در دهکده «سینتپال دیوانس» خانهای سنگی وجود دارد که به «خانه جیمی» معروف است. مقامات رسمی این خانه را محل سکونت «جیمز بالدوین»، داستاننویس آفریقایی-آمریکایی میدانند. دولت فرانسه اخیرا این خانه را به قیمت یک میلیون یورو فروخته است و خریداران قصد خراب کردن آن را دارند.
هفده سال است که مردم این شهر این نویسنده آفریقایی و آمریکایی را از خود میدانند. همیشه او را در بار هتل میدیدند و ارتباط دوطرفهای بین مردم و نویسنده محبوبشان برقرار بود. امروزه فعالان ادبی در تلاش هستند تا خانه و زمینهای اطراف آن را برای آیندگان حفظ کنند. هر چند مسئولین قصد دارند خانه را خراب کنند و 8 آپارتمانی مجلل یک میلیون یورویی را جایگزین آن کنند. دو طرف از زمینهای ده هکتاری این خانه را نیز تاکنون خراب کردهاند.
«شانون کین»، داستاننویس آمریکایی که هدایت معترضین به تخریب خانه «بالدوین» را به عهده دارد. در اعتراض به این موضوع حدود ده روز جلوی در خانه «بالدوین» نشست تا خانه را بیشتر از پیش خراب نکنند. خود وی در این باره میگوید: «این خانه تنها یادگار «بالدوین» است و ما حق خراب کردن آن را نداریم. خود او آرزو داشت که پس از مرگش این خانه به محل سکونت دیگر هنرمندان تبدیل شود و خراب کردن این آرزو یک تراژدی بزرگ است.»
«هلن رو» همسایه «جیمز بالدوین» جیمی را به خوبی در خاطر دارد. «او مردی پرانرژی و مهربان بود. حضور او در دوارن کودکی من بسیار پررنگ بود. او شبها مشغول نوشتن میشد و معمولا حدود ساعت چهار به دهکده سر میزد و گاهی به خانه ما میآمد و با مادرم مشغول صحبت میشد. هر روز به خانه ما سر میزد و هر وقت از مدرسه برمیگشتم او را میدیدم.
اوایل از او میترسیدم اما کمی بعدتر زندگی را در چشمان او دیدم. او لبخندی زیبا داشت که چهرهاش را نورانی میکرد. همیشه از من درباره مدرسه سؤال میکرد. مادر من برای او احترام زیادی قائل بود و او نیز چنین حسی به مادرم داشت. رابطه دوستی بسیار خوبی بین آن دو برقرار بود.» این دو بسیار به هم نزدیک بودند. تا جایی که «جیمی» در سیزدهمین رمان خود «اگر خیابان بیل قادر به صحبت بود» شخصیت اصلی خود را «کلمنتاین» نامگذاری کرد که اسم میانی خانم «رو» بود.
دخترش در این باره میگوید: «این موضوع اتفاقی نبود زیرا او شخصیتی بسیار مهربان و خونگرم داشت. او در دوارن کودکی، نوجوانی، و بزرگسالی ما نقش پررنگی داشت. جیمی همیشه در کنار ما بود.»
«بالدوین» در سن 24 سالگی به دلیل ناراحتی از واکنشهای نژادپرستانه به آفریقایی-آمریکاییها بلیطی برای پاریس خرید و آمریکا را برای همیشه ترک کرد. وی خیلی سریع به شرایط جدید خود عادت کرد. سال 1970 بود که در «سینتپال دوانس» اقامت گزید و هنرمندان زیادی از او در اینجا دیدن کردهاند.
افراد مشهور زیادی در این منطقه سکونت داشتند. «پیکاسو» و «چاگال» به همراه «ژاک راورات» و همسرش که نوه دختری «چارلز داروین» بود در این منطقه زندگی میکردند.
پس از مرگ «بالدوین» دعوا بر سر مالکیت این ساختمان شروع شد. خانواده وی وارد روند حقوقی مالکیت این خانه شدند و متأسفانه در آن شکست خوردند. از آن زمان تاکنون این خانه حدود سه بار به فروش رفته است.
«کین» پس از مدتها و برای جلوگیری از خراب شدن خانه به این منطقه بازگشت. در غیاب او وسایل «بالدوین» را از آن جا خارج و به هتلی در نزدیکی آن منتقل کردند. او در پی آن است وزارت فرهنگ کشور فرانسه را متقاعد کند که این خانه را به عنوان بخشی از میراث فرهنگی کشور معرفی کنند. اگر موفق به انجام این کار نشود قصد دارد از مردم یک میلیون یورو پول خرید آن را جمعآوری کند و خانه را از دولت بخرد.
هلن رو» معتقد است: ««بالدوین» بیشتر داستانهای خود را در این خانه نگاشته است. «جیمی» در این خانه از دنیا رفت و اگر این خانه را خراب کنند چیزی از او برای آیندگان باقی نخواهد ماند. مسئله غمانگیز این است که گاهی افرادی در خانه مرا به صدا درمیآورند و سراغ خانه «جیمز بالدوین» را میگیرند و من مجبور میشوم این خرابه را به آنها نشان دهم.»
نظر شما