشغول شوم. اگرچه دوستان توصیه کردند که بمانم اما ترجیح دادم به وطنم برگردم چون من به خاک ایران تعلق داشتم.
وی افزود: وقتی برگشتم به دلیل حضور در مراسم درگذشت جلالآل احمد از سوی ساواک احضار شدم و پرویز ثابتی تلویحا مرا از تدریس در دانشگاه منع کرد و خواست تا نامهای بنویسم و تعهد بدهم که وارد هیچگونه فعالیت سیاسی نخواهم شد، آن نامه هیچ وقت نوشته نشد.
این عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: پس از انقلاب به دلیل برخی موانع از تدریس در دانشگاه باز ماندم و به لطف بروجردی به پژوهشگاه رفتم و در این مرکز علمی و فرهنگی مشغول به تحقیق و پژوهش شدم. در زندگی سالهای دشواری را گذراندم، اما همیشه خویش را مدیون دکتر صدیقی میدانم که با رفتارش راه و روش زندگی مرا تغییر داد.
تکمیلهمایون بیان کرد: اگر مادربزرگم اصرار نمیکرد که در مدارس جدید قزوین ثبتنام کنم و پشت نیمکت بنشینم و درس بخوانم، مهیاری، پس از اخراج از دبیرستان علامه در میانه راه تحصیل دستم را نمیگرفت و غلامحسین صدیقی پایاننامهام را تحسین نمیکرد و احسان نراقی مرا به موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی نمیبرد، شاید امروز اینجا نبودم و سخن از وصل جامعهشناسی و تاریخ در میان نبود. میخواهم بگویم این حوادث و نوع برخورد با آنهاست که مورخ را میسازد.
نظر شما