لطفاً در ابتدا بفرمایید علل اقبال مردم طی سالهای اخیر به مطالعه کتابهای روانشناسی عامهپسند با رویکرد مثبتاندیشی چه بوده است؟
دلیل اقبال مردم به کتابهای حوزه روانشناسی را باید در بستر جامعه ایران جویا شویم. متاسفانه امروز در جامعه از نظر اقتصادی، اجتماعی و ... مشکلاتی وجود دارد و مردم به دنبال چارهای برای رفع آنها میگردند. یکی از راهکارهایی که به صورت واقعی و کاذب میتواند به آنها کمک کند مطالعه کتابهای روانشناسی در حوزه موفقیت و شناخت است. کتابهایی که در حوزه روانشناسی منتشر میشوند خود به سه بخش تقسیم میشوند؛ یکی از بخشها، حوزه موفقیت است که در این حوزه نیز موفقیتهای اقتصادی، اجتماعی و... مدنظر است. در جامعه ما بیشتر کتابهایی که موفقیتهای اقتصادی و راهکارهای رسیدن به آن را ترویج میکنند مورد توجه قرار گرفتهاند چرا که بستر جامعه در ایران چنین نیازی را به وجود آورده است. بنابراین کتابهای ترجمهای و تالیفی مناسب که بتواند به این نیازها پاسخگو باشند اگر حمایت شوند میتوانند بسیاری از مشکلات جامعه ایرانی را حل کنند. البته در این میان کتابهای ضعیفی هم وجود دارند که چون ساختار علمی ندارند نمیتوانند مشکلی را برطرف کنند.
آیا این میزان استقبال از کتابهای روانشناسی فقط منحصر به ایران است یا اینکه در سراسر جهان چنین تمایلی وجود دارد؟
اصولاً کتابهای روانشناسی، مثبتاندیشی و مدیریت در همه جای دنیا پرفروش هستند البته در برخی از کشورها این کتابها مورد اقبال بیشتری قرار میگیرند اما اغلب تا جایی که کتاب ادبی از نویسنده مشهوری پرفروش نشود این دسته از کتابها صدر فروش را در سراسر دنیا به خود اختصاص میدهند. شمارگان کتابهای روانشناسی به ویژه آنها که در این حوزه برند شدهاند مانند کتابهای «قدرت» یا «راز» در سراسر جهان به ویژه در دهههای اخیر بالا بوده است. به طور مثال کتابهای آنتونی رابینز و برایان تریسی در دنیا پرفروش هستند و مردم به واسطه برند بودن آنها از این کتابها استقبال میکنند.
مهمترین انتقادهایی که به کتابهای حوزه روانشناسی با رویکرد مثبتاندیشی وارد میشود، چیست؟
کتابهایی که در این حوزه منتشر میشوند اغلب آرمانگرا هستند و به همین دلیل با فرهنگ و سیستم اقتصادی و اجتماعی ما همخوانی ندارند هرچند که این کتابها تبلیغات خوبی داشته و بیشتر پرفروش میشوند اما کاربردی برای مخاطبان ایرانی ندارند. دسته دیگر کتابهای روشگرا هستند که مترجم برای ترجمه آنها باید تخصص داشته باشد و بتواند روشها و مثالهای آثار را بومی کند. ما در انتشارات سخنکده مجموعه سهگانهای را با عنوان راز مدیران برتر و کارکنان موفق منتشر کردیم که در عرض یکسال به چاپ سوم رسید و سازمانها نیز از آن استقبال خوبی کردند در این کتابها تعادل میان کار و زندگی، تاثیرگذاری بر دیگران و دستیابی به تعالی (تعالی شغلی) بررسی شده است.
در این کتابها نگاه عملیاتی و کاربردی، رفتار سازمانی در این سه حوزه به صورت کاربردی دنبال میشوند. این کتابها روش علمی دارد و میتواند برای مخاطبان قابل استفاده باشد. در مقابل برخی از کتابهای این حوزه بسیار آرمانگرا هستند و نمیتواند در حوزه اجتماعی و شخصی به فرد کمک کند.
کتابهایی که آرمانگرایی را ترویج میکند چه لطمهای به مخاطب میزنند؟
یکی از تبعات استفاده از این کتابها این است که چون علمی نیست و روی مخاطب تاثیر منفی دارد میتواند با شکست در آرمانگرایی مخاطب را دچار سرخوردگی کرده و به زندگی اجتماعی و فردی او لطمه وارد کند. برخی از کتابهای این حوزه نیز روشهای علمی به دست آوردن ثروت را بیان میکند اما در مقابل نمیبینند که اساسا این ثروت به چه کار فرد میآید. چنین کتابهایی در کشور ما که سبک زندگی اسلامی ایران دارد قابل پیاده نیست و اصولا صحیح نیست اینگونه کتابها که با ارزشها و اصول اسلامی مغایرت دارد در جامعه ترویج شود چرا که مردم را دچار کجاندیشی و سرخوردگی میکند.
غلبه آثار ترجمهای در این حوزه محسوس است. متاسفانه ما نتوانستیم الگوهای بومی از چگونگی بهدست آوردن مهارتهای زندگی به مخاطبان ارائه دهیم. چرا؟
ما در جامعه مولفانی نداریم که روی این حوزهها کار کنند و به طور مثال بیوگرافی افراد موفق در ایران را استخراج کرده و آنها را مکتوب کنند شاید به این علت که چنین کاری دخالت در حوزه خصوصی افراد محسوب میشود در حالی که تولید این کتابها میتواند انگیزه در مردم ایجاد کند. این در حالی است که در کشورهای دیگر چنین کتابهایی به وفور تولید میشود و بسیاری از آنها مانند کتابهای آنتونی رابینز برند شدهاند و اگرچه اغلب آثار علمی و کاربردی نیستند اما مردم به دنبال مطالعه این کتابها و دستیابی به راهکارهای موفقیت از دید این افراد هستند. از سوی دیگر بازار کتاب هم پرکشش نیست و متاسفانه به همین دلیل بسیاری از مولفان انگیزه خوبی برای تولید کتاب ندارند چرا که نمیتوانند انگیزههای مالی آنها را تامین کنند. این عوامل در کنار برندسازی کتابهای ترجمهای موجب شده که در زمینه روانشناسی آثار تالیفی کم باشد.
ناشران در این میان چه کاری میتوانند بکنند که شرایط این گونه پیش نرود؟
ناشران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید در این حوزه جلسات هماندیشی برگزار کنند و وزارت ارشاد نیز میتواند سیاستگذاری و سازماندهی در این حوزه را برعهده بگیرد چرا که در این عرصه ولنگاری فرهنگی بسیاری دیده میشود و اکنون برخی از استادان خارجی و کتابهای نامناسب ترویج میشوند در حالی که حمایت از مولفان داخلی باید سرلوحه کار قرار بگیرد تا کتابهای خارجی به این گستردگی برندسازی نشود. ناشران هم در این بازار به دنبال انتفاع مالی خود هستند و باید این موضوع را مدنظر قرار دهند در اینجاست که وزارت ارشاد میتواند با حمایت از کتابهای بومی مثبت و مفید رونقی به بازار کتابهای تالیفی و مطلوب ببخشد. امروز بسیاری از جوانان و نوجوانان ایرانی به دنبال این کتابها هستند بنابراین ضرورت ساماندهی به این حوزه بیش از پیش احساس میشود.
گفته میشود در توریع کتابهای روانشناسی با چنین رویکردی مافیای توزیع وجود دارد. چنین چیزی درست است؟
ما در حوزه پخش با چنین مسالهای مواجه هستیم چون بسیاری از توزیعکنندگان درگیریهای مالی بسیار دارند و طبیعی است که به دنبال توزیع کتابهایی باشند که مبالغ حاصل از فروش آنها به سرعت تامین میشود و از سوی دیگر میتوان آنها را در شمارگان بیشتری به فروش رساند. از سوی دیگر تنوع و تعداد کتابهای حوزه روانشناسی بسیار زیاد است و بازار مخاطبان نیز استقبال خوبی از این کتابها داشته است. بنابراین با چنین نگاهی نمیتوانیم لفظ مافیا را برای آن درست بدانیم و با توجه به انتفاع مالی توزیعکنندگان و ناشران طبیعی است که برخی از ناشران توانستهاند کتابهایشان را در سیستم توزیع جا بیاندازند و آثار خود را برند کنند.
در این باره بیشتر بخوانید:
نظر شما