نشست نقد و بررسی کتاب «شناخت کوروش، جهانگشای ایرانی» برگزار شد/2
زرینکوب: کوروش با فتح بابل ایران را وارد تاریخ جهانی کرد/ محمودآبادی: بنیانگذار هخامنشی چهره مکتوم تاریخ ماست
روزبه زرینکوب، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران در نشست نقد و بررسی کتاب «شناخت کوروش، جهانگشای ایرانی» گفت: ایرانیان با فرمانروایی کوروش بابل را فتح کردند؛ فتحی که گرفتن یک شهر یا کشور معمولی نبود. این فتح، سرفصل بزرگی در تاریخ ایران، تاریخ شرق و تاریخ جهان است.
فتح بابل، سرفصل تاریخ ایران و جهان است
زرینکوب با طرح پرسشی درباره دلیل سخن گفتن از کوروش گفت: به نظرم نخست باید به این بپردازیم که چرا باید درباره بنیانگذار هخامنشی سخن بگوییم؟ این پادشاه و سلسلهای که بنا نهاد چه چیزی به ما ایرانیان عرضه میکند؟ کارل یاسپرس، متفکر بزرگ آلمانی طرحی برای تدوین تاریخ انسان و جهان پایهریزی کرد و در توضیح این طرح شرح داد که تاریخ جهان یک دوره محوری دارد و این تاریخ محوری را فاصله بین سالهای 800 تا 200 ق.م برمیشمرد و توضیح میدهد در فاصله سالهای مورد اشاره متفکران بزرگی در دنیا به عرصه آمدند و در تکملهای که دارد (فارغ از درست یا نادرست بودن آن) میگوید در این فاصله زرتشت نیز در ایران ظهور میکند. این تکمله به این دلیل است که برخی اعتقاد دارند زرتشت خیلی زودتر از این سالها ظهور کرده است.
وی با اشاره به فتح بابل از سوی ایرانیان افزود: در این دوره محوری که یک مرحله زمانی است و آن زمان حول و حوش 500 ق.م است و دقیقا وسط دوره زمانی مدنظر یاسپرس است. زمانی که ایرانیان با فرمانروایی کوروش بابل را فتح کردند؛ فتحی که گرفتن یک شهر یا کشور معمولی نبود، سرفصل بزرگی در تاریخ ایران، تاریخ شرق و تاریخ جهان است. اگرچه ما به این موضوع از منظر یک رویداد سیاسی نگاه نمیکنیم.
این دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران ادامه داد: فتح بابل از سوی ایرانیان زمانی است که اساسا تاریخ جهان وارد مرحله جدیدی شده است. حال نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که در دوره مورد بحث، جمعیت ایرانی از یک جمعیت کوچک منطقهای و کشور ایران از یک سرزمین محدود منطقهای تبدیل به جزئی از تاریخ جهانی شد که این خود نکته مهمی است، زیرا در ساختن تاریخ جهانی همه ملتها و اقوام به یک اندازه سهم ندارند و با فتح بابل، ایران و ایرانی فرصتی پیدا میکند تا به عرصه تاریخ جهانی وارد شود.
چهرهای که غرب از کوروش ترسیم کرد
زرینکوب در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد: حتی اگر بخواهیم به ایران خارج از محدوده دوره محوری تاریخ نگاه کنیم، مردم ایران فارغ از قومیتهای متعددی که این سرزمین را ساخته، زبانهای فراوانی که در آن وجود داشته است، مجموعه جدیدی را ساخته که نام آن ایران است. (اگرچه ممکن است با این نام در آن زمان شهرتی نداشته اما مستنداتی درباره این نام وجود دارد) ایران در آن زمان به گونهای شناخته میشود که پیش از این وجود نداشته و یک شناسنامه جدید برای ایران و ایرانی صادر میشود که پیش از آن وجود نداشته و پس از آن همیشه پایدار بوده است.
وی با اشاره به نکته مهمی در رابطه با کوروش عنوان کرد: همیشه پیرامون بنیانگذار سلسله هخامنشی مانند هر شخصیت تاریخی مهم دیگری، حب و بغضهایی وجود داشته؛ به طوری که افسانههایی در تایید و داستانهایی در رد وی گفته شده است اما جالب اینکه از سده 15 میلادی در دنیای غرب چهرهای از کوروش ترسیم و تصویر میشود که تقریبا دست نخورده باقی میماند و به ما میرسد. البته توجه به این نکته بسیار مهم است که این تصویر چگونه به ایران میرسد؟ یادمان باشد که در تاریخنگاری سنتی ایرانیها کوروش چندان شناخته شده نیست.
این تاریخنگار افزود: منظورم از تاریخنگاری سنتی آن چیزی است که تاریخ ملی به ما عرضه میکند؛ تاریخنگاری که متنهایی از نوع سدههای نخستین اسلامی تولید و این شیوه تا قبل از مشروطه نیز رواج پیدا میکند.
کوروش نگاهی انسانی به دشنمانش داشت
محمودآبادی نیز در ادامه این نشست گفت: کاش عنوان کتاب «شناخت کوروش، کشورگشا و استراتژیست ایرانی» بود زیرا جهانی که کوروش گشاده، آسیا را دربرمیگیرد در حالی که نتوانست مرزهای اروپا را در هم بشکند و به آفریقا نیز دست پیدا نکرد. اگرچه جانشینانش توانستند بخشی از اروپا و آفریقا را فتح کنند. با این حال بنیانگذار هخامنشیان فاتحی کشورگشاست و همان طور که در کتاب نیز اشاره شده اهل تسامح و مداراست. خلق و خویی که در میان سرداران و فاتحان آن زمان وجود نداشت اما کوروش دارای سیاست اخلاقی بود که مولف باید به این نکته توجه میکرد؛ پادشاهی که از مردمان برده نمیساخت و نگاهی انسانی حتی به دشمنانش داشت.
وی افزود: در میان شخصیتهای بزرگ جهان باستان سه شخصیت کوروش، اسکندر و ژولیوس سزار وجود داشتند که در میان این سه تن، دو سردار اروپایی بسیار مشهورند اگرچه دارای هیچگونه سیاست اخلاقی نبودند اما از اخلاق سیاسی بهره میبردند. خوب بود که مولف در فصلی به مقایسه ویژگیهای این سه فاتح بزرگ دنیای شرق و غرب جهان قدیم میپرداخت و از برخی پانوشتهای اضافی حذر میکرد. مقایسه اخلاق این سه سردار باعث میشد چهره کوروش برای خواننده بیشتر روشن شود.
این استاد گروه تاریخ دانشگاه اصفهان ادامه داد: همانقدر که کوروش در دنیای غرب شناخته شده است در کشور ما ناپیداست! به عبارتی بنیانگذار سلسله هخامنشی مکتوم است و چندان از وی سخن گفته نمیشود و در دنیای سیاست نیز اهمیتی به فاتح بابل نمیدهند! زیرا حساسیتهای خاصی بر این چهره وجود دارد اما شخصیت کوروش بر سلسله هخامنشی سایه انداخته است؛ نکتهای که مولف آنرا گوشزد میکند اما شرح نمیدهد که این سایه روشنها چگونه هخامنشیان را در برگرفته است؟
بنیانگذار سلسله هخامنشی، کشورگشای استراتژیست
محمودآبادی گفت: با مطالعه کتاب «شناخت کوروش، جهانگشای ایرانی» به این نکته رسیدم که کوروش پس از اینکه سه امپراتوری (ماد، لیدی و بابل) را سرنگون کرد، شروع به ایجاد مرزهای دفاعی استراتژیک کرد. به همین دلیل معتقدم بنیانگذار سلسله هخامنشی یک کشورگشای استراتژیست بود. اگر به مرزهای امپراتوری ایجاد شده دقت کنید، میبینید که از شمالشرقیترین نقطه آسیا آغاز و به شمالغربیترین نقطه آسیا میآید. در این وسعت رودخانه سیحون، دریای خزر، تنگه داریال، دریای سیاه است و از شرق رودخانه سند، در جنوب دریای عمان و رود فرات و در غرب دریای اژه، دریای مدیترانه و مرمر دیده میشود.
وی افزود: سالها پیش در مطالعاتی که داشتم متوجه شدم که کوروش در لشکرکشیهایش از نیروی زیادی استفاده نمیکند بلکه از مرزهای طبیعی بهره میبرد. برایم بسیار جالب بود که با کدام نقشه میتوانست این مرزهای طبیعی را رصد و به آنها اتکا کند. نکته مهم اینکه وی در شرق دریای خزر که مرزها نتوانسته بودند به هم وصل شوند، کشته شد.
این پژوهشگر حوزه تاریخ باستان با برشمردن نکات قوت کتاب «شناخت کوروش، جهانگشای ایرانی» گفت: اثر رضا ضرغامی را چند نکته از سایر نوشتههایی که درباره کوروش نوشته شده، متمایز میکند. نخست اینکه کتاب جامع و هدفمند است؛ با وجود اینکه گاهی در متن پرشهای طولانی به دوران بعد از کوروش وجود دارد اما مولف هدف را گم نمیکند و با مهارت برمیگردد و باز از کوروش سخن میگوید.
ردی از ناسیونالیسم در اثر ضرغامی وجود ندارد
محمودآبادی عنوان کرد: مولف تلاش کرده تا در روایت کوروش از جانبداری پرهیز و بیطرفی را رعایت کند. انصافا ردی از ناسیونالیسم در این اثر وجود ندارد. مطالب منطبق بر منابع است و بیش از 1500 منبع در کتاب منعکس شده که این میزان مراجعه به منابع کار طاقتفرسایی است. همچنین کتاب از غرور ملی دور شده و تلاش کرده است که تصویر کوروش را بدون بزرگنمایی ارائه کند.
وی افزود: یکی از نقاط ضعف کتاب استفاده نکردن از جدیدترین تحقیقات ایرانشناسان است. ضمن اینکه کتاب فاقد تحلیلهای تاریخی است. شاید این ضعف به این برمیگردد که مولف در رشته غیر از تاریخ تحصیل کرده است.
نظر شما