ابن اثیر در اصل متولد جزیره ابن عمر از منطقه جزیره در شمال رود فرات است که به موصل آمده است. وی همراه دو برادر، نخست مجدالدین، صاحب کتاب «جامع الاصول» و دوم ضیاءالدین صاحب «المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر» که آنها نیز در کار نگارش و تالیف بودهاند از شهرت خاصی برخوردار است.
مهمترین اثر ابن اثیر کتاب «الکامل» است که آخرین اثر او بهشمار میآید. این کتاب نیز به مانند سایر آثاری که در این دورهها تالیف شده از دو بخش تشکیل میشود. بخشی که اقتباس از طبری و آثار پس از اوست و بخشی که با تکیه بر تکنگاریها و مشاهدات شخصی مولف نگاشته شده و به طور عمده مربوط به رخدادهای قرن ششم و ربع نخست قرن هفتم میشود.
رسول جعفریان مولف کتاب «منابع تاریخ اسلام» معتقد است: «ابن اثیر، در تلخیص طبری شیوه جالبی را در پیش گرفته و در اقتباس از آثار دیگر، اسلوبی را به کار برده که سبب شده تاریخ او پس از تاریخ طبری شهرت فراوان پیدا کند. تاریخ طبری در هر بخش آمیختهای است از روایات مختلف که معرکه آراء است. مطالعه این اثر برای پژوهشگر قابل استفاده است، اما برای کسانی که به کتابی یک دست و عمومی نیازمند هستند، چندان مفید نیست. ابن اثیر این مشکل را با تالیف سترگ خود حل کرد و به همین دلیل کتاب او شهرت دارد.»
ابن اثیر در مقدمه کتاب از علاقه خود به تاریخ سخن گفته و مینویسد که پس از مراجعه به آثار موجود دریافته که آنها یا بسیار مطولاند و یا بسیار مختصر. افزون بر آن کسانی که در شرق تاریخ اسلام را نوشتهاند، به حوادث غرب اسلامی بیتوجهاند و همینطور به عکس. به همین دلیل او تلاش کرده تا تاریخ بنگارد که جامع اخبار شاهان غرب و شرق باشد. البته بلافاصله گوشزد میکند که مدعی آن نیست که همه تاریخ را در کتاب خود آورده اما میتواند مدعی شود که آنچه را در کتاب خود فراهم آورده در کتاب دیگری فراهم نیامده است. وی در ادامه از شیوه کار خود سخن گفته است.
ابن اثیر میگوید که در سه قرن نخست تاریخ طبری را تلخیص کرده و آنچه را که در سایر کتابها بوده بر آن افزوده است. وی در این کار از منابع معتبر و مشهور استفاده کرده است. وی بحثی نیز در فواید تاریخ آورده که بسیار جالب است.
نخستین بحث کتاب درباره تاریخ هجری و پیدایش آن در دوران خلافت عمر است. بلافاصله بعد از آن بحث آفرینش، هبوط آدم و زندگی انبیا آمده است. به دنبال آن بحث از شاهان قدیم و عرب جاهلی آمده و سپس وارد سیره نبوی شده است. کتاب «الکامل» براساس سالشمار بوده، بخشی به حوادث و بخشی به درگذشتگان هرسال اختصاص داده شده است. طبعا بخش حوادث و تفصیلی که در آن آمده، بیش از بخش دوم یعنی یاد از درگذشتگان هرسال است.
مهمترین بخش این کتاب، حوادثی است که معاصر خود مولف بوده و نکات تازه آن فراوان است. آخرین سالهای زندگی وی مصادف با حملات مغولان به شرق اسلامی بوده که ابن اثیر این گزارش آنها را براساس شنیدههای خود نگاشته است. وی حوادث را تا سال 628 دنبال کرده است.
جعفریان مینویسد: «کتاب الکامل چندین چاپ شده است. جدای از چاپ اروپا، چاپ رایج آن توسط دارصادر بیروت در 13 مجلد انجام شده است. چاپ دیگر آن در 9 جلد توسط دار احیاء التراث العربی چاپ شده است. هر دو چاپ فهارس بالنسبه خوبی دارد.»
ترجمه فارسی «الکامل» با نام «کامل»، «تاریخ بزرگ اسلام و ایران توسط ابوالقاسم پاینده و از سوی موسسه مطبوعاتی علمی در 27 مجلد چاپ شده است. ترجمه جدیدتر آن توسط محمدحسین روحانی انجام شده و ناشر آن انتشارات اساطیر است.
کتاب دیگر ابن اثیر «اسد الغابه فی معرفه الصحابه» است که شرح حال مفصل اصحاب رسول خداست. بخش نخست آن، در چهار جلد رجال و بخشی پایانی آن در یک مجلد شرح حال صحابیان زن است. نویسنده «منابع تاریخ اسلام» براین باور است که این اثر در کنار «الاستیعاب» ابن عبدالبر و «الاصابه» ابن حجر عسقلانی از مهمتری آثاری است که در شرح حال صحابه نگاشته شده است.
فایده تاریخ از نگاه ابن اثیر
ابن اثیر درباره اهمیت تاریخ مینویسد: «من گروهی از کسانی را دیدم که ادعای شناخت و آگاهی میکردند و خود را ژرفکار، در دانش و گزارشگری میپنداشتند. اینان تاریخ را خوار میداشتند و ناچیز میانگاشتند و آن را یاوه میشناختند و از آن، روی برمیگاشتند. گمان میبردند که بالاترین سود تاریخ همانا راه یافتن به سوی افسانهها و گزارشهاشت و فرجام شناخت آن آگاهی از داستانها و گفت و شنود شبنشینیهاست. درست است: این، کار و بار کسی است که از هسته به پوست بسنده کند و خرمهره را به جای گوهر برگیرد. ولی کسی که خدا به او سرشتی درست ارزانی فرموده باشد و او را به راهی راست رهنمون گشته باشد. میداند که تاریخ را سودها بسیار است و دستاوردهای این جهانی و آن جهانی انبوه و بیشمار. اینک ما برخی از این سودها را که برایمان آشکار گشته است، فرامینماییم. و شناخت دیگر سودها را به هوش و خرد خواننده آن وامیگذاریم.»
او ادامه میدهد: «یکی از سودهای این جهانی این است که بیگمان انسان ماندگاری را دوست میدارد و بهتر میداند که در شمار زندگان درآید. کاش میدانستم، چه فرقی است میان آنچه خودش دیروز دیده یا شنیده باشد با آنچه در کتابهای فراگیر سرگذشت پیشینیان و زندگی گذشتگان خوانده باشد. وی چون آنها را بخواند، راست مانند آن کس است که با آنن همروزگار باشد و چون از آنها آگاهی یابد، درست مانند آن کس است که همیشه آنان شده باشد.»
«یکی دیگر آن که، پادشاهان روزگار و خداوندان کار، چون تاریخ را بخوانند و شیوه کار ستمکاران و پرخاشگران را نیک دریابد و آن را نگاشته در کتابها ببیند که مردم از گفتار و زبان همدیگر بازگو میکنند و پسینیان از پیشینیان همی گزارش آوردند. چون پیامدهای آن را مانند بدنامی و بدعت گذاری و نابودی مردمان و ویرانی شهرها و برباد رفتن داراییها و تباهی روزگارها را بنگرند، کارهای خود را زشت شمارند و از آن روی گردان شوند و آن را کنار بگذارند.»
نظر شما