چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۰
صمیم: جامعه‌شناسی ملی ایران از گذر فقه به دست می‌آید/ خلیلی: سعدی و فردوسی همواره به امر تاریخی می‌اندیشیده‌اند

رضا صمیم نشست «مبانی تاسیس علم اجتماعی در ایران؛ فقه یا ادبیات؟»گفت: «جامعه‌شناسی ملی در ایران مبتنی بر تجربه بومی باید شکل بگیرد و این تجربه را می‌توان از گذر فقه به دست آورد چون تجربه زیستن با کنشگران عمومی را دارد.» خلیلی نیز بیان کرد با توجه به اینکه فقه نگاه کلان به امر اجتماعی ندارد ادبیات می‌تواند به تاریخ نگاه کند و افرادی چون سعدی و فردوسی همواره به امر تاریخی می‌اندیشیده‌اند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست «مبانی تاسیس علم اجتماعی در ایران؛ فقه یا ادبیات؟» چهارشنبه 19 خردادماه با حضور اسمعیل خلیلی، رضا صمیم، محمدامین قانعی‌راد، فرهنگ ارشاد، محمدجواد زاهدی، سیدحسین سراج‌زاده و جمعی از استادان حوزه جامعه‌شناسی دانشکده علوم اجتماعی ایران برگزار شد.
 
صمیم در ابتدای این نشست با طرح این سوال که آیا فقه زمینه مناسبی برای نظریه‌پردازی جامعه‌شناسی است، گفت: پاسخ به این سوال نیازمند منابع و اسناد مرتبط با این موضوع است اما سوال دیگر این است که آیا نظریه‌پردازی جامعه‌شناختی در ایران نیازمند بنیان‌های فلسفی است یا خیر؟ برای پاسخ به این سوال باید به تاریخ فلسفه در غرب نگاه کنیم چرا که این تاریخ می‌تواند پاسخگوی سوالات ما در ایران هم باشد.
 
این عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی ادامه داد: نگاهی به این موضوع نشان می‌دهد که فلسفه زمینه مناسبی برای تولد جامعه‌شناسی در ایران نیست و حتی فراتر از آن این‌که فلسفه در غرب بتواند محل تولد جامعه‌شناسی باشد، جای شک و تردید است.
 
وی افزود: افرادی مانند منوچهر آشتیانی می‌گویند اگر می‌خواهید در جامعه‌شناسی نظریه‌پردازی کنیم باید از دل فلسفه خودمان این کار را انجام دهیم. همین موضوع مبنای فعالیت افرادی چون حجت‌الاسلام پارسانیا و پژوهشگران آن برای تأسیس چنین علمی شده است که در واقع بر این موضوع متکی است که آیا از درون فلسفه صدرایی امکان تاسیس علم اجتماعی وجود دارد یا خیر؟
 
این مدرس جامعه‌شناسی در ادامه به موضع‌گیری‌هایی به تاسیس علم اجتماعی در ایران وجود دارد، اشاره کرد و افزود: عده‌ای می‌گویند تاسیس جامعه‌شناسی در ایران ضرورت ندارد و معتقدند ما اساساً جامعه‌شناسی داریم و چنین کاری تنها ما را از کنش جامعه‌شناسی دور می‌کند. در مقابل عده‌ای نیز معتقدند نیازمند تاسیس جامعه‌شناسی در ایران هستیم. برخی هم می‌گویند که نیازمند تاسیس علم جامعه‌شناسی در ایران هستیم اما همین‌ عده به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ برخی به دنبال امر متافیزیکی برای منشا تولد جامعه‌شناسی هستند و برخی دیگر می‌گویند باید زمینه‌ای فراهم باشد که امکان تحقق تجربی یک شاخه معرفت را به وجود آورد. بحث من در امروز ذیل موافقت با همین گروه مطرح می‌شود.
 
زمینه تاسیس جامعه‌شناسی با کتاب «عناصر فلسفه حق»
صمیم در ادامه با اشاره به تلاش‌های هگل در قرن نوزدهم اظهار کرد: هگل در این دوره سعی می‌کند موضوعاتی را محور بررسی فلسفه قرار دهد که تا پیش از این کمتر مورد توجه بوده است. آخرین کتاب هگل با عنوان «عناصر فلسفه حق» در واقع زمینه تاسیس جامعه‌شناسی را فراهم می‌کند. این کتاب که در سال 1820 از مجموعه درسگفتارهای 8 ساله هگل منتشر شد، در فصل دوم خود به زندگی اخلاق‌گرایانه می‌پردازد و این واژه مهمترین شیفت تاریخی هگل به سمت موضوعاتی است که زمینه تاسیس جامعه‌شناسی را فراهم می‌کند. هگل در ادامه این فصل به موضوع خانواده و گذار خانواده به جامعه مدنی می‌پردازد و در نهایت در فصل سوم کتاب جامعه مدنی را مورد توجه قرار می‌دهد بنابراین موضوع گذر از خانواده و جامعه مدنی مقدمه تالیف کتاب تونیس در سال 1870 می‌شود.
 
وی افزود: با وجود نقد مارکس به هگل به نظر می‌رسد در فصل دوم کتاب «عناصر فلسفه حق» هگل توجه خود را به درک مناسبات اجتماعی معطوف می‌کند که این موضوع امکان تولد جامعه‌شناسی را فراهم می‌کند. حال این سوال مطرح می‌شود که با کدامیک از شاخه‌های معرفت چنین تجربه‌ای به ما داده می‌شود که بتوانیم جامعه‌شناسی را در ایران تاسیس کنیم؟
 
فلسفه صدرایی نمی‌تواند جامعه‌شناسی خلق کند
این استاد جامعه‌شناسی در پاسخ به این سوال توضیح داد: فلسفه اسلامی هیچگاه دغدغه درک مناسبات اجتماعی را نداشته است همانگونه که فلسفه صدرایی چنین ظرفیتی را نداشت برخلاف آنکه عده‌ای تلاش می‌کردند از درون فلسفه صدرایی جامعه‌شناسی به وجود بیاورند. در این میان فقه بهترین زمینه برای تاسیس علم اجتماعی در ایران را دارد چون قادر است قوی‌ترین تجربه را در فهم مناسبات اجتماعی در سطح خود داشته باشد. همان‌گونه که می‌دانید فقه به ویژه در 400 سال اخیر و از دوره صفویه به بعد توانسته مناسبات اجتماعی در ایران را درک کند و این به دلیل انعطاف‌پذیر بودن آن است. البته عده‌ای در برابر این حرف من چالش‌هایی را مطرح می‌کنند. 
 
وی یادآور شد: سیدجواد طباطبایی فقه را زمینه‌ای برای نظریه‌پردازی سیاسی می‌داند اما تا آنجا که امر سیاسی مانند حکومت و قانون را درک کند. بنابراین علما برای او دسته‌بندی می‌شوند. اما به اعتقاد من فقه زمینه مشترکی برای درک مناسبات اجتماعی داشته و انعطاف‌پذیر است و به همین دلیل در ذهن من علما دسته‌بندی نمی‌شوند. شما می‌بینید که فقیه می‌تواند به فهم آنچه که در ذهن توده می‌گذرد دسترسی پیدا کند در حالی که ذهن فیلسوف و سیاستمدار چنین توانایی را ندارد.
 
صمیم در بخش دیگری از سخنانش با تاکید بر اینکه باید بازسازی عقلانی فهم را مدنظر قرار دهیم، گفت: اگرچه عده‌ای معتقدند بازسازی عقلانی فهم منجر به متلاشی‌شدن فقه می‌شود و در نهایت چگونه می‌تواند با یک فقه متلاشی شده جامعه‌شناسی تاسیس کرد، من معتقدم متلاشی شدن فقه به ذات خودش ایراد نیست و دقیقاً در چنین شرایطی است که جامعه‌شناسی می‌تواند جایگزین شود.
 
وی افزود: به هر حال جامعه‌شناسی ملی در ایران مبتنی بر تجربه بومی باید شکل بگیرد و این تجربه را می‌توان از گذر فقه به دست آورد. فقه تجربه غنی زیستن با کنشگران عرصه عمومی را دارد و نگاه من به توانایی فقه برای تاسیس علم اجتماعی از این منظر است.
 
ذهن ایرانی قرن‌ها به دنبال مفهوم «ما» بوده است
خلیلی در ادامه این نشست با بیان اینکه تاسیس علم جامعه‌شناسی برای من ارزش است اما یک ارزش ثانوی، گفت: البته ذهن من متوجه این نیست که چگونه به تاسیس جامعه‌شناسی بپردازیم بلکه متوجه این است که چگونه جامعه‌ای داشته باشیم. البته عده‌‌ای مانند دکتر پرویز اجلالی معتقدند اساسا ما نیازی به تاسیس جامعه‌شناسی در ایران نداریم همانگونه که کشورهایی مانند ژاپن، هلند و اسکاندیناوی ندارند. اما نکته قابل توجه این است که هیچ یک از این کشورها مانند ایران با مساله اجتماعی مواجه نیستند به همین دلیل است که ذهن ایرانی قرن‌ها به دنبال این بوده که مفهوم «ما» را بفهمد. بنابراین پرسش هویتی مساله اصلی جامعه ایرانی است و درست از اینجا تأسیس علم اجتماعی برای ما مهم می‌شود.
 
وی ادامه داد: من علم تجربی را نوعی فهم انسانی می‌دانم و معتقدم تجربی‌ترین فهم انسانی نیز براساس مفهوم‌پردازی انسانی محقق شده است. به طور مثال ما مفهوم ماهی‌ یا دریا را تنها با اندیشیدن به طبیعت آنها متصور می‌شویم و از طریق زبان امر انسانی و اجتماعی را درک می‌کنیم. پس امر اجتماعی تا حدی همان امر زبانی است اما در این میان با یک دشواری مواجه‌ایم و آن این است که وقتی می‌خواهیم امری را تاسیس کنیم از یک سو می‌خواهیم مبتنی بر امر قدیم باشد و امکان بازتولید هویت و تاریخ را به ما بدهد و از سوی دیگر با احساس انهدام امر قدیم مواجه می‌شویم در حالی که قبل از اینکه شما دستگاه نظری برای انهدام فقه در نظر بگیرید در ذهن شما این انهدام در حال رخ دادن است.
 
این جامعه‌شناس تاکید کرد: زبان و ادبیات دستگاهی است که امکان فهم جامعه ایرانی را به ما می‌دهد. مساله دوران گذر در دو دهه گذشته همواره از مسایل جدی ما بوده که باید پاسخگو باشیم. از سوی دیگر ما نمی‌توانیم فهممان را از امر موجود از افراد دیگری مانند دورکیم و مارکس عاریه بگیریم و بعد با آن جامعه خود را بفهمیم.
 
چرا ادبیات زمینه‌ای برای تاسیس علم اجتماعی است؟
خلیلی در توضیح اینکه چرا ادبیات می‌تواند زمینه مناسبی برای تاسیس علم اجتماعی باشد، عنوان کرد: کشور ایران در تاریخ خود در دو مرحله تاریخی با فروپاشی مواجه بوده است نخستین دوره پس از حمله عراق به ایران بوده که در دغدغه تاسیس حکومت را برای ایرانیان به وجود می‌آورد و در واقع کتاب «دو قرن سکوت» زرین‌کوب نیز به همین تلاش 200 ساله می‌پردازد. در دوره سامانی برای بازسازی امر اجتماعی فردوسی به نگارش شاهنامه روی می‌آورد و از این طریق می‌خواهد تاریخ و هویت ایران را بازسازی کند بعد از فروپاشی ایران در دوره مغول نیز، ایرانیان به دنبال سبک خراسانی و عراقی در ادبیات می‌روند و می‌خواهند با ادبیات جامعه را بسازند و اتفاقا تاسیس حکومت صفوی هم نتیجه چنین نگاهی است.
 
به گفته این جامعه‌شناس، حتی در دوره مشروطه نیز افرادی مانند صادق هدایت اذهان ایرانیان را متوجه مشکلات جدی جامعه می‌کنند و در نتیجه احساس شکست انقلاب مشروطه است که افرادی چون ملک‌الشعرا و دهخدا دو کتاب «لغت‌نامه» و «سبک‌شناسی» را می‌نویسند که در 100 سال اخیر ایران جزو 4 کتاب برتر ماست.
 
خلیلی با بیان اینکه فقه به جامعه در مفهوم کلان نمی‌پردازد اما ادبیات اینگونه نیست و می‌تواند کلیت تاریخ را مدنظر قرار دهد، گفت: در میان تمام ادبا امر کلان و تاریخ همواره مهم بوده و شما می‌بینید که فردوسی و سعدی چگونه به امر تاریخ می‌پردازند.
 
ژاپن و هند هم جامعه‌شناسی ملی دارند
فرهنگ ارشاد نیز در بخش دیگری از این نشست با اشاره به اشتراکات مباحث خلیلی و صمیم گفت: هر دوی شما به دنبال تاسیس جامعه‌شناسی ملی هستید و این نقطه اشتراک شماست اما متاسفانه این مباحث در ظرف تاریخی قرار داده نشده است و با توجه به اینکه جامعه‌شناسی ظرف فلسفی دارد باید این موضوع مدنظر قرار گیرد. از سویی دیگر وقتی از جامعه‌شناسی ملی حرف می‌زنیم اتفاقا باید بدانید که کشورهایی مانند ژاپن و هند جامعه‌شناسی ملی دارند و البته آنها جامعه‌شناسی غرب را به کار گرفته‌اند و مفاهمه خودشان را از آن داشته‌اند.
 
ما تعریف درستی از جامعه‌شناسی نداریم
سراج‌زاده نیز در ادامه این نشست با انتقاد از طرح بحث تاسیس جامعه‌شناسی در ایران گفت: لزوم تاسیس جامعه‌شناسی در ایران به این موضوع برمی‌گردد که ما تعریف درستی از جامعه‌شناسی نداریم این علم به معنای آن است که بتوانیم عقلانی، مستدل و مبتنی بر شواهد درباره موضوعات صحبت کنیم چنین علمی در ایران از دوره مشروطه وجود داشته و با افرادی چون صدیقی آکادمیک شده است. بنابراین اساسا طرح تاسیس علم جامعه‌‌شناسی ضرورتی ندارد.
 
وی ادامه داد: اما اگر تفکر اجتماعی را مبنا بر شکل‌گیری جامعه ایرانی بدانیم آن‌وقت می‌توانیم بگوییم که ادبیات و فقه چه کمکی می‌توانند به ما بکنند. ما اکنون هم در ایران جامعه‌شناسی ملی داریم چون تفکر عقلانی مبتنی بر شواهد درباره جامعه ایران از مشروطیت تاکنون وجود داشته و کتاب‌های بسیاری در این باره نوشته شده است و مگر این جامعه‌شناسی ملی نیست؟!
 
وی افزود: دورکیم و مارکس برای ما عاریتی نیستند بلکه افرادی هستند که می‌توانند تفکر اجتماعی خودمان را با کمک آنها مفاهمه کنیم.
 
هزینه‌های زیاد برای خطای ارزیابی شریعتی و آل‌احمد
زاهدی نیز در بخش دیگر این نشست خطاب به رضا صمیم اصل به کارگیری فقه برای تاسیس علم جامعه‌شناسی را زیر سوال برد و گفت: هزار و 200 سال پیش در تمدن اسلامی درگیری بین اشاعره و معتزله اتفاق افتاد و پیروزی معتزله مصیبت‌هایی را برای جهان اسلام به وجود آورد که امروز ما آن را در قالب گروه‌هایی چون داعش و طالبان می‌بینیم.
 
وی با بیان اینکه کار اندیشه الزاماتی دارد، افزود: این الزامات سخت‌گیرانه‌تر از آن است که برای هواداری بی‌حد و حصر از آزادی بیان علمی تعریف کنیم. متفکران باید عیار سخن را بشناسند و روی پیامدهای آن فکر کنند. من در ایده به‌کارگیری فقه برای تاسیس علم جامعه‌شناسی مخاطراتی می‌بینم چون ما تجربه تلخی در ایران از افکار افرادی چون شریعتی، آل‌احمد، نراقی و حتی شایگان داشته‌‌ایم و متاسفانه برای خطای ارزیابی شریعتی و آل‌احمد هزینه‌های زیادی داده‌ایم.
 
زاهدی با بیان اینکه چهار نوع معرفت هنری، مذهبی، فلسفی و علمی وجود دارد، گفت: تمامی این معرفت‌ها با یکدیگر در ارتباط هستند و تنها در میان آنها معرفت مذهبی است که فقط گیرنده است و با انواع دیگر معرفت تعامل ندارد چون فقه بخشی از معرفت دینی است و احکام جزمی دارد و نمی‌تواند به معرفت‌های دیگر چیزی را بدهد.
 
ظرفیت کم نظریه‌پردازی داریم چون میراث فلسفی نداریم
وی با تاکید بر اینکه تاسیس علم اجتماعی در ایران مساله ما نیست، یادآور شد: مساله امروز ما ظرفیت کم در نظریه‌پردازی است چون میراث فلسفی در ایران وجود ندارد. یادتان باشد چه بر سرافرادی چون سهروردی آوردند و اساساً چرا در ایران فردی مانند غزالی کتاب «تحافة الفلاسفه» می‌نویسد و فلاسفه را گمراه می‌خواند. بنابراین ما باید فلسفه غرب را به خوبی یاد بگیریم و نظریه‌پردازی کنیم و در این راه از افرادی چون فروغی الگوبرداری کنیم. فروغی، وزیر دولت پهلوی بود اما در تمامی کتاب‌هایش حتی یک جمله در رسای حکومت پهلوی نمی‌بینیم.
 
این جامعه‌شناس با بیان اینکه ادبیات می‌تواند برای ما در این راه قابل استفاده باشد اظهار کرد: ما فلسفه را با زبان می‌فهمیم و ادبیات زبان تفکر ماست. مولوی در مثنوی و عطار در منطق‌الطیر بالاترین مفاهیم فلسفی را تصویر می‌کنند. از سوی دیگر کاری که صادق هدایت برای ایران کرد، هیچ کدام از این جامعه‌شناس‌ها نکردند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها