کتابخانه لندن به مناسبت سالگرد 175 سالگی خود، با بازگشایی گنجینه کتاب، رسالههای عصر «ویکتوریایی» اروپا و دیگر نسخههای قدیمی، بهویژه کتابهایی چون «زنان بیدفاع در نروژ» را بازنشر کرده است.
این کتابخانه در سال 1841 با عضویت نویسندگانی چون «چارلز دیکنز»، «جورج الیوت»، «ویرجینیا وولف» و «برام استوکر» (نویسنده کنت دراکولا) کار خود را آغاز کرد. در آغاز گشایش، این مرکز فرهنگی تنها 5 هزار کتاب را در خود جای داده بود و تنها 500 عضو داشت. امروزه کتابخانه لندن 7 هزار عضو دارد و میتواند بیش از یک میلیون عنوان کتاب را در اختیار اعضای خود قرار دهد. از آنجایی که مسئولان کتابخانه از آغاز هیچ نسخه نوشتاری را به دور نینداختهاند، عناوین موجود در این مکان نوشتههایی را از قرن هفدهم میلادی تا کنون را دربر میگیرد.
«اینز لین» (Inez Lynn) کارشناس کتابداری میگوید: «یکی از نکات لذتبخش این کتابخانه این است که میتوانید هر آنچه میخواهید در آن پیدا کنید و هر کسی که این کار را انجام داده با تجربهای غیرمنتظره روبهرو شده است.» او میگوید که کارکنان کتابخانه میخواستند تا این تجربه ناب را با خوانندگان سهیم شوند، بنابراین قفسههای گنجینه را زیرو رو کردند و در نهایت 6 عنوان کتاب را که به گفته کارشناسان به مدت طولانی پنهان مانده بودند یافتهاند؛ کتابهایی که در زمان خود بسیار ازشمند بودند و درباره آنهای تا کنون سخن بسیار گفته شده است.
دوچرخهسواری: «جنون زمانه» (Craze of Hour) که بهتازگی توسط انتشارات «پوشکین» بازنشر شده، مجموعهای از رسالههایی است که برای نخستین بار در سال 1877 شده است بهعلاوه دو رساله جدیدتر دیگر؛ «دوچرخهسواری علت نارسایی قلبی» (Cycling as a Cause of Heart Disease) نوشته «جورج هرشل» که هشدارهایی است درباره جنون عصر مدرنتیه (1896) و «آخرین شاگرد او» (His Last Pupil) نوشته «بری پین» (Barry Pain) که درباره یک مربی دوچرخهسواری است که خود نمیتواند دوچرخهای را هدایت کند (1905).
درحالی که «پین» در نوشتههای خود در نهایت بر دلایلی برای آغاز رکابزدن تاکید میکند، «هرشل» نوشته است: «هنگامی که به یک کودک اجازه دهیم تا مسافت طولانی را با دوچرخه طی کند، تجربهای روانشناختی را تحقق بخشیدهایم؛ اگر چه از منظر علمی احتمال گیرایی و لذت در آن وجود داشته باشد. هر جایی که پا گذاشتم، با دوچرخهسوارانی روبهرو شدم که مشتاق بودند دیگران را به این کار تشویق کنند. این به دلیل سلامتی و حتی پیروی از مد یا ورزش نبود. در نهایت دریافتم که این فقط جذبه یک ماشین است. این اشتیاق تحت تاثیر فشار اذهان عمومی ایجاد شده است.»
«لین»، کارشناس کتابداری میگوید: «دوچرخهسواری اکنون یک پدیده است و نیز در قرن 19 میلادی یک جنون زمانه خود محسوب میشد.»
یکی دیگر از کتابهای بازنشر شده «وسوسه شمال» (Lure of the North) است. این کتاب مجموعهای از متون قرن 19 میلادی درباره سفر در کسور «نروژ» است با توصیهها سودمند -- «اگر چیزی به یک نروژی بدهید (کنسرو گوشت همیشه مورد استقبال قرار میگیرد)، به محکمی دست شما را در سکوت میفشارد بهگونهای که بسیار معنیدارتر از هر واژهای است.» یا نکاتی آموزنده -- «بابرا (Buarbrae) یخچال طبیعی بسیار زیبا است و ارزش بالا رفتن از آن را دارد؛ اما یک راهپیمایی ساده روی «فولجفاند» (Folgefond) مستلزم تلاش بیشتری است.»
یکی از متون این کتاب راهنمای سفر حکایات «امیلین لوز» درباره سفر او و مادرش به شبهجزیره اسکاندیناوی است با عنوان «زنان بیدفاع در نروژ». او نوشته است: «تنها فائده یک آقا در سفر این است که مراقب چمدانها باشد پس دقت کنید که چمدانی با خود بههمراه نبرید.»
«آدام فرویدنهیم»، ناشر انتشارات «پوشکین» گفته است که برخی متون در این مجموعه طی یک قرن گذشته اصلا دیده نشدهاند اما این نوشتارها همچون روزگاران انتشار آن همچنان مفرح و آگاهیبخش هستند.
این مجموعه که پیشدرآمدی است برای 6 عنوان دیگر که در ماه نوامبر منتشر خواهد شد، همچنین رسالهای با عنوان «درباره چاقی» (On Corpulence) را شامل میشود. در این رساله توصیههای «ویلیام بنتینگ» با عنوان «نامهای درباره چاقی» به چشم میخورد که کتاب تغذیه قرن 19 میلادی بهشمار میرود و در آن به خوانندگان توصیه شده تا خوردن شیر، شکر و سیبزمینی را کنار بگذارند. «پوشکین» میگوید که این توصیهها در زمان خود بسیار موفقیتآمیز بودهاند؛ در دورانی که «گرفتن رژیم غذایی» به عبارتی رایج برای رژیم لاغری بدل شده بود و تا تا قرن بیستم نیز ادامه داشت.
در بخشی از متن آمده است: «در صورت نیاز به خوردن چیزی پیش از خواب، یک لیوان نوشیدنی خنک کافی است. این برنامه برای شما استراحت عالی شبانه با 6 تا 8 ساعت خواب را فراهم میکند.»
«کتاب ورزشهای بانوان»، «زندگی پر جنبوجوش: توصیهای به جوانان» و «درباره خواندن، نوشتن» و «زندگی با کتابها» تکمیل کننده نخستین مجموعه کتابخانه لندن است.
از نویسندگان معرفی شده در این مجموعه قرن 19 میلادی «لوییس کارول» (Lewis Carroll) که در نوشتاری تحت عنوان «تغذیه ذهن» آورده است: «آیا چیزی در طبیعت با عنوان «ذهن چاق» (Fat Mind) وجود دارد؟ در واقع فکر میکنم من با یک یا دو مورد برخورد داشتهام؛ ذهنهایی که نمیتوانستند در زمان مکالمه جلوی خود را بگیرند، نمیتوانستند از یک مانع منطقی عبور کنند تا زندگی خود را نجات دهند، و خلاصه اینکه نمیتوانستند خود را با چیزی وفق دهند به جز تاتی تاتی کردن بییاور در جهان.»
نظر شما