یکشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۰
شمس: افسانه‌ها منبع عظیمی برای تولید داستان‌ها و نمایشنامه‌ها محسوب می‌شوند / موضوع‌محوری بر آثار تالیفی حاکم است

محمدرضا شمس، نویسنده کتاب‌های کودک و نوجوان، معتقد است که افسانه‌ها بسیار مهم بوده و منبع بسیار عظیمی برای تولید داستان‌ها، نمایشنامه‌ها و قصه‌های پست‌مدرن محسوب می‌شوند، اما در حوزه بازآفرینی چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرند، نویسندگانی که در زمینه کودک و نوجوان به تولید اثر می‌پردازند، اصولا کمتر به مخاطب توجه می‌کنند و موضوع‌محوری بر تولید آثار حاکم است.

محمدرضا شمس، در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره بازآفرینی و بازنویسی متون کهن بیان کرد: ادبیات کهن قابلیت زیادی برای پرداختن و کارشدن برای گروه سنی کودک و نوجوان دارد، اما باید توجه داشت که همه افسانه‌ها این قابلیت را ندارند و افرادی که بازنویسی می‌کنند، باید با دقت متونی را انتخاب کنند که برای این گروه سنی مناسب باشد. ادبیات کهن، شناسنامه‌ این مملکت است و چیزهای زیادی مانند طرز زندگی، عادت‌ها، آداب و رسوم، نحوه لباس پوشیدن و عقایدی که در زمان گذشته وجود داشته را به مخاطبان مخصوصا کودکان و نوجوانان می‌شناساند.
 
این نویسنده کودک و نوجوان ادامه داد: ادبیات شفاهی ما نوعی درس زندگی است که تا به امروز نسل به نسل به وسیله راویان به مردم منتقل شده و دلیل ماندگاری آن هم این است که مطالب آن پاسخی بوده به نیازها و دغدغه‌های بشریت، به همین دلیل کودکان و نوجوانان ما باید با آن‌ها آشنا شوند.
 
شمس گفت: از سویی دیگر افسانه‌ها و متون کهن منبع بزرگی هستند برای نوشتن داستان‌‌های نو و خلق دنیای جدید برای مخاطبان. نوشتن داستان‌های نو و خلق دنیای جدید برای بچه‌ها کاری که در سراسر دنیا انجام می‌شود و نویسندگان بزرگی مانند فیلیپ پولمن، دیوید آلموند، شکسپیر و مولانا به آن پرداخته‌اند. در سراسر دنیا نمی‌توان از نویسنده‌ای نام برد که کار خلاق و ماندگاری داشته باشد و سراغ افسانه‌ها نرفته باشد؛ افسانه‌ها منبع بسیار خوبی برای نویسندگان هستند و بسیاری از داستان‌ها، رمان‌ها و نمایشنامه‌ها براساس آنها نوشته می‌شوند.

به گفته این نویسنده، بسیاری از این افسانه‌ها جنبه‌های آموزشی و درمانی دارند. به‌عنوان مثال در کشور هند از افسانه‌ها برای حل مشکلات استفاده می‌شود و سعی می‌کنند از طریق ایجاد هم‌ذات‌پنداری، دردها و آلام فرد موردنظر را از بین ببرند. همچنین در کشور فرانسه برای پرورش نویسندگان تازه‌کار حوزه کودک در کلاس‌های قصه‌گویی از افسانه‌ها استفاده می‌کنند و از آن‌ها می‌خواهند براساس افسانه‌ها قصه‌ای بنویسند و در قالب این مطالب ساختار مورد‌نظر را به آن‌ها آموزش می‌دهند. همچنین با استفاده از افسانه‌ها می‌توان تضادها، هیجانات و مشکلات کودکان را از بین برد. از سویی در افسانه‌ها با ژانرهای مختلفی مانند وحشت، پلیسی، معمایی، رئال، تخیل و فانتزی روبه‌رو می‌شویم.
 
ایجاد لذت خواندن با بازنویسی و بازآفرینی ادبیات کهن

نویسنده رمان «عمه گیلاس» در ادامه میزان آشنایی بچه‌ها با متون و ادبیات کهن را اندک دانست و افزود: به علت کم‌کاری نویسندگان در این زمینه، میزان آشنایی بچه‌ها با ادبیات کهن کشورمان کم است. در کشورهای دیگر براساس هر کدام از افسانه‌ها چندین کتاب و روایت سینمایی و آثار بازنویسی و بازآفرینی شده تولید می‌شود، اما در کشور ما چندان به این مساله پرداخته نشده و آن‌قدر که بچه‌های ما «سیندرلا» را می‌شناسند «ماه‌پیشانی» را نمی‌شناسند.
 
وی درباره ایجاد لذت خواندن به وسیله بازنویسی و بازآفرینی ادبیات کهن در بچه‌ها نیز گفت: مثلا افسانه‌هایی که شخصیت «کچل» یا «تنبل» در آن‌ها حضور دارد، برای بچه‌ها بسیار جذاب و شیرین است و سبب جذب آن‌ها به سوی کتاب، ترویج قصه‌گویی و ایجاد فرهنگ کتابخوانی می‌شود و این‌کار به نویسندگان خوبی نیاز دارد که غیر از وفاداری به متن، متون کهن و افسانه‌ها را طوری بازنویسی و بازآفرینی ‌کنند که با زبان و دنیای کودک امروز همخوانی داشته باشد.
 
موضوع‌محوری بر تولید آثار حاکم است

شمس، میزان توجه به مخاطب‌شناسی در آثار کودک و نوجوان تالیفی را ضعیف دانست و اظهار کرد: توجه به این مقوله مهم در متون تالیفی ما ضعیف و رو به متوسط است، ولی خوب نیست. متاسفانه نه تنها در زمینه افسانه‌ها بازآفرینی صورت نمی‌گیرد، بلکه در سایر قصه‌های کودک و نوجوان هم کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. نویسندگانی که در زمینه کودک و نوجوان به تولید اثر می‌پردازند، اصولا کمتر به مخاطب توجه می‌کنند و موضوع‌محوری بر تولید آثار حاکم است. حتی در کتاب‌هایی که از سوی یک نویسنده منتشر می‌شود، می‌بینیم که جهان‌بینی خود نویسنده هم در پس موضوعات مطرح شده وجود ندارد؛ یک روز موضوعی را تایید و روز دیگر آن را نقد می‌کنند، در حالی‌که در آثار نویسندگان مطرح دنیا مانند «رولد دال» و «ایتالو کالوینو» می‌بینیم که جهان‌بینی خاصی در پس همه آثارشان دیده می‌شود و حتی این جهان‌بینی خاص در بازنویسی افسانه‌ها نیز به چشم می‌خورد. اما در آثار کودک و نوجوانی که امروز تولید می‌شود نه تنها جهان‌بینی نویسندگان دیده نمی‌شود، بلکه توجهی به مخاطب‌شناسی هم که مقوله مهمی در ادبیات محسوب می‌شود، وجود ندارد. نویسندگان ما بیشتر، چیزی را می‌نویسند که خودشان می‌خواهند و توجهی به مخاطبشان ندارند و این مساله سبب شده مخاطبان از آثار تولیدی و تالیفی فاصله بگیرند.
 
وی ادامه داد: باید توجه داشته باشیم، وقتی در حال بازنویسی افسانه‌ای هستیم ما به‌عنوان راوی جدید قلمداد می‌شویم. این افسانه‌ها نسل به نسل روایت شده‌اند تا به ما رسیده‌اند و ما به‌عنوان یک راوی جدید می‌توانیم آن را از دید خودمان و با زبان خودمان با توجه به بستر اجتماعی خاصی که در آن هستیم، بازآفرینی کنیم. اما در عین حال باید به زبان شفاهی و عامیانه افسانه‌ها نیز توجه کنیم و آن‌ها را با دقت با زبان معیار تلفیق کنیم.

معیار ما در بازنویسی، آشنا کردن کودکان و نوجوانان با اثر اصلی است

این نویسنده حوزه کودک و نوجوان درباره لزوم آشنا کردن مخاطبان با ویژگی‌های متن اصلی، در زمان بازآفرینی و بازنویسی آثار، گفت: معیار ما در بازنویسی، آشنا کردن کودکان و نوجوانان با اثر اصلی است و باید برخی اصطلاحات سخت را در بخش‌هایی از متن بازنویسی یا بازآفرینی شده بیاوریم تا بچه‌ها با متن اصلی آشنا شوند و با توضیحی به‌صورت پانویس آن‌ها را با معنی کلمه آشنا کنیم. در عین حال باید تلاش کنیم در تولید افسانه‌ها از زبانی کاملا ساده و روان استفاده کنیم؛ من به بازنویسی متون کهن انتقاد دارم. به‌عنوان مثال دوستانی که شاهنامه را از شعر به نثر تبدیل می‌کنند کار خوبی انجام می‌دهند اما گاهی می‌بینیم که مثلا داستان رستم و سهراب از زبان یک درخت یا یک پرنده نقل می‌شود و این‌کار با روح کار فردوسی تفاوت زیادی دارد و بازنویسی محسوب نمی‌شود.
 
شمس در ادامه سخنانش با اشاره به آثاری که در حوزه بازنویسی و بازآفرینی افسانه‌ها و ادبیات کهن انجام داده، اظهار کرد: من آثار زیادی در زمینه بازنویسی و باز‌آفرینی افسانه‌ها و ادبیات کهن تولید کرده‌ام که از آن‌جمله می‌توانم به «افسانه‌های این ور آب» و «افسانه‌های آن ور آب» که از سوی نشر افق منتشر شده و مجموعه 4 جلدی «هزار افسانه» که برای انتشارات محراب قلم نوشته‌ام اشاره کنم. در این مجموعه من به عنوان یک راوی امروزی روایت خودم را به‌صورت فانتزی در کتاب آورده‌ام و در بعضی از افسانه‌ها هم به‌عنوان راوی حضور دارم. من این افسانه‌ها را به زبان خاص خودم که زبانی دارای شیطنت و بازیگوشی است نوشته‌ام و سعی کرده‌ام آن را با دنیای بچه‌های امروز بیشتر ارتباط دهم. همچنین درحوزه بازآفرینی خلاق کتاب «من، زن‌بابا و دماغ بابام»،  «من من کله‌گنده» و «دیوانه و چاه» را نوشته‌ام که به زودی از سوی نشر افق منتشر می‌شود.
 
معرفی کوتاه از محمدرضا شمس

محمدرضا شمس، نویسنده کتاب‌های کودک و نوجوان، در سال 1336 در تهران متولد شد. نخستین شعر او به نام «نیلوفر من» در سال‌های نخست انقلاب به چاپ رسید. سپس به نوشتن داستان پرداخت. نخستین کتاب این نویسنده با عنوان «اگر این چوب مال من بود» در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسید. از دیگر آثار وی می‌توان به «خواب و پسرک»، «مراد شمر»، «ديوانه و چاه»، «عروسی»، «شير، اسب و بشقاب چينی گلدار»، «بادكنک و اسب‌ آبی»، «قصه بهار»، «قصه پلی كه بود و ديگر نيست»، «خورشید مال كیه؟»، «كلوچه خانم»، «دختره خل و چل»، «دزدى كه پروانه شد» و «صبحانه‌ى خیال» اشاره کرد.

شمس تاکنون جوایزی همچون لوح تقدیر كتاب سال كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان، كتاب سال سلام، قصه‌ سال مجله‌ سروش كودک، لوح زرین جشنواره مطبوعات كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان،‌ جشنواره مطبوعات، كتاب سال شوراى كتاب كودک و دیپلم افتخار ازIBBY، انجمن فرهنگی را از آن خود کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها