فتحالله فروغی، عضو هیأتمدیره اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و مدیر انتشارات «شورا» معتقد است، اگر به دلیل تبدیل شدن به یک عادت، ناگزیر از برگزاری نمایشگاههای استانی کتاب هستیم، بهتر است به فکر راهکار برونسپاری آنها به بخش غیردولتی و نهادهای صنفی باشیم.
برگزاری دور جدید نمایشگاههای استانی کتاب این فرصت را فراهم میآورد تا بار دیگر به فرصتها و تهدیدهای این موضوع پرداخته شود به امید آن که در سیاستگذاریهای فرهنگی مدنظر قرار گیرد.
شروع مبارک این حرکت فرهنگی (برپایی نمایشگاههای استانی کتاب) سالها پیش (سال 1371) بود. در آن زمان این اقدام با کارکردهای خاص خود توانست در چرخه جذب مخاطب و خرید بیشتر کتاب توسط مردم مؤثر باشد و این اثربخشی تا چند سال ادامه داشت.
لاکن باید اشاره کرد، بهطور طبیعی هر حرکت و رخدادی در هر مقطعی از زمان میتواند آثار متفاوتی را برای جامعه داشته باشد. به تعبیر دیگر، یک فعالیت میتواند در برههای از زمان آثار مثبتی را دربرداشته باشد و همان رویداد در مقطع دیگر از زمان، آثار ذاتی خود را از دست بدهد و آثار منفی ایجاد کند یا اثربخشی نداشته باشد و یا اثربخشی آن کمرنگ شود.
این وضعیت را میتوان بر اینگونه از نمایشگاهها نیز مترتب دانست. البته این گفته ناظر بر یک برداشت و تجربه شخصی است چراکه در بیان این نظر به نتایج یک کار پژوهشی و تحقیقی برخورد نکردهام. این برداشت را میتوان از چند منظر مورد توجه قرار داد: نخست اینکه مفهوم نمایشگاه دربردارنده ابعادی است که ما اکنون در این فعالیت شاهد آنها هستیم؛ بهعنوان مثال در آغازین دورههای آن، حضور ناشران به دلیل بحث مخاطبشناسی و ارتباط با مشتریان پُررنگ بود و شاهد آن بودیم که در بیشتر نمایشگاهها ناشران خود حضور داشتند و برای حضور در نمایشگاه علاقه نشان میدادند. اما چند سالی است که این امر اتفاق نمیافتد و کار به عهده نمایندهها و گاه واسطهها سپرده شده که بیشتر در انبار فروش کتاب فعالیت میکنند.
نکته دومی که میتوان به آن اشاره کرد این است که آیا نمایشگاههای استانی در راستای شکلگیری و تقویت ویترین برای کتاب است؟ در پاسخ به این پرسش باید تعریف مشخصی از ویترین کتاب داشته باشیم و به کارکرد آن توجه کنیم که باید بتواند به معرفی، شناخت و توسعه فروش کالا منجر شود. از دیگر ویژگیهای ویترین، پایداری و استمرار را هم باید درنظر گرفت که نمایشگاههای استانی کتاب قادر نیستند به لحاظ کمی و کیفی در نقش ویترینافزایی ایفای نقش کنند.
درنظر بگیرید به جای اینکه ما در یک زمان کوتاه یک هفتهای در یک مرکز استان نمایشگاه کتاب را با صرف هزینه برپا کنیم، در یک اقدام مؤثر فرهنگی هزینهها را صرف ایجاد نمایشگاههای دائمی محصولات فرهنگی کنیم و این زمان را از یک هفته و 10 روز به طول سال تبدیل کنیم، بدیهی است نقشی را که نمایشگاههای دائمی و حتی زنجیرهای کتاب میتوانند ایفا کنند، قابل قیاس با نقش این نمایشگاهها نیست.
تصور کنید با جمع آوری این بودجهها و در اختیار گذاردن آنها بهصورت وامهای کمبهره به ناشران و کتابفروشان، چه تعداد ویترین میتوان برای کتاب ایجاد کرد؟
حال ممکن است این پرسش پدید آید که آیا برگزاری و تکرار اینگونه نمایشگاهها به ضرر و زیان کتابفروشان استانها نیست؟ ما بارها شاهد اعتراض آنها بودهایم که اظهار میکنند تا مدتها بعد از نمایشگاه، رکود کامل فروش کتاب را تجربه کردهاند و این یعنی برهم زدن چرخه طبیعی فروش کتاب و به تعطیلی کشاندن یک مرکز فروش کتاب. یادمان باشد که کتافروشی یک کار اثربخش و مهم در چرخه تولیدات فرهنگی است.
نکته بعدی، محدودیتهای برنامهریزی است که گاه باعث میشود تعدادی از این نمایشگاهها در زمان مناسبی برگزار نشوند؛ مانند برپایی نمایشگاه همدان در فصل سرد سال و یا همزمان شدن نمایشگاه با آغاز سال تحصیلی.
در آخر اینکه اگر از برگزاری اینگونه نمایشگاهها ـ به لحاظ تبدیل شدن به یک عادت ـ چارهای نداریم، بهتر است به فکر راهکار برونسپاری آن به بخش غیردولتی و نهادهای صنفی باشیم تا حداقل از این طریق اتحادیهها و تعاونیهای ناشران هر استان، خود را سهیم و شریک بدانند.
نظر شما