سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۵
​آبیار: تخيل تنها اتفاق نامحدود دنياست

نخستين نشست «يک فنجان فرهنگ» با حضور نرگس آبيار، نويسنده و كارگردان، عصر دوشنبه (17 آبان 1395) در شهر كتاب مركزی برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از شهر کتاب مرکزی، نخستين نشست «يک فنجان فرهنگ» با حضور نرگس آبيار، نويسنده و كارگردان، عصر دوشنبه (17 آبان 1395) در شهر كتاب مركزی برگزار شد. آبيار در این نشست با بيان اين‌كه همواره از كودكی آرزو داشت نويسنده شود، گفت: در دوره دبستان هم وقتی داستان می‌خواندم، هميشه دوست داشتم خالق آن داستان‌ها باشم تا جايی كه در 13-14 سالگی برای مجلات و روزنامه‌های مختلف داستان می‌نوشتم و بعد از مدتی، هر هفته در يكی از نشريات، يک داستان از من منتشر شده بود. هيچوقت اولين‌باری را كه نوشته من چاپ شده بود، از ياد نمی‌برم؛ به همه نشان دادم و خيلی خوشحال بودم ولی بعد از مدتی برايم عادی شد.
 
وی ادامه داد: به‌طور جدی از سال 75 در دنيای سخن مشغول به كار شدم و از سال 83 نيز شروع به فيلمسازی كردم چون فكر كردم با فيلمسازی، زبانم جهانی‌تر و مخاطبم بيشتر می‌شود. تنها نكته اين بود كه آن زمان در قامت نويسنده، 20 عنوان كتاب منتشر كرده بودم و عزت و احترام داشتم اما وقتی پا به دنيای سينما گذاشتم، همه چيز را از صفر و شاگردوار شروع كردم و برخوردها برايم سخت بود.
 
آبيار همچنين گفت: همان زمان شروع كردم به مطالعه تئوری درباره فيلم و سينما و فيلمسازی. البته فيلمساز نبودم اما خيلی فيلم می‌ديدم و سينمای دنيا را به‌طور جدی دنبال می‌كردم.
 
وي در بخش ديگری از سخنانش اظهار کرد: آموخته‌های من خيلی غريزي بوده و هستند، حتی رانندگی را هم به همين شكل ياد گرفتم و بعدها از نظر تئوری مطالعه كردم؛ حتی يادم هست مدتی به شكل غريزی شعر نوشتم و بعدها درباره‌اش مطالعه كردم، بنابراين شايد كارهای بعدی‌ام هم به همين شكل باشد.

اين كارگردان افزود: می‌خواستم بعد از اتمام «شيار 143» يک سه‌گانه درباره زن و جنگ بنويسم، اما به‌نظرم رسيد نبايد روی موج موفقيت «شيار 143» سوار شوم و كار بعدی‌ام، بايد متفاوت باشد بنابراين تصميم گرفتم از كار پيشين فاصله بگيرم و با شخصيت متفاوت ديگری، فيلم بسازم.
 
وي درباره رمان «نفس» نيز گفت: درباره اين رمان، طرح اوليه نداشتم و فقط يک ايده در ذهنم بود؛ در واقع داستان، آرام آرام شكل گرفت و جلو رفت و به انقلاب و جنگ رسيد. وقتی می‌خواستم رمان را به فيلم تبديل كنم، با اين مشكل روبه‌رو بودم كه راوی، دختری است كه زبان شيرين و كودكانه‌ای دارد و همين نكته، يكی از جذابيت‌هاي داستان است و تبديل همه اينها به تصوير و فيلم، كار راحتی نبود، طوری‌كه نگران اين بودم كه فيلم را از يكدستی خارج كند و به همين علت هم از narration در سراسر فيلم استفاده كردم و به‌نظرم موفقيت‌آميز بود.
 
آبيار با بيان اين‌كه نفس، ادای دينی به تخيل كودكانه و همين‌طور بچه‌هايی است كه در جنگ و انقلاب بوده‌اند، عنوان کرد: بهار در «نفس» سختی‌هاي زيادی دارد اما عنصر تخيل همه‌جا او را نجات می‌دهد. من فكر می‌كنم بچه‌ها در هر شرايطی رنج‌ها و سختی‌های دنيای واقعی را با تخيل‌شان مديريت می‌كنند. تخيل، تنها اتفاق نامحدود دنياست و می‌تواند تا بیكران ادامه داشته باشد. بهار داستان هم از همين ويژگی، غذای روحش را تامين می‌كند.
 
اين نويسنده در پاسخ به اين سوال كه «چه‌اندازه كتاب می‌خوانید» نيز گفت: در حال حاضر، كمتر فرصت مطالعه دارم، مگر اين‌كه در يک تعطيلات چند روزه، اين فرصت پيدا شود. سابق بر اين و زمانی كه به‌عنوان ويراستار و كارشناس در دفاتر نشر كار می‌كردم، زياد كتاب می‌خواندم اما آن هم به ضرورت شغلم بود، اما در هر صورت، وقتی كتابی را دوست دارم، دلم نمی‌خواهد تمامش كنم و سعی می‌كنم مدت زمان خواندنم را طولانی‌تر كنم.
 
وي در پايان بیان کرد: حتی فيلم هم كه می‌بينم، نمی‌توانم يک فيلم را در دو ساعت تماشا كنم و تمام شود، كمی نگاه می‌كنم و خوشحالی ناشی از زيبايی فيلم را با دوستانم در ميان می‌گذارم و بعد ادامه آن را تماشا می‌كنم تا زمانی كه تمام شود. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها