چهارشنبه ۲ تیر ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۵
فراست: چه استعدادهایی که با وجود مدیران ناکارآمد به هدر رفت!/ امامی: فراست دایره را برای نویسندگان دفاع مقدس وسیع کرد

قاسمعلی فراست در مراسم نکوداشت خود گفت: «ادبیات روزهای خوبی نداشته و طی این سال‌ها چه استعدادهایی که با وجود مدیران ناکارآمد به هدر نرفته است.» غلامرضا امامی نیز بیان کرد: فراست پس از نگارش رمان «نخل‌های بی‌سر» به گونه‌ای رفتار نکرد که نویسندگان دیگر حوزه دفاع مقدس را براند بلکه دایره را وسیع‌تر کرد و فضایی به وجود آورد تا امثال وی بتوانند در این دایره فعالیت کنند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) مراسم نکوداشت قاسمعلی فراست، نویسنده اولین رمان جنگ «نخل‌های بی‌سر» همزمان با زادروز وی شامگاه سه‌شنبه یکم تیرماه با حضور مصطفی رحماندوست، غلامرضا امامی، کاظم اخوان و جمعی از نویسندگان حوزه کودک و دفاع مقدس در مرکز فرهنگی محفل انس برگزار شد.
 
رحماندوست در این مراسم با اشاره به اینکه سابقه دوستی 40 ساله با فراست دارد، گفت: پیشینه دوستی من با فراست به 40 سال پیش از انقلاب اسلامی و تاسیس کانون کتاب کودک برمی‌گردد. فراست با نگارش رمان «نخل‌های بی‌سر» نخستین کتاب را درباره جنگ منتشر کرد البته گفته می‌شود که من نیز اولین داستان بلند درباره جنگ را نوشتم. آن زمان حرف زدن از جنگ در بین مسلمانان ممنوع بود و ما به جای واژه جنگ‌زده مهاجر جنگی می‌گفتیم. بنابراین نوشتن کتاب «نخل‌های بی‌سر» در این زمان بسیار مهم بود و نکته قابل تأمل درباره فراست این است که او هیچ‌گاه در گرایش خاصی حرکت نکرده است.
 
وی همچنین اظهار امیدواری کرد که فراست بتواند همواره به کار خود در حوزه ادبیات ادامه دهد.
 
برای فراست دوستی مهم است و رنگ نمی‌گیرد 
امامی نیز در بخش دیگر این مراسم به دوستی دیرینه خود با فراست اشاره کرد و گفت: دوستی ما به روزگاری برمی‌گردد که آرزوهای بلند داشتیم و دیوارها کوتاه بود اما امروز دیوارها بلند است و آرزوها کوتاه. روزگاری که رفتن مهم بود نه رسیدن. اما اکنون رسیدن مهم است و نه رفتن. روزگاری که در آن راستی و درستی اصل بود و همه ما در پی راستی و درستی بودیم اما امروز کسی به دنبال درستی و راستی نیست.
 
وی با اشاره به تاسیس کانون کتاب کودک با حضور افرادی چون رحماندوست، فراست، جلایر و ناصر افزود: فراست از زمان پیروزی انقلاب تاکنون در حوزه ادبیات مشغول به کار بوده است. زمانی که بحث صمد بهرنگی و راست و چپ مطرح بود، فراست که در روزنامه جمهوری اسلامی مشغول به کار بود، گفت‌وگویی با من درباره بهرنگی داشت که پس از آن حاشیه‌ها و بحث‌های زیادی درگرفت. من در این گفت‌وگو بیان کردم که صمد بهرنگی جایزه بزرگ بلونیا را به دلیل تصاویر کتاب «ماهی سیاه کوچولو» دریافت کرد و نه محتوای کتاب. هرچند که تصاویر بی‌ارتباط با متن هم نبودند اما این تصاویر برنده آن جایزه شد. به هر حال پس از این گفت‌وگو مرگ نابهنگام بهرنگی اتفاق افتاد و مباحث بسیاری درباره او درگرفت. اگرچه صمد بهرنگی در ادبیات چپ قلم می‌زد اما در مسیر آزادی بود و ادبیات چپ نیز در آن دوران اثر خودش را روی کتاب‌های حوزه کودک و نوجوان و بزرگسال گذاشت.
 
این نویسنده ادامه داد: در آن دوران همه خود را در یک راه می‌دیدند یا باید چپ بود و یا راست و راه دیگری هم وجود نداشت. خاطرم هست که روزی از جلال آل‌احمد پرسیدم که چرا با وجود اینکه در خانواده مذهبی می‌زیسته به حزب توده پیوسته است و او در پاسخ گفت: در آن موقع یا باید با دربار بودیم و یا توده و در این زمان حتی احمد آرام هم که خود فردی متدین بود عضو حزب توده شد.
 
امامی افزود: البته بعدها کتاب‌های آیت‌الله طالقانی و زنده‌یاد بازرگان الگوی ما شدند و آبشخور ما سخنان و اندیشه‌های آنها بود به هر حال من پس از گفت‌وگویی که با فراست در روزنامه داشتم به خارج از کشور رفتم اما بعد از برگشت به ایران هم همچنان ایشان را پرشور و پرکار دیدم.
 
این نویسنده با بیان اینکه برای فراست دوستی مهم است و رنگ نمی‌گیرد، یادآور شد: ایشان همواره در دوستی وفادار بوده و من در سفری که با فراست برای بزرگداشت مرحوم حسین ابراهیمی به شهرستان گلپایگان داشتم همان شور و شوق ایشان را به جنگ دیدم و همه اینها نشان می‌دهد که امثال فراست می‌توانند در دوستی الگوی ما باشند.
 
به گفته امامی، فراست پس از نگارش رمان «نخل‌های بی‌سر» به گونه‌ای رفتار نکرد که نویسندگان دیگر حوزه دفاع مقدس را براند بلکه دایره را وسیع‌تر کرد و فضایی را به وجود آورد تا امثال وی بتوانند در این دایره فعالیت کنند.
 
وی اظهار کرد: آرزو می‌کنم که قلم فراست بماند و بپاید و جلساتی که پیش از این توسط ایشان برگزار می‌شد و در آن می‌توانستیم با نویسندگان، شاعران دیدار و گپ و گفت داشته باشیم دوباره برقرار شود.
 
فراست هیچگاه حق را فدای مصلحت نکرده است
محمد حنیف نیز در ادامه این مراسم با بیان اینکه هرگاه دو حکایت از گلستان سعدی را می‌خواند به یاد فراست می‌افتد، گفت: ایشان در همه سال‌هایی که در جایگاه ادبیات داستانی دولتی بوده همیشه به نحو احسن وظایف خود را بدون توقع انجام داد و نمونه یک انسان بزرگ است که هیچگاه حق را فدای مصلحت نکرده است.
 
وی یادآور شد: در روزگاری که دیگر صداقت معنایی ندارد فراست با این ویژگی بزرگ در کارهای دولتی و غیردولتی خدمت کرده است.
 
فراست آزاد با مقوله ادبیات برخورد می‌کرد 
اخوان نیز در این مراسم به رفتار مدیریتی فراست در تلویزیون و سابقه همکاری خود با او اشاره کرد و گفت: وی زمانی که در گروه طرح و برنامه شبکه دو مدیر بود طی جلسات متعددی روند ساخت برنامه برای ادبیات را بررسی می‌کرد و نکته‌ای که برای من بسیار مغتنم بود این است که فراست در فضای بسته آن روزها به فکر رعایت خط‌های فکری نبود و تنها به ادبیات اهمیت می‌داد به همین دلیل او بسیار راحت و آزاد با مقوله ادبیات برخورد می‌کرد و سیاست و ایدئولوژی برایش در اولویت‌های بعدی قرار داشت.
 
وی تاکید کرد: این برخورد فراست فضا را برای رشد ادبیات باز کرد و البته او در تلویزیون به عنوان یک تهیه‌کننده رفتار بسیار مناسبی با اطرافیانشان داشت و توانست با چنین برخوردی حرکت ادبیات انقلاب و جنگ را تسریع بخشد.
 
کیایی نیز در این مراسم به نوعی از تقارن تولد خود و فراست اشاره کرد و گفت: من در شب یلدا متولد شدم و فراست در روز یلدا.

«نخل‌های بی‌سر» چگونه نوشته شد؟
فراست هم در بخش پایانی این مراسم توضیحاتی را درباره چگونگی نگارش رمان «نخل‌های بی سر» ارایه کرد و گفت: البته این رمان اولین رمان جنگ به لحاظ چاپ نیست بلکه رمان «زمین‌سوخته» نوشته استادم احمد محمود نخستین رمان در این حوزه است.
 
وی ادامه داد: من همواره آدم خوش‌شانسی بودم چرا که پس از آنکه به تهران آمدم بلافاصله در آغوش افراد نازنین و بزرگی قرار گرفتم که در واقع اگر این تناسب برای من به وجود نمی‌آمد معلوم نبود چه نوع بشری می‌شدم. البته من همواره علاقه‌مند به کتاب بودم اما وقتی با فردی چون محمدرضا حکیمی آشنا شدم توفیق بسیار بزرگی کسب کردم. هرچند با وجود ارتباط افرادی چون سیمین دانشور و بهشتی نتوانستم کاری کنم که شایسته ارتباط با این افراد باشد.
 
این نویسنده افزود: خوش‌شانسی دیگر من این است که زمانی که نخستین مجموعه داستانی خود با عنوان زیارت را منتشر کردم محمدرضا حکیمی به حوزه هنری آمده بود و پس از دیدن کتاب من چهار صفحه نامه محبت‌آمیز برایم نوشت که بزرگترین تشویق من در دوران کاری‌ام بوده است. البته یکبار دیگر هم توسط سیمین دانشور تشویق شدم و ایشان پس از خواندن نوشته‌های من دلگرمی به من داد و همین موجب شد تا نوشتن را جدی گرفتم.
 
فراست در ادامه سخنانش با اشاره به اینکه ادبیات روزهای خوبی را نداشته یادآور شد: خاطرم هست زمانی که می‌خواستم رمان «نخل‌های بی‌سر» را بنویسم به مدیرم گفتم که باید به جنگ بروم تا با الهام از آن فضا داستان بنویسم اما او حاضر نشد به من ماموریت بدهد و در نهایت گفتم که اگر اجازه رفتنم را ندهد مرخصی بدون حقوق خواهم گرفت و به خرمشهر می‌روم که در نهایت موافقت کرد. به هر حال پس از آنکه به خرمشهر رفتم کنار هم‌نفسی با رزمندگان جنگ نخل‌های بی‌سر نوشته شد و اکنون فکر می‌کنم چقدر استعداد وجود داشته که با رفتارهای مدیران ناکارآمد طی این سال‌ها به هدر رفته است.
 
وی تاکید کرد: از اینکه من را نویسنده رمان‌ «نخل‌های بی‌سر» می‌شناسند بسیار خوشحالم چون این کتاب را با عشق خودم و در اوج خطر و گرماگرم جان دادن با کسانی که جان دادند تا زندگی ببخشند نوشتم پس هیچگاه بدم نمی‌آید که با وجود اینکه کتاب‌های متعددی نوشتم اما من را با رمان نخل‌های بی سر بشناسند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها