نخستين نشست «يک فنجان فرهنگ» با حضور نرگس آبيار، نويسنده و كارگردان، عصر دوشنبه (17 آبان 1395) در شهر كتاب مركزی برگزار شد.
وی ادامه داد: بهطور جدی از سال 75 در دنيای سخن مشغول به كار شدم و از سال 83 نيز شروع به فيلمسازی كردم چون فكر كردم با فيلمسازی، زبانم جهانیتر و مخاطبم بيشتر میشود. تنها نكته اين بود كه آن زمان در قامت نويسنده، 20 عنوان كتاب منتشر كرده بودم و عزت و احترام داشتم اما وقتی پا به دنيای سينما گذاشتم، همه چيز را از صفر و شاگردوار شروع كردم و برخوردها برايم سخت بود.
آبيار همچنين گفت: همان زمان شروع كردم به مطالعه تئوری درباره فيلم و سينما و فيلمسازی. البته فيلمساز نبودم اما خيلی فيلم میديدم و سينمای دنيا را بهطور جدی دنبال میكردم.
وي در بخش ديگری از سخنانش اظهار کرد: آموختههای من خيلی غريزي بوده و هستند، حتی رانندگی را هم به همين شكل ياد گرفتم و بعدها از نظر تئوری مطالعه كردم؛ حتی يادم هست مدتی به شكل غريزی شعر نوشتم و بعدها دربارهاش مطالعه كردم، بنابراين شايد كارهای بعدیام هم به همين شكل باشد.
اين كارگردان افزود: میخواستم بعد از اتمام «شيار 143» يک سهگانه درباره زن و جنگ بنويسم، اما بهنظرم رسيد نبايد روی موج موفقيت «شيار 143» سوار شوم و كار بعدیام، بايد متفاوت باشد بنابراين تصميم گرفتم از كار پيشين فاصله بگيرم و با شخصيت متفاوت ديگری، فيلم بسازم.
وي درباره رمان «نفس» نيز گفت: درباره اين رمان، طرح اوليه نداشتم و فقط يک ايده در ذهنم بود؛ در واقع داستان، آرام آرام شكل گرفت و جلو رفت و به انقلاب و جنگ رسيد. وقتی میخواستم رمان را به فيلم تبديل كنم، با اين مشكل روبهرو بودم كه راوی، دختری است كه زبان شيرين و كودكانهای دارد و همين نكته، يكی از جذابيتهاي داستان است و تبديل همه اينها به تصوير و فيلم، كار راحتی نبود، طوریكه نگران اين بودم كه فيلم را از يكدستی خارج كند و به همين علت هم از narration در سراسر فيلم استفاده كردم و بهنظرم موفقيتآميز بود.
آبيار با بيان اينكه نفس، ادای دينی به تخيل كودكانه و همينطور بچههايی است كه در جنگ و انقلاب بودهاند، عنوان کرد: بهار در «نفس» سختیهاي زيادی دارد اما عنصر تخيل همهجا او را نجات میدهد. من فكر میكنم بچهها در هر شرايطی رنجها و سختیهای دنيای واقعی را با تخيلشان مديريت میكنند. تخيل، تنها اتفاق نامحدود دنياست و میتواند تا بیكران ادامه داشته باشد. بهار داستان هم از همين ويژگی، غذای روحش را تامين میكند.
اين نويسنده در پاسخ به اين سوال كه «چهاندازه كتاب میخوانید» نيز گفت: در حال حاضر، كمتر فرصت مطالعه دارم، مگر اينكه در يک تعطيلات چند روزه، اين فرصت پيدا شود. سابق بر اين و زمانی كه بهعنوان ويراستار و كارشناس در دفاتر نشر كار میكردم، زياد كتاب میخواندم اما آن هم به ضرورت شغلم بود، اما در هر صورت، وقتی كتابی را دوست دارم، دلم نمیخواهد تمامش كنم و سعی میكنم مدت زمان خواندنم را طولانیتر كنم.
وي در پايان بیان کرد: حتی فيلم هم كه میبينم، نمیتوانم يک فيلم را در دو ساعت تماشا كنم و تمام شود، كمی نگاه میكنم و خوشحالی ناشی از زيبايی فيلم را با دوستانم در ميان میگذارم و بعد ادامه آن را تماشا میكنم تا زمانی كه تمام شود.
نظر شما