کتاب «دانشکدهی ادبیات از پشت ردیف صنوبرها» نوشته عبدالعلی جوزیپور از سوی نشر حکمت کلمه روانه بازار نشر شد.
در پشت جلد این کتاب آمده است: «تا چشمم به ردیف آینههای بزرگ و تمیز میافتد ویرم میگیرد بعد از مدتها یک دل سیر نگاهی به خودم بیندازم. بار آخری که به آینه نگاه کردهام یادم نمیآید و مثل آن خدای بازتابیابنده هندی که همهجا تنها خودش را میدید، جلوی هر آینه که میرسم نگاهی میاندازم و پیش خودم میگویم: پس این منم!»
این کتاب از ۱۷ فصل تشکیل شده که «روز نخست»، «یه برادر واقعی، یه انسان»، «عین یه ماهی بزرگ و روشن»، «زمستان جایی برای گم شدن نیست»، «معجزهی آخر ترم»، «آن یکی دیگرم»، «زن روی گلدان»، «من سیلی خوردم، پس هستم»، «زن گندهی دم در»، «مرد پشت میز»، «بهشت سوتوکور»، «کلاس هفتصد و چهار»، «داستان دکترمیم»، «حقیقت! به طور یقین! هیچ شکی در آن نیست»، «من قاسم کلک نیستم» و «روز دادگاه» عناوین این فصلهاست.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «دیگر از آن روز به بعد هرجا میدیدمش حال عجیبی میشدم و توی یک چشم به هم زدن از این رو به آن رو شده، خونم به جوش میآمد. جلوی چشمش با این و آن گرم میگرفتم و بدم نمیآمد از دستم کفری شده، به من و زمین و زمان فحش بدهد و به رویم تف بیاندازد. میدانستم آن معجزهای که دکتر میم گاهی حرفش را میزد آخرش باید این جور اتفاق میافتاد که یک روز آخرهای ترم، طرف دو دستی پرچم سفید را بالا ببرد؛ روزی که تک و تنها تکیهام به دیوارهی ساختمان انسانی بود، رو به گرمای آفتاب دلچسب اسفندماه، که یکدفعه صدای آهسته و گیرای سلامش را کنار شانهام شنیدم.»
کتاب «دانشکدهی ادبیات از پشت ردیف صنوبرها» نوشته عبدالعلی جوزیپور در ۱۶۰ صفحه در قطع رقعی به بهای ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومان با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه از سوی نشر حکمت کلمه منتشر شده است.
نظر شما