چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۰
پورداوود؛ ایرانشناسی که در کاغذ غوطه‌ور بود/ «گزارش اوستا» برجسته‌‌ترین یادگار استاد

زنده‌یاد ایرج افشار درباره آثار مهم پورداوود می‌گوید: «گزارش اوستا برجسته‌ترین کار و یادگار پورداوود است. تا کنون تفسیر و ترجمه گاتها، خرده اوستا، یسنا و یشتها در شش مجلد نشر شده است و از گاتها دو گزارش انتشار یافته، یکی در بیست و پنج سال پیش و یکی در همین امسال و این تفسیر دوم با آن دگرگونی‌های بسیار دارد و از سر نو فراهم شده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) امروز 26 آبان سالروز درگذشت زنده‌یاد ابراهیم پورداوود است. مردی که به فرهنگ ایرانی عشق می‌ورزید و روزها و شب‌های بسیاری از دل اسناد، کتاب‌ها و دیگر منابع، فرهنگ ایران زمین را بیرون کشید. فرهنگی که تا آن روز چندان به آن پرداخته نشده بود و روانشاد پورداوود با مرارت فراوان به استخراج آن همت گماشت.

پورداوود نه تنها در راه گردآوری و نشر فرهنگ نیاکان ما زحمت بسیار کشید بلکه دانش‌آموختگانی تربیت کرد تا این مسیر پرمشقت و دشوار را ادامه دهند.

برای یادی از تلاش‌های دلسوزانه و میهن‌دوستانه پورداوود، کتاب «استاد ابراهیم پورداوود و ایرانشناسی» به کوشش هوشنگ عباسی را ورق زدیم تا از میان سخنان بزرگانی که به روایت این دلسوخته فرهنگ ایرانی پرداخته‌اند سطوری را منعکس کنیم.

ایرانشناسی که هم‌صحبتی‌اش دلنشین بود

ایرج افشار که در دوره‌هایی از کلاس‌های درس پورداوود بهره‌مند شده در توصیف علاقه این ایرانشناس می‌نویسد: «او را سالیانی است، می‌شناسم، چند سال از دور و چند سال از نزدیک. آشنایی با وی بسیار ساده است و آسان و دلنشین و آنچنان است که دیگر از مهر او دل نتوان کند. وی زمانی که دوستانه سخن می‌گوید کلامش آکنده است از گوشه و طنز، آن‌چنان که زود و سخت در همنشین‌اش موثر می‌افتد. چهره‌اش گواه است بر سادگی و صفای باطن و یادآوری مردی است که به سرزمین پدران خود و فرهنگ دلپذیر و باستانی آن پای‌بندی دارد. او از آغاز زندگی دوستدار و خواستار دانش بود.

نخست به فراگرفتن پزشکی پرداخت و برای این کار شهر پدری خود را ترک گفت و به تهران آمد و از این شهر به سوی بیروت رفت تا در آنجا با پزشکی نو آشنایی گیرد. اما چندی نپایید که راه پاریس در پیش گرفت و در آنجا به یاد گرفتن علم حقوق پرداخت و از این هم خسته شد. این بار دست به کاری زد که هنوز هم آن را رها نکرده و امروز از سرآمدن و بزرگان آن در جهانست و آن ایرانشناسی است. نخستین ایرانی است که به اسلوب علمی جدید به رشته فرهنگ ایران باستان پرداخت. بی گمان در کشور ما  دو سه تن را میتوان یافت که در کار خود پرکارند و پرمایه و بی توقع، و یکی از آنها پورداوود است.» (ص 21)
 
گزارش اوستا برجسته‌ترین کار و یادگار پورداوود

مرور کارنامه تالیفات پورداوود به تنهایی حکایت از بزرگی و  فرهیختگی‌اش دارد. زنده‌یاد افشار درباره آثار مهم پورداوود می‌گوید: «گزارش اوستا برجسته‌ترین کار و یادگار پورداوود است. تا کنون تفسیر و ترجمه گاتها، خرده اوستا، یسنا و یشتها در شش مجلد نشر شده است و از گاتها دو گزارش انتشار یافته، یکی در بیست و پنج سال پیش و یکی در همین امسال و این تفسیر دوم با آن دگرگونی‌های بسیار دارد و از سر نو فراهم شده است.» (ص 22)
 
مرام، مسلک و شیوه استاد ایرانشناس آکنده از سادگی، مهربانی و روحیه بشاشی است که افشار در ترسیم خلق و خوی پورداوود آورده است: «پورداوود در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم انجمن ایرانشناسی را بنیاد گذارد و در مدرسه فیروزبهرام کلاس‌هایی برای تدریس زبان‌ها و فرهنگ باستانی ایران به وجود آورد. خود نیز آنجا افاضه می‌کرد. چون دانش‌آموز سال‌های دبیرستان بودم به سخنرانی‌های او می‌رفتم و سعادتی نصیب شد که با او آشنایی نزدیک پیدا کردم. آشنا شدن با پورداوود بسیار ساده بود و همه را آسان به خانه‌اش می‌پذیرفت و مهربانی می‌کرد. چون کلامش آمیخته به طنز و شوخی هم بود هم صحبتی‌اش دلنشین بود. غالبا از گذشته خود و دوستی‌های دیرینه‌اش با تقی‌زاده، علامه محمد قزوینی و جمالزاده و خاطراتی که از دوران تحصیل در بیروت داشت، سخن می‌گفت و داستان‌های زیاد و شیرین از معاشران و قدیم خود و از دانشمندان آلمان و فرانسه به یاد می‌آورد.» (ص 24)
 
پدرم یک قصه‌گوی توانا بود

از پورداوود تنها یک فرزند دختر به جامانده است به نام پوراندوخت. علاقه و دلبستگی پدر به تنها فرزندش در حدی است که استاد کتاب شعری به نام «پوراندوخت» دارد. در صفحاتی از کتاب به ترسیم پدر از نگاه فرزند پرداخته است. در این مجال می‌خوانیم: «پوراندوخت پورداوود گفت: پدرم به عنوان یک ایرانشناس، همیشه در کاغذ غوطه‌ور بود و خانه ما مجمعی برای دانش‌پژوهان و دانشجویانی بود که در مکتب او به سوادآموزی مشغول بودند. حتی انجمن ایرانشناسی در منزل ما تشکیل می‌شد، اما گرفتاری‌های شغلی پدرم باعث دوری وی از خانواده نمی‌شد. او به محیط خانوادگی خودش دلبستگی فراوانی داشت، در مقام یک پدر بسیار مهربان و دوست داشتنی بود.

مهم‌تر اینکه او یک دوست نمونه بود. پدرم به هیچ وجه اهل ریا و تزویر نبود و در برخورد با افراد، به مقام یک پدر بسیار مهربان و دوست داشتنی بود. مهم‌تر اینکه او یک دوست نمونه بود. پدرم به هیچ وجه اهل ریا و تزویر نبود و در برخورد با افراد، به مقام آنها نمی‌اندیشید. مادرم همیشه می‌گفت: پدر، اول از همه عاشق ایران باستان و کارش است و بعد عاشق تو، سپس کتاب‌هایش و در آخر مرا دوست دارد. تصویری که از پدرم در دوران کودکی دارم بسیار لذتبخش است او یک قصه‌گوی توانا بود و همیشه برای من قصه می‌گفت، قصه‌هایی که خودش می‌ساخت.» (ص 33)

کتاب «استاد ابراهیم پورداوود و ایران‌شناسی» به کوشش هوشنگ عباسی در 396 صفحه، شمارگان 1200 نسخه و بهای 35 هزار تومان از سوی انتشارات آوای کلار منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها