به مناسبت هشتم مرداد، سالروز بزرگداشت شیخ شهابالدین سهروردی
سهروردی، باب حکمت اشراقی را در فلسفه گشود/ شیخ اشراق؛ شهید راه حقیقتجویی و روشنگری
سهروردی از حکمای اسلامی است که به علت نگاه حکمی به وقایع زندگی خود، حکیمی جامعالاطراف به شمار میرفت، اما آثار پژوهشگران تنها در بررسی «حکمت اشراق» شهابالدین سهروردی خلاصه شده است. مروری بر کتاب «شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی» اثر قابل تحسین استاد دینانی ما را با وجوه کلی شخصیت این عالم بزرگ دنیای اسلام آشنا میکند.
هشتم مردادماه در تقویم ایرانیان، به نام این حکیم عالیقدر رقم خورده است. در گزارش پیش رو علاوه بر مرور احوالات شیخ شهابالدین سهروردی کتاب ارزشمند دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی با عنوان «شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی» را که به اقوال مختلف اندیشمندان از جمله کتابهای مهم در بررسی وجوه شخصیتی این عالم بزرگ اسلامی است مرور کردهایم. این کتاب از سوی انتشارات حکمت منتشر شده است.
گام برداشتن سهروردی در راه حقیقتجویی و روشنگری
سهروردی که در تمام عمر در راه حقیقتجویی و روشنگری گام برمیداشت، از آغاز دریافته بود که برای رسیدن به باطن حکمت باید به باطن جان نقبی زد و سرچشمه آگاهی را در درون لایهها و نهاد روح خویش آورد. چنانکه در تمام آثار خود به این معنا اشاره دارد که طالب حکمت، باید در آغاز خویش را مستعد انوار قدسیه کند و همه جان خود را برای ورود نوالانوار از زنگار صور غیر بپردازد.
جای هیچگونه تردیدی نیست که سهروردی در طلب حکمت گام برمیداشته و در جستجوی حقیقت بوده است اما شواهد نشان میدهد آنجه او میجست نه مدرسه مراغه بود و نه در مدرسه اصفهان، وی به مراغه رفت و نزد مجدالدین جیلی به تحصیل پرداخت سپس راهی اصفهان شد و کتاب «بصائر نصیریه» عمر ابن سهلانساوی را نزد ظهیر فارسی یا قاری قرائت کرد. ولی هر چه در این کتاب و کتابهایی شبیه آن جستوجو میکرد خود را کمتر مییافت. سوالی که مطرح میشود این است که آیا در جنبشهای باطنی زمان خود کسی که همداستان با افکار و محرم اسرار او بتواند یافت نمیشد؟
فیلسوف اشراقی تسلیم یاس نشد
دکتر ابراهیمی دینانی، از جمله سرآمدان سهروردیپژوهی در ایران است. وی در کتاب «شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی» به این سوال پاسخ داده و اینطور نوشته است: «شواهد و مدارک معتبر نشان میدهد که این فیلسوف اشراقی هرگز تسلیم یاس نگشته و هیچگاه دست از طلب برنداشته است. مسافرتهای پررنج و پرماجرای وی به دیار بکر و شام و روم به منظور کسب حکمت و همچنین سخن صریح او در مقدمه کتاب «حکمه الاشراق» مبنی بر خالی نبودن زمین از حکیم واقعی شاهد گویای این مدعاست.»
اهمیت «حکمت عتیق» در نزد شهابالدین
سیر و سلوک شیخ اشراق از دو تحول بزرگ برخوردار است. وی در آغاز کتاب «حکمه الاشراق» به گونه دیگر سخن میگوید و در پایان کتاب دیگرش با عنوان «المشارع و المطارحات» نیز نسبت به وضعیت حکمت در زمان خود اظهار ناامیدی میکند. آنچه مدارک و اسناد نشان میدهد، حاکی از این است که سهروردی در کتاب «حکمه الاشراق» باب حکمت را همیشه باز میداند اما در کتاب متاخر خود به حال حکمت تاسف میخورد.
بنا به آنچه گفته شد میتوان به این موضوع نیز اشاره کرد که این شیخ مقتول برای حکمت عتیق نیز اهمیت فراوان قائل بوده است. تورقی کوتاه در کتاب ««شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی» نشان میدهد که سهروردی برای درک حکمت عتیق برای حکمای باستان اهمیت قائل شده است. دینانی مینویسد: «سهروردی حکمت عتیق را خمیره ازلی خوانده و آن را علم حقیقت به شمار آورده است. خمیره ازلی که در طینت ظاهر و پاک آدمی است همانند خورشید از مشرق حقیقت طالع میشود، ولی همانگونه که به مشرق و مغرب جغرافیایی حدود نمیگردد در مرزهای زمان نیز محصور نمیماند.»
از آنچه دینانی در این سطور نگاشته میتوان چنین برداشت کرد که سهروردی به همان اندازه که به حکمای قدیم مشرق زمین اهمیت میدهد به حکمای قدیم مغرب زمین نیز توجه میکند. این فیلسوف اشراقی درباره «نور طامس» سخن گفته و اعتقاد دارد آخرین کسی که در میان حکمای قدیم یونان به درستی از این نور خبر داده داست، فیلسوف بزرگ افلاطون است.
عهد باستان صحرای بیکران دوران کهن
گذری بر زندگی کوتاه اما پربار شیخ اشراق که از ناحیه سهرورد زنجان برخاست و در طلب حقیقت و حکمت سرزمینهای بسیاری را در نوردید و در راه حقیقتطلبی و روشنگری نیز شهید شد. افق دید و منظره شهود این شیخ شهید جوان بسیار گسترده و وسیع است. به عقیده وی انس پیشینیان با واقعیت و درک آنان از حقیقت بیشتر و روشنتر از متاخران میباشد. در برخی از کلمات قصاری که از پیشینیان به ما ارث رسیده معانی بزرگی نهفته است که در صدها کتاب نیز نمیتوان آنها را یافت. شاید اهمیت اساطیر نیز در این امر نهفته است که مبدا افکار و عواطف آدمی است، به همین مناسبت است که با فلسفه نیز ارتباط نزدیک دارد. به تعبیر دینانی عهد باستان، صحرایی است بیکران که در میان آن نشانههایی از گذشته بسیار دور دوران کهن مشاهده میشود.
سهروردی از آن نظر در بین متفکران اسلامی از موقعیتی خاص برخوردار است که مقارن ایامی که وی به سیر آفاق و انفس اشتغال داشت، ابنرشد در مغرب جهان اسلام به دفاع از فلسفه برخاسته بود و سرسختانه در این راه کوشش و موضع فلاسفه مشائی را تثبیت میکرد در مشرق اسلامی فلسفه دیگری در حال تکوین بود که با فلاسفه مرسوم فرسنگها فاصله دارد.
جستوجوی کوتاه در اثر دینانی خواننده را با حکمت و فلسفه سهروردی جوان با عنوان «حکمت اشراقی» آشنا میکند. هر اهل ذوقی نیک میداند این فلسفه نوعی اندیشه و نحوهای از شهود است.
نظر شما