تعریف شما از تاریخ شفاهی چیست؟
هر پژوهش تاریخی نیازمند استفاده از برخی منابع دست اول یا ثانویه است، بر این اساس به منابع مکتوب از جمله مطبوعات، اسناد و عکسها مراجعه میشود و در کنار این منابع، یکی از روشهایی که میتواند به اطلاعات تاریخی ما بیفزاید، تاریخ شفاهی است. این حوزه که در تاریخ معاصر کاربرد دارد، سراغ افرادی میرود که درباره یک موضوع تاریخی اطلاعاتی دارند و یا از نزدیک شاهد وقوع رویدادی بودهاند. ما به عنوان پژوهشگر حوزه تاریخ شفاهی (مصاحبهکننده) با طرح پرسش خاص خود میتوانیم اطلاعاتی از آنها (مصاحبهشونده) به دست بیاوریم. در واقع تاریخ شفاهی روشی برای پژوهش در تاریخ معاصر است. البته این شیوه نیاز به پژوهش قبلی دارد، به عبارتی باید پیش از اینکه سراغ یک سوژه یا پژوهش برویم، اطلاعات و منابع دیگر را درباره آن مطالعه و جستجو کنیم. ضمن اینکه سوالاتی را با تکیه بر پژوهشها تعیین و پس از آن سراغ سوژه برویم. در این میان ضرورت دارد که گفتوگوی میان مصاحبهکننده و مصاحبهشونده با ضبط صوت ثبت شود. این ضبط صدا به آن دلیل است که اصل مصاحبه در تاریخ شفاهی بر پایه ضبط استوار است زیرا صدایی که ضبط میشود یک نوع ماده تاریخی یا سند است، البته سندی که پژوهشگر یا مورخ آن را تولید میکند.
با توجه به اینکه مدت زمانی است در حوزه تاریخ شفاهی فعالیت دارید. تاریخ شفاهی در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظرم تاریخ شفاهی که بسیار هم مورد استقبال قرار گرفته، بسترهای خوبی برای پژوهش در حوزه تاریخ معاصر دارد. درباره شروع آن در ایران باید بگویم بنا به ضرورتی که احساس شد پژوهشگران و برخی مراکز دولتی و اسنادی تاریخ شفاهی را تقریبا با پیروزی انقلاب اسلامی به شکل پراکنده در ایران رقم زدند. ضمن اینکه میتوان گفت شاید طرحی که حبیب لاجوردی در دانشگاه هاروارد آغاز کرد و در آن طرح با مسئولان رده بالای پهلوی به گفتوگو پرداخت به نوعی به افراد دیگر ایده داد که میتوان این کار را در ایران نیز انجام داد. با وجود سابقه نزدیک به بیش از دو دهه فعالیت در این عرصه در شناخت و روششناسی آن با مشکلاتی روبهرو هستیم که اگر این مشکلات از سوی مراکز دستاندرکار و پژوهشگرانی که در این حیطه فعالیت میکنند، رفع شود و دنبال کردن طرحها نیز با هماهنگی باشد، ایران میتواند در این زمینه با توجه به فعالیتهای که انجام داده آینده بسیار خوبی داشته باشد.
به کارهای لاجوردی در هاروارد اشاره کردید اگر بخواهید طرح تاریخ شفاهی هاروارد را با طرح تاریخ شفاهی رجال عصر پهلوی مقایسه کنید، نظرتان درباره سطح کار این دو طرح چیست؟
مقایسه این دو طرح نگاه دقیقی میخواهد. با این حال باید گفت که طرح هاروارد از سوی یک دانشگاه دنبال و نظارت آکادمیک بر آن اعمال شد. اما طرح تاریخ شفاهی رجال عصر پهلوی مانند سایر کارهایی که در ایران صورت گرفته، به سفارش مراکز اجرایی (مانند سازمان صداوسیما) انجام شد. به نظرم اینکه چه نهاد، سازمان یا دانشگاهی انجام طرحی در حیطه تاریخ شفاهی را به عهده میگیرد، در ماهیت اثر تاثیرگذار است. بنابراین طرح تاریخ شفاهی رجال عصر پهلوی ارزشمند است و مصاحبههایی که در آن اصورت گرفت، به شکلی بود که شاید انجام آن در ایران مقدور نبود. به این لحاظ کار ارزشمندی است اما باید در رابطه با روششناسی آن دقت بیشتری اعمال میشد.
به نظر شما فعالیت در حوزه تاریخ شفاهی در مراکز دولتی چه دشواریها و مشکلاتی دارد؟
مشکلات آن اندک نیست و میتوان گفت همه نوع مشکلی در حوزه تاریخ شفاهی قابل تصور است، برای مثال مشکلاتی که به لحاظ پشتیبانی مالی طرحها و پروژهها وجود دارد، میتواند یکی از آنها باشد. به هر حال تاریخ شفاهی کاری پژوهشی است و همه کارشناسان و فعالان آن متفقالقول هستند که باید در دانشگاهها پایگاهی داشته و تحت نظارت مراجع علمی قرار بگیرند زیرا ما میخواهیم با تکیه بر تاریخ شفاهی یک منبع تاریخی را تولید کنیم. لذا انتظار میرود که بیشتر دانشگاهها در این حیطه مرجعیت داشته باشند.
باید دانست با واقعیتی مواجه هستیم که وجود دارد و باید با آن روبهرو شویم. از این رو راهکاری که وجود دارد همان پیوند با دانشگاهها و استادان است تا آنها بتوانند نظارت علمی بیشتری روی این طرحها داشته باشند. همچنین در دستگاههای اجرایی به غیر از مشکلاتی که به لحاظ پشتیبانی مالی وجود دارد، تغییر سیاستها نیز دردسرآفرین است. زیرا سیاستهای دستگاههای اجرایی و فرهنگی که زیرمجموعه دولت هستند با جابهجایی دولتها، سیاستمداران و روسا تغییر میکند و طرحها نیز تحت تاثیر سیاستهای روز قرار میگیرند. گاهی ممکن است این سیاستها با هم بسیار تفاوت داشته باشند که این روند بر ماهیت طرحهای پژوهشی و از جمله تاریخ شفاهی تاثیر میگذارد و این تغییر یک آفت به شمار میآید.
در واحد تاریخ شفاهی آرشیو ملی پروژههای تاریخ شفاهی در حیطه فرهنگ دنبال میشود یا موضوعات متنوعی را دربرمیگیرد؟
سابقه تاریخ شفاهی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی به آرشیو ملی برمیگردد و موجودیت آن در سازمان فعلی (معاون اسناد ملی) تعریف شده و خاستگاه اصلی تاریخ شفاهی در این سازمان است. از ابتدای کار که واحد تاریخ شفاهی در سازمان تاسیس شد در شرح وظایف آن مصاحبه با شخصیتهای علمی، فرهنگی، هنری، سیاسی و ... بود. در واقع مصاحبهها فردمحور اما با حضور شخصیتهای مختلف که هیچ محدودیتی در انتخاب افراد قائل نشده بود. لذا ما نیز مصاحبههای تاریخ شفاهی را در حوزههای مختلفی با محوریتهای متنوع فرهنگی، هنری، علمی و سیاسی انجام دادیم.
افراد را برای گفتوگوی تاریخ شفاهی بر چه اساسی انتخاب میکنید؟
در حال حاضر تلاش میکنیم تا موضوعاتی را تحت پوشش قرار دهیم و بر اساس انتخاب موضوع، مصاحبهها انجام میشود. ضمن اینکه انتخاب شخصیتها بر اساس اطلاعات یا میزان حضور در یک رویداد است به طوری که بتوان به اطلاعات آنها تکیه و استناد کرد.
به نظر شما با توجه به بیش از دو دهه فعالیت تاریخ شفاهی در ایران تا چه اندازه به تاریخ فرودستان توجه شده است؟
در این رابطه کمتر کار شده به طوری که میتوان گفت یکی از مشکلاتی که تاریخ شفاهی در ایران دارد، نپرداختن به تاریخ شفاهی فرودستان به آن مفهومی است که در غرب به آن فکر میکنند و طرحهای خوبی درباره مردم عادی جامعه انجام دادهاند. اما در ایران به این طبقه کمتر پرداخته شده و شاید بتوان گفت بیشترین افرادی که در حوزه تاریخ اجتماعی به آنها در تاریخ شفاهی توجه شده، افرادی بودند که در حوزه جنگ فعالیت کردند اما باز هم در این حوزه کمتر کار شده است. براساس تجربهای که در این حوزه داشتیم درنظر گرفتیم که با مهاجران جنگی که شهرشان در طول این رویداد دستخوش عوارض ناشی از جنگ شده و خانههای آنها تخریب شده و متحمل فشار و خسارتهایی شدند که ناچار تصمیم به مهاجرت گرفتند، مصاحبه کنیم.
بنابراین تلاش کردیم با این دسته از هموطنهایمان ارتباط برقرار کرده و با آنها گفتوگو کنیم، باید بگویم پیش بردن چنین طرحی در تهران بسیار دشوار است و شاید راهکار خاصی برای ارتباط با آنها وجود دارد که ما آن راهکارها را نمیشناسیم. از طرفی برخی از افرادی که ما سراغشان رفتیم دوست نداشتند به عنوان جنگزده درباره آنها صحبت و قضاوت شود. ضمن اینکه نگران این بودند که چه استفادهای از اطلاعات حاصل از این گفتوگوها میشود و آیا برای آنها عوارضی به دنبال دارد؟ باید بگویم این احساس نگرانی ناشی از حس امنیتی است که باید در یک طرح تاریخ شفاهی ایجاد شود تا بتوان در این حوزه نیز فعالیت و ارتباط خوبی با مصاحبهشونده برقرار کرد. به طور کلی باید گفت در زمینه تاریخ شفاهی اجتماعی تجربههای دقیقی نداریم. برای حرکت در این زمینه باید یک سمت و سویی برای طرحهای تاریخ شفاهی در نظر گرفته شود.
در حوزه تاریخ شفاهی زنان چه طرحهایی انجام شده و در این حیطه چه مشکلاتی وجود داشت؟
اصولا در جامعه، نقش زنان کمتر حس میشود، در عین حال که ممکن است تجربیات خاصی داشته باشند که پرداختن به آنها برای نسلهای بعد سودمند باشد، یعنی در برخی رویدادهای اجتماعی تجربیات زنان خاص است، منظورم این نیست که بگویم دارای ارزش بیشتر یا از نوع دیگری است اما به هر حال مثلا در جنگ تحمیلی تجربیات ویژهای دارند، تجربیات خاص به این لحاظ که مردان جنگ را به شکلی تجربه کردند و زنان به شکل متفاوتی با جنگ درگیر شدند، بنابراین تجربه آنها متفاوت است. این در حالی است که به این موضوع بسیار اندک پرداخته شده و در موارد دیگر نیز به همین شکل است. اصولا تجربههای زنان، به دلیل ماهیت و نقش وجودی که دارند نسبت به مردان متفاوت است و حتما باید به صورت دقیق محور پژوهشها قرار گیرند.
ما در کارهای تاریخ شفاهی که در سازمان آرشیو ملی انجام دادیم، چون بیشتر شخصمحور بوده، گاه با زن هنرمند، پژوهشگر شاخص مواجه شدیم، یعنی انتخاب افراد در پژوهشها یا طرحها برحسب جنسیت مورد توجه قرار نگرفته است اما به صورت موضوعی، موردی پیش آمده که با زنانی که در آموزش مدارس اسلامی فعال بودند، به مصاحبه پرداختیم که تجربه خوبی بوده است. ضمن اینکه باید اشاره کرد که بنا بر تجربه باید بگویم زنان گاه در ارائه اطلاعات صداقت بیشتری نشان میدهند اما در برخی موارد ممکن است در ضبط تصویری یا گرفتن عکس از آنها با مشکل مواجه شویم.
در این باره بیشتر بخوانید:
نظر شما