نشست تخصصی «علوم انسانی و مبارزه با افراطیگری» برگزار شد
صلواتی: تفکر صدرایی میتواند از افراطیگری و خشونت بکاهد
عبدالله صلواتی، مدرس دانشگاه شهید رجایی با بیان اینکه تلقیل تفکر به یک هژمونی، به استبداد و خشونت خواهید انجامید گفت: من در ارایه الگوی انسان کامل از نگاه ملاصدرا ادعای ترسیم مدل جهانی ندارم اما معتقد هستم این مدل در جایی که افراد به دین اعتقاد دارند و به تفکر تکنیکی تقلیل پیدا نکردهاند و شهود هم هنوز اعتبار دارد میتواند از افراطیگری و خشونت بکاهد.
صلواتی در ابتدای این نشست با اشاره به اینکه بنابر تعبیر ملاصدرا در بحث وحدت تفاوتی میان پیامبر و انسان عادی پیدا نمیکنیم، گفت: علت آن است که ذات پیامبر و انسان یکی است. یک وقت انسان را در طول زندگی از آغاز تا مرگ بررسی میکنیم که در این صورت بحث زیست نوع مطرح میشود که هر انسانی از بدو تولد تا مرگ انواع مختلفی از انسان را تجربه میکند. به تعبیر ملاصدرا اگر قائل به زیست بوم انسانی باشیم در میان انواع انسان، نوعی وجود دارد که برترین زیست نوع آن از دیدگاه ملاصدرا «انسان کامل» است.
انسان کامل اسیر ذهن نیست
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه انسان کامل اسیر ذهن نیست افزود: تفسیر ذهنی انسان کامل میتواند به عنوان معیار قرار بگیرد تا بقیه ذهنها خود را با این الگو بسنجند. در روزگار ما مواجهه با انسان کامل جلوی بسیاری از افراطیگریها را میگیرد. انسان کامل اهل گفتوگو است. ما در سیره معصومین(ع) میبینیم که اهل گفتوگو بودند و مناظرات امام رضا(ع) نمونهای از آن است.
صلواتی تاکید کرد: انسان کامل خواهان تحقق خیر حداکثری برای همه انسانها است. مواجهه انسان کامل با مومن و کافر، دوست و دشمن عدالتمحور است. آبرو و جان مردم برای چنین انسانی محترم است. هنجارهای اخلاقی برای او نوسان ندارد و نکته مهم در مورد انسان کامل این است که او آیینه قدرت الهی است.
مدرس دانشگاه شهید رجایی ادامه داد: قدرتی که خداوند دارد همراه با خشونت و منت و ویرانگر نیست بلکه همراه با متانت است.
وی با بیان اینکه تعامل انسان کامل با دیگران زیر چتر مهربانی محقق میشود، گفت: روایتی از ائمه نقل میکنند که میگوید خداوند تاکید کرده عالم خانواده من و محبوبترین انسانها کسانی هستند که با مردم مهربانترند، این تصور باشکوهی است که میتواند منجر به کاهش افراطیگری شود. برخورد ما با فرزندمان همواره از سر عطوفت و مهربانی است چرا که آن را میوه قلبمان و از وجود خود میدانیم. اگر نگاه حکومت به مردم و مردم به یکدیگر چنین باشد میتوان جلوی افراطیگری و خشونت را گرفت هرچند که قدرت و حاکمیت اقتضائاتی دارد و بسیار سخت است که قدرت را شکاند اما با ساختن این تصاویر میتوان خشونت را کاهش داد.
این مدرس فلسفه در ادامه به مبنای روششناسی ملاصدرا درباره انسان کامل اشاره کرد و افزود: ملاصدرا بحث کشف برهان و آیات را به معنای کشف اَتُم مطرح میکند. برخلاف دنیای جدید که شهود را به رسمیت نمیشناسد و اعتباری برای آن قائل نیست در تفکر صدرایی شهود جایگاه بالایی دارد و ملاصدرا آن را معیار کشف و برهان میدارد در حالی که برخی میگویند معیار در فلسفه ملاصدرا برهان است اما آثار و فعالیتهای ملاصدرا خلاف این را نشان میدهد چرا که در نظر او آیات فقط چیز طفیلی و تزیینی نیست و شهود جزئی از رکن است. شیخ اشراق نیز در این باره تاکید میکند فیلسوفی که شهود ندارد فیلسوف نیست.
وی افزود: نکته دیگر این است که اگر بخواهیم تفکر را به صورت تکنیکی تقلیل بدهیم خشونت از درون آن زاییده میشود چون میخواهد هژمونی را قالب کنند چرا که هژمونی قدم اول استبداد و خشونت است و افراطیگری فکری نرمافزار افراطیگری عملی است.
صلواتی در بخش دیگری از سخنانش توضیحاتی را درباره انسان کامل ارایه کرد و گفت: انسان کامل انسانی است که مدت زیادی در بین مردم زندگی کرده و ما مصداق آن را در افرادی چون پیامبر و امامان میبینیم. البته در اینجا بحث ظهور و عینیت مطرح است به این معنی که انسان کامل امروز هم زنده است و ظهور دارد اگرچه در غیبت است بنابراین الگوهای راهبردی انسان کامل میتواند مورد استفاده بشریت قرار گیرد.
به گفته وی، در راهبردهای انسان کامل کتاب مقدسی مانند قرآن وجود دارد که تحریف نشده و میتواند در طول تاریخ چراغ روشنی برای ما باشد. این در حالی است که در تفکر غربی همواره یک نظریه تا زمانی کارآمد است که نظریه جدیدتری جایگزین نشده باشد و در این نگاه حقیقت مطلقی وجود ندارد.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: قرآن و عقل میتواند الگوی راهبردی انسان کامل باشد. هر متفکری که نظریهای ارایه میدهد خاستگاهی دارد و خاستگاه اندیشههایش پیش فرضهای جهانی و منطقهای دارد. بنابراین الگویی که ارایه میدهد نیز میتواند تا حد زیادی جهانی باشد هرچند که من در ارایه الگوی انسان کامل از نگاه ملاصدرا ادعای ترسیم مدل جهانی ندارم اما معتقد هستم این مدل در جایی که افراد به دین اعتقاد دارند و به تفکر تکنیکی تقلیل پیدا نکردهاند و شهود هم هنوز اعتبار دارد میتواند از افراطیگری و خشونت بکاهد.
صلواتی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه مدتهاست تحت سیطره اندیشههای غربی هستیم، توضیح داد: داوریاردکانی در کتاب خود بیان میکند که در ماجرای غربی شدن آنچنان ذهن و زبان آدمها تغییر کرده که هرچیزی را آنگونه که غرب میبیند میبینیم. در اینجاست که شهود هیچ جایگاهی ندارد اما سوال این است که آیا این حالت باید باقی بماند یا تلاش کنیم از آن گذر کنیم. عقلانیت در پارادایم غربی به معنای وجود نداشتن حقیقت است در حالی که در نگاه ملاصدرا عقل وجود دارد و نه عقلانیت. در این نگاه ما میتوانیم به واقعیت برسیم چرا که امر واقع وجود دارد و این برخلاف نگاه کانت و دکارت است زیرا دکارت میخواهد شهود را زیر سوال ببرد.
صلواتی در ادامه با بیان اینکه بیشترین کتابهایی که در حوزه فلسفه در ایران منتشر شده درباره دکارت است، افزود: علت این موضوع این است که اندیشمندان فکر کردهاند سخنان دکارت همان سخنان علمای خودمان است چون دکارت در پی اثبات امر مجرد و خداست و این برای ما جذاب بوده اما بعدها متوجه شدم که عناصر اندیشه دکارت، عناصر اندیشه غربی را میسازد و این همانی است که باید فهم شود. با ترجمه آثار فلسفه غرب در ایران از جمله دکارت توانستیم بفهمیم که عناصر فکری او زیر بنای دنیای جدید است و برای فهم این جهان باید اندیشه او را درک کرد.
نظر شما