کتاب «وهابیت و خشونتگرایی اسلامی از منظر جامعهشناسی» نقد و بررسی شد
عبدالکریمی: میری در کتابش بر بررسی عمیق وهابیت تاکید میکند/ بارشی از ایدهها و ارائه ندادن داده تجربی در کتاب
بیژن عبدالکریمی در جلسه نقد و بررسی کتاب «وهابیت و خشونت گرایی اسلامی از منظر جامعه شناسی» گفت: میری در کتاب تاکید میکند که وهابیت ریشههای عمیقی دارد که باید به رسمیت شناخته شود و اینکه تصور داشته باشیم با مسائل نظامی میتوانیم مشکل وهابیت را حل کنیم یک خیال خام است.
سیاستزدگی مهمترین موانع پدیدارشناسی
عبدالکریمی در این نشست با اشاره به زبان ساده و صمیمانه مولف در پرداختن به موضوع وهابیت عنوان کرد. مولف کتاب بدون اینکه بخواهد باج سیاسی دهد از موضع منافع ملی و به صورت صمیمانه درباره وهابیت طرح مساله کرده است.
وی ادامه داد: کتاب دکتر میری مانند سایر آثار او حالت خطابهای دارد. در افق تاریخی ما که خلق متون ماندگار بسیار دشوار است نمیتوانیم متن ماندگاری خلق کنیم چون آکادمی و دانشگاه نداریم و از آنجا که دانشگاه نداریم متن علمی هم خلق نمیشود و این دور تسلسل است.
وی افزود: امروز ما با مساله بنیادین مواجه هستیم و اگر قرار باشد در جهان زندگی انسانی داشته باشیم نیازمند استراتژی درست هستیم که این استراتژی بدون فهم صحیح از جهان حاصل نمیشود. متاسفانه ما نظریه اجتماعی و یک نظام ساختاری نداریم چرا که اسیر گمگشتگی و روزمرگی هستیم.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه سیاستزدگی از مهمترین موانع پدیدارشناسی ما به جهان است، اظهار کرد: ما تصویر کج و معوجی از جوامع مسلمان داریم همانگونه که تصویر درستی از غرب نداریم چرا که نتوانستهایم زیست جهان خودمان و عالم اسلام را بشناسیم. در کتاب میری بصیرتهایی وجود دارد که مبانی نگریستن با واقعیتها را به ما نشان میدهد. چشماندازی که مولف در این کتاب ارایه میدهد این است که مسائل وهابیت را از پشت لایههای تئولوژیک نبینیم و به منظره یک امر جامعهشناختی به آن بپردازیم.
به گفته عبدالکریمی، مولف در کتاب حاضر این سوال را مطرح میکند که ما چه تلقی میتوانیم از سوژه مسلمان در جهان کنونی داشته باشیم. همچنین میری از حوزههای علمیه این سوال را میپرسد که هنجارهای مسلمانان در جامعه کنونی چگونه باید باشد.
وی در همین راستا توضیح داد: اسلامیت در کشور ما فاقد هرگونه مبانی حکمی و متافیزیکی لازم است و نمیداند از سوژه مسلمان چه انتظاری دارد. میری در این کتاب از حوزههای علمیه میخواهد پدیدههایی مانند وهابیت، داعش، بوکوحرام و... را بررسی کنند. او در کتاب بیان میکند که میتوان با تکیه بر هویت شیعی نوعی از مناسبات فرهنگی ژئوپولتیک با منطقه ایجاد کرد اما فهم من این است که در جهان کنونی تئولوژی به پایان رسیده و باید به عناصر دیگری تکیه کرد.
میری در کتاب تاکید میکند که وهابیت یک مسئله سطحی و گذرا نیست بلکه ریشههای عمیقی دارد که باید به رسمیت شناخته شود. اینکه تصور داشته باشیم با مسائل نظامی میتوانیم مشکل وهابیت را حل کنیم یک خیال خام است. میری در کتابش ارجاع خوبی هم به کتاب «ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام» داده است.
این مدرس دانشگاه اظهار کرد: من با میری همدل و همنظرم که سنت تفکر معنوی در ایران بسیار قویتر از سایر کشورهاست ولی با این حال چرا تحجرگرایی و ظاهرگرایی در جامعه ما آنقدر صدایش بلند است؟ چرا با وجود اینها، جریانهای معنوی ما گم و مدفون شدهاند. ما با بازگشت به فهم حکمی و عقلانی و سنت تاریخی میتوانیم تا حدی رگههای این تحجرگرایی را بخشکانیم.
کتاب روشمند و پژوهشمحور نیست
محدثی نیز در بخش دیگری از این نشست پژوهشی نبودن کتاب را ایراد صوری آن دانست و گفت: با مطالعه کتاب مخاطب احساس میکند با یک دانای کل مواجه است و همین موضوع ما را اذیت میکند. میری در کتاب ادعایی را طرح میکند و به جلو میرود اما هیچ توضیحی به مخاطب ارایه نمیدهد. البته این میتواند ویژگی مثبت و منفی کتاب محسوب شود چون نظام آموزشی ما خلاقیت را سرکوب میکند و اغلب متفکران ما مقلد اندیشههای غربی هستند و ما در این کتاب همواره با ایدهسازیهای نویسنده مواجه میشویم و از این منظر میری در کتاب با شجاعت ایدههای خودش را طرح میکند بدون اینکه مقلد باشد.
وی ادامه داد: همچنین نویسنده بر لزوم وهابیتشناسی عالمانه تاکید میکند که این ایده ارزشمند و مهمی است چرا که باید وهابیت را بار دیگر بازنگری کنیم. در کل کتاب نوعی وهابیتهراسی مفید میبینیم و نویسنده از خطر وهابیت در آینده سخن میگوید و از ما میخواهد وهابیت را جدی بگیریم اما اینکه آیا میری توانسته انتظارات جامعهشناختی ما را از بررسی موضوع وهابیت برآورده کند سوال دیگری است.
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه هیچ روش مشخصی در این کتاب وجود ندارد، یادآور شد: میری به صورت روشمند کتاب را سامان نداده و ما در کتاب با بارشی از ایدهها مواجه هستیم بدون اینکه داده تجربی ارایه شود. به طور مثال نویسنده ادعایی را مطرح میکند و مخاطب انتظار ارایه داده تجربی از سوی مولف را دارد اما چیزی دریافت نمیکند و به دلیل فقدان نگاه تجربی مباحث کتاب را برای مخاطب ناتمام میگذارد. به طور مثال میری در کتاب ادعا میکند که حوزههای علمیه توانسته همبستگی در منطقه را ایجاد کند و بر همین اساس تقویت آنها را تجویز میکند اما نمیگوید که این ادعا را براساس چه داده تجربی ارایه کرده است.
وی اضافه کرد: همچنین نویسنده مذهب تشیع را پاکترین و انسانیترین مکتب جهان میداند و یا ویژگیهای منفی بسیاری از وهابیت برمیشمارد بدون اینکه داده تجربی ارایه کند، از سوی دیگر در کتاب با پارادوکسهایی مواجه میشویم. به طور مثال اینکه چگونه میشود در جهان مدرنی که زندگی میکنیم بنا بر ادعای نویسنده گرایشهای متحجرانهای چون وهابیت بر مذاهب انسانی چون شیعه غلبه داشته باشد. نویسنده از یک طرف تاکید دارد که وهابیت روی سوژه مسلمان اثر دارد و از سوی دیگر معتقد است وهابیت نظام سرمایهدارانه را پذیرفته در حالی که این به یک پارادوکس منتهی میشود. بنابراین اغلب مباحث کتاب بدون اینکه به نتیجه خوبی برسند ناتمام میمانند و بسیاری از موارد با ایدههای سیاسی، فلسفی و اغلب راهبردی نویسنده بدون ارایه داده تجربی روبهرو میشویم.
این استاد دانشگاه ادامه داد: نکتهای که وجود دارد اینکه هم ایران هم عربستان هر دو جزو جوامع قدسی واکنشی هستند و اینگونه جوامع نمیتوانند همدیگر را تحمل کنند چون هر کدامشان برای خود تقدسی قائلند و همدیگر را نفی میکنند.
وی در پایان گفت: علمای شیعه و سنی باید تفسیرهای عامگرایانه و انسانی از اسلام را روی سر انسانها بکشند و هر دو گروه هم پتانسیل مخرب موجود در فرقه خود را مورد بازبینی قرار دهند. تا زمانی که هرکدام از این گروهها انبوهی از مقدسات برای خود دارند و جرات نقد آن را هم ندارند آینده جهان اسلام در چمبره مرزهای خونی و جنگهای غیرانسانی باقی میماند. نکته جالب اینکه خیلی از افراد بزرگ و مقدس این دو نحله خودشان با هم مشکل نداشتند و حتی با هم مراوده و ارتباط داشتند ولی برای ما اینگونه نیست.
وهابیت از منظر جامعهشناسانه تبیین شود
میری در این نشست توضیحاتی را درباره کتاب ارایه کرد و گفت: مساله دین امروز تنها موضوعی در جهان نیست که متخصصان علوم سیاسی به آن بپردازند اما در ایران بررسی موضوع دین و یا گروههای تکفیری به صورت انحصاری در دست متخصصان علوم سیاسی و روابط بینالملل است و جامعهشناسان کمتر به آن پرداختند و این سوال را بررسی کردند که اساسا فرقههایی مانند وهابیت چه تاثیری میتوانند روی منطقه ما و یا نگاه جامعهشناختی داشته باشند.
وی ادامه داد: متخصصانی که در علوم سیاسی فعال هستند مدلهای ذهنی برای بررسی وهابیت دارند و براساس آن سخن میگویند در حالی که برای بررسی وهابیت نیز همانند سایر مقولات اجتماعی باید از پشت میز بلند شویم و به بررسی جامعهشناختی آن بپردازیم.
میری با بیان اینکه میتوان به چند رویکرد در بررسی وهابیت اشاره کرد، افزود: رویکرد نخست این است که به وهابیت به عنوان شر کامل نگاه کنیم و بر این اساس نمیتوانیم با آن مفاهمه برقرار کنیم. رویکرد دوم وهابیت را به مقوله سیاسی تقلیل میدهد که فقط در دستان حاکمیت است در حالی که وهابیت مقوله سیاسی نیست که با آمدن و رفتن پادشاهان عربستان تغییر کند. رویکرد سوم نگاه جامعهشناختی به وهابیت است که از علوم انسانی نشأت میگیرد و به این موضوع میپردازد که در جوامعی که وهابیت غالب است چه ذائقه، فرهنگ و هنجارهایی وجود دارد.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با تاکید بر اینکه تصویر درستی از وهابیت وجود ندارد، گفت: به همین دلیل است که رویکرد ما نسبت به وهابیت احساسی است و اغلب فکر میکنیم به زودی عربستان سقوط میکند اما واقعیت نشان میدهد که حاکمیت عربستان یکی از نادرترین حکومتهاست و فارغ از بد یا خوب بودن توانسته یک ایده جهانی ـ وطنی را در جهان اسلام ایجاد کند و به همین دلیل نباید این ایده را به یک حاکمیت سیاسی تقلیل داد.
میری در بخش پایانی این نشست و در پاسخ به انتقادها گفت: امروز این باور در ایران شکل گرفته که باید چیزی به نام روش، نگرش و بینش در علم وجود داشته باشد. من معتقد هستم بیوگرافی افراد روی نگاه جامعهشناختی آنها اثر میگذارد و در جامعهای که من زیست داشتهام این نگاه صرف به روش و داده وجود نداشته است. اگر چنین نگاهی وجود داشت افرادی چون هورکهایم و آدورنو چگونه بدون ارایه دادههای تجربی به این بصیرت رسیدهاند؟!
وی بیان کرد: در جامعهای که ما زیست میکنیم نیازمند تدوین استراتژی هستیم چرا که در غیر این صورت اسیر استراتژیهای دیگر میشویم، به همین دلیل برای بررسی پدیده وهابیت باید نگاه جامعهشناختی و عالمانه به آن داشته باشیم.
نظر شما