گفتوگوی ایبنا با هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی نواحی/ 1
مشکلات مالی، بزرگترین مانع انتشار کتابهای تخصصی موسیقی است/ «نقش زن در موسیقی مناطق و نواحی ایران» هفته آینده از راه میرسد
هوشنگ جاوید پژوهشگر موسیقی مناطق و نواحی ایران گفت: گروه زیادی از محققانی که در زمینه موسیقی مناطق و نواحی، دستی بر آنش داشتهاند، فعالیت زیادی برای شناساندن این نوع موسیقی، انجام دادهاند و هر کدام به سهم خود برای شناساندن این فرهنگ، تلاش کرده اند تا در حد توان، ثبت، ضبط و معرفی موسیقی مناطق و نواحی ایران، به درستی انجام شود اما متاسفانه نشر کتابها در این حوزه با مشکلات جدی رو به رو است و به همین دلیل بسیاری از کتابهای این حوزه در موسسات انتشارتی خاک می خورند.
هوشنگ جاوید محقق و پژوهشگر موسیقی مناطق و نواحی ایران، قرار است در هفته پیش رو، پس از 10 سال وقفه، کتابی را در زمینه موسیقی مناطق و نواحی ایران منتشر کند. با او به همین بهانه و به منظور آسیبشناسی موسیقی نواحی ایران، گفتوگویی انجام دادهایم که بخش نخست آن، در ادامه میآید.
ممکن است برخی مخاطبان بپرسند، ضرورت پژوهش در حوزه موسیقی نواحی و مناطق ایران در دوره حاضر چیست؛ شما چه پاسخی برای این سؤال دارید؟
ضرورت شناخت موسیقی نواحی به این دلیل برای ما مهم است که اطلاعرسانی درباره این موضوع، برای نسل جوان میتواند به فرهنگسازی جدیدی با نگاهی نو، کمک کند و از این طریق باعث شود تا این نسل، از داشتههای خود برای تولیدات فرهنگی استفاده کند. جامعه باید ابتدا فرهنگ خود را بشناسد و بعد به سمت فرهنگ و موسیقی خارجی برود.
منابع نظری و ثبتشده از طریق کتاب و ضبط نغمات به صورت صوتی، در گذشته چگونه بود؟ آیا منابع و مؤاخذ موجود در این زمینه، در دسترس پژوهشگران قرار دارد؟
در موزیکولوژی، یکی از مسائل مهم بازشناخت، گردآوری، پژوهش و بعد از آن، تحلیل اطلاعات است. در کشور ما، پیش از انقلاب اسلامی این جریان به شکل ضعیف دنبال میشد. دکتر بیژن گلسرخی، کارهایی در مورد نغمات موسیقی ایرانی انجام داده بود و خارجیها هم در این زمینه، کارهای جزئی کرده بودند که به دلیل کمی اطلاع از فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی، نمیتوانست قابل اتکا باشد؛ تا اینکه لطفالله مبشری کتاب «ترانههای ساحل دریای مازندران» را نوشت و در آن به معرفی و بررسی ترانههای ایرانی در منطقه گلستان تا گیلان پرداخت. در آن دوره، حسین کوهی، کتابی را به نام «هفتصد ترانه از ترانههای روستایی ایران» منتشر کرد. همزمان با انتشار این کتاب، کوهی «اوسانه» را شامل 120 ترانه از ترانههای ملی که از کوهستانیان و روستاییان کرمان شنیده بود، در آذر ماه 1310 ه.ش، در رسالهای به نام «ترانههای ملی، فهلویات» منتشر کرد. در همان سال پروفسور هانری ماسه، خاورشناس فرانسوی، این ترانهها را به زبان فرانسوی و کریستین سن دانمارکی، آن را به زبان آلمانی ترجمه کرد.
تلاشهایی در نسل دوم با استادانی مانند استاد محمدتقی مسعودیه و فوزیه مجد، ادامه پیدا کرد. این عزیزان موسیقیهای مختلف ایرانی را با نگاهی ظریف به رشته تحریر در آوردند و با بررسی کامل موسیقی مناطق و نواحیای مانند تربت جام، بلوچستان و بوشهر، مسیر تحقیق و پژوهش بر آواها و نواهای مختلف ایران را پیمودند.
پس از انقلاب جریان تحقیق و پژوهش در زمینه موسیقی مناطق و نواحی ایران به کجا رسید؟
اگر قرار باشد هویت فرهنگیمان را خوب بشناسیم، باید بازشناسی جامعی درباره هنرهای موجود، داشته باشیم. پس از انقلاب، موسیقی مناطق و نواحی مانند کهگیلویه و بویراحمد، خراسان، خوزستان، کرمان، چهارمحال و بختیاری، گیلان و تالش که قبل از آن، کمتر شنیده شده بود، جایگاهی نداشت و «بخشیها» و «عاشیقها» در کشور ما شناخته شده نبودند. اینها بعد از انقلاب اسلامی و با تلاش نسل ما، کمکم معرفی شدند و تا حدی که توان داشتیم، مورد تجلیل قرار گرفتند. من، محمدرضا درویشی، منصوره ثابتزاده، حمیدرضا اردلان، جهانگیر نصریاشرفی و کیوان پهلوان، هر کدام به سهم خودمان برای شناساندن این فرهنگ تلاش کردیم تا موسیقی مناطق و نواحی ایران به درستی شناسانده شود. باید بر این نکته تاکید کنم که تلاشها برای گشودن رمز و راز این موسیقی همچنان ادامه دارد.
به نظر شما در حال حاضر، در حوزه چاپ آثار موسیقایی به ویژه موسیقی نواحی، چه مشکلاتی وجود دارد؟
یکی از آسیبها، بریده شدن ناگهانی امکانات از دستگاههایی است که فعالیت فرهنگی دارند. مثلاً جشنواره نواحی کرمان و بسیاری دیگر از جشنوارهها، به دلیل مشکلات مالی، ناگهان مجبور میشوند کارشان را متوقف کنند یا کتابهایی که در این زمینه نوشته شده است، به چاپ نمیرسند و در مؤسسات انتشاراتی مختلف، معطل میمانند. بسیاری از فعالیتهایی که در گذشتهای نه چندان دور، در زمینه موسیقی مناطق و نواحی ایران در جریان بود، به طور کلی متوقف شده و این بیتوجهی و قطع حمایتها، بسیاری از هنرمندان نسل گذشته را ناشناخته گذاشته است. این هنرمندان، با وجود تلاشهای عاشقانه در زمینه زنده نگه داشتن میراث غیرملموس ایران، از لحاظ معیشت دچار عسرت و سختی هستند. امروز زندگی بسیاری از این بزرگان با خطر جدی مواجه شده و درحالیکه هیچ ثبت اثری از آنها صورت نگرفته است، کمکم، داشتههای ذهنی این هنرمندان، با از بین رفتنشان به زیر خاک میرود.
آیا در کتابهایی که تا امروز نوشتهاید، مشکلات حوزه موسیقی مناطق و نواحی ایران را منعکس کردهاید؟
در کتاب «نقش زن در موسیقی مناطق و نواحی ایران» با افرادی که در موسیقی زنان منطقه خودشان، استاد بودند، گفتوگوهایی انجام دادم و طی آن به پارهای از آسیبهای موجود در زندگی این عزیزان، اشاره کردم. تا آنجا که در توانم بود، برخی از این افراد را به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معرفی کردم تا پرونده طرح تکریم برایشان تشکیل شود و در فهرست انتظار ارزشیابی صندوق هنرمندان پیشکسوت قرار بگیرند.
آیا از میان کتابهایی که تا امروز نوشتهاید، موردی هست که بتواند بهعنوان منبع درسی در رشته موسیقی در دانشگاه تدریس شود؟
بله. همه کتابهایی که تا کنون درباره موسیقی مناطق و نواحی ایران نوشتهام، قابلیت تدریس در دانشگاه را دارند. خوب است به یکی از کتابهایم اشاره کنم که امروز در دانشگاه به دانشجویان رشته موسیقی درس داده میشود. چند سال قبل در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کتابی با موضوع میراثهای ملموس شهرهای ایران دیدم. این کتاب شبیه جزوههایی بود که به مسافران میدهند تا شهر محل مسافرتشان را بهتر بشناسند. من هم با الهام از آن، کتابی به نام «آشنایی با موسیقی مناطق و نواحی ایران» نوشتم. خوشبختانه دکتر پیروز ارجمند این کتاب را از طریق مرکز موسیقی حوزه هنری وارد دانشگاههای کشور کرد و امروز در 4 واحد برای دو ترم، در رشته موسیقی تدریس میشود.
به نظرتان 4 واحد درسی برای موسیقی مناطق و نواحی ایران با آن وسعت، کم نیست؟
بله. اما من مشکل را از این فراتر میدانم. به نظر من، یکی از بزرگترین مشکلات جامعه ما برای فرهنگشناسی خودی، کمبود و نبود رشتهای به نام موسیقی مناطق و نواحی در دانشگاه است. حقیقت این است که موسیقی کلاسیک جهان و ایران در حال حاضر در دانشگاههای کشورمان، آموزش داده میشود اما آموزش موسیقی نواحی در حد یکی دو واحد است که کافی نیست. تلاش من و دیگر دوستان، این است که بتوانیم این رشته را به عنوان رشتهای جدی، در دانشگاه ایجاد کنیم زیرا اثربخشی این اقدامات، زمانی معنا دارد که آموزش آن جنبه دانشگاهی داشته باشد. باید این نکته را در جامعه جا بیندازیم که نه تنها ایرادی ندارد کسی فارغالتحصیل رشته موسیقی نواحی بلوچستان، کرمان، گیلان یا فارس باشد که این یک حسن به حساب میآید. در صورت تحقق این هدف، ما میتوانیم جوانانی را به جامعه تحویل دهیم که خدمتگذار فرهنگ ایران باشند. هرچند نمیدانم تا چه اندازه در رسیدن به این هدف موفق خواهیم بود. تا قبل از ایجاد رشتهای با موضوع موسیقی مناطق و نواحی ایران، تلاشهای من و دوستان دلسوزم در این مسیر به نتیجه نخواهد رسید و در حد انتشار چند جلد کتاب و برگزاری چند جشنواره باقی خواهد ماند. این اقدامات، پاسخگوی کشوری با این جمعیت نیست، چون از یکسو رسانه ملی و دیگر رسانهها، چندان به موسیقی نواحی نمیپردازند و از طرف دیگر فشار رسانههای بیگانه روزبهروز بیشتر میشود.
قرار بود کتابی در زمینه موسیقی نواحی و مناطق در نمایشگاه کتاب امسال، رونمایی شود اما این اتفاق نیفتاد. چرا؟
موسیقی ویژه زنان در مناطق و نواحی ایران، موضوع تحقیق و پژوهشی بود که منجر به اجرای دو جشنواره پژوهشی و نوشتن دو کتاب با همین موضوع از سوی انتشارات سوره مهر شد. کتاب «نقش زن در موسیقی مناطق و نواحی ایران» را در سال 83 به چاپ رساندم که اگر به جلد کتاب دقت کنید، این کتاب دفتر اول این عنوان است. من دفتر دوم این کتاب را در سال 84 آماده کردم اما انتشارش تا امسال به تعویق افتاد. در سال 95 دفتر اول و دوم این عنوان را بنا به پیشنهاد آقای رضا مهدوی با هم آمیختیم. این دو بخش به یک کتاب کامل تبدیل شد و بنا بود در نمایشگاه کتاب دوره بیست و نهم در شهر آفتاب از سوی نشر سوره مهر در معرض دید مخاطبان و علاقهمندان به موسیقی نواحی ایران قرار بگیرد که متأسفانه بنا به مشکلات رایج در صنعت نشر و عدم حمایت کافی از موسیقی نواحی و مناطق ایران انجام نشد و قرار است در هفته جدید منتشر شود.
لطفا برای آشنایی علاقهمندان موسیقی کمی درباره محتوای این کتاب توضیح دهید.
یکی از افتخارات فرهنگی در کشور ما این است که در میان هرکدام از اقوام ساکن در ایران، موسیقی ویژه زنان وجود دارد اما متأسفانه تا امروز درباره موسیقی زنان کارهای نظری زیادی انجام نشده است. این موسیقی به لحاظ موضوعی، اجرایی و سبک و شیوه با گونههای مردانه، متفاوت است. بنابراین موسیقی زنان بخش عظیمی از فرهنگ موسیقایی کشور ما را تشکیل میدهد. به عنوان مثال لالاییها را زنان میخوانند. آوازهای کار زنان، خانهداری، نخ ریسیدن، میل بافتن و حتی آوازهای ویژه سفرههای نذری و آنچه در آیینهای سور و سوگ اجرا میشود، در این کتاب به تفکیک ارائه شده و مورد بررسی قرار گرفتهاند. در این کتاب سعی شده تا از جایجای ایران موسیقی زنان نواحی مختلف مطرح شود. علاوه بر این، با راویانی که در هر ناحیه، موسیقی آن منطقه و نکات مربوط به آن را مطرح میکردند، گفتوگوهایی انجام دادهام که به انضمام عکس مصاحبه شوندگان در این کتاب آمده است.
نظر شما