نشست «سه سرزمین، یک زبان» برگزار شد
پتر اشتام: تخیل و واقعیت در داستانهایم درهم میآمیزند/ اوولا لنتسه: کارگاه ادبی میتواند باعث سرخوردگی نویسنده شود
پتر اشتام در نشست «سه سرزمین، یک زبان» گفت که در اکثر داستانهایم تخیل و واقعیت درهم میآمیزند و از یک تخلیل به یک واقعیت میرسیم که این شیوه نگارش از ویژگیهای آثار من است. همچنین اوولا لنتسه عنوان کرد که کارگاههای ادبی در کنار مزایای فراوان، ایراداتی نیز دارند. برای مثال به دلیل نقد به اثر ارائه شده، اگر نویسنده تجربه کافی نداشته باشد، سرخورده خواهد شد و شاید به دلیل ناامیدی نویسندگی رها کند.
ادبیات بهترین شیوه گفتوگو میان ملتهاست
علی اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب در ابتدای این مراسم گفت: ادبیات بهترین شیوه گفتوگوی فرهنگی میان ملتهاست چراکه با زبان ادبیات بسیاری از مشکلات حل خواهد شد و کشورها در کمال آرامش به بحث و صحبت خواهند پرداخت، از این رو ما این سلسله نشستها و گفتوگوهای ادبی را چندین سال است که در ایران برگزار میکنیم.
وی ادامه داد: این نشست از سال ۱۳۹۰ و به مناسبت برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران تشکیل شده است، که در آن درباره موقعیت و سبک ادبیات معاصر آلمانی بحث و گفتوگو میشود. امسال نیز برنامه یک هفته با ادبیات آلمان را برگزار کردیم و در طول روزهای این مراسم، فیلمهای متعددی به نمایش درآمد.
معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب با اشاره به اهمیت تداوم این نشستها اظهار کرد: تداوم این گونه برنامههاست که رمز موفقیت را آشکار میکند. پیشنهاد من این است که این برنامه باید گسترش پیدا کند و فکر میکنم برای سال آینده نشست ادبیات تطبیقی ایران – آلمان را هم باید برگزار کنیم.
وی افزود: در این نشست به بررسی ریشههای ادبیات آلمان و ایران، شباهتها و ویژگیهای مشترک آن خواهیم پرداخت تا ببینیم که نویسندگان معاصر دو کشور از چه مینویسند و چه دغدغههایی را در آثارشان بیان میکنند.
در ادامه برنامه «پتر اشتام» نویسنده اهل سوئیس به همراه مریم مویدپور، مترجم یکی از آثارش برای داستانخوانی پشت تریبون آمدند. محمود حسینی زاد که مسئولیت اجرای این مراسم را بر عهده داشت در معرفی این نویسنده آلمانی زبان اظهار کرد: پتر اشتام، نویسنده و روزنامهنگار سوئیسی، در سال ۱۹۶۲ متولد شد. او کار نویسندگی را از سال ۱۹۹۰ آغاز کرد و با ترجمه دو رمان «آگنس» و «روزی مثل امروز» و دو مجموعه داستان «تمام چیزهایی که جایشان خالی است» و «ماه یخزده» به خوانندگان فارسیزبان معرفی شده است و مخاطبان با آثار او آشنا هستند. پتر اشتام نویسنده پرکاری است و برای داستان خوانی به نقاط مختلف دنیا سفر میکند.
وی ادامه داد: پتر اشتام جوایز متعددی را در سطح جهانی کسب کرده است. او مطالبش را در قالب جملههای کوتاه و با زبانی ساده بیان میکند و از کاربرد صفت و قید در نوشتههایش میپرهیزد. او فقط مینویسد و اتفاقی که رخ داده را تحلیل نمیکند، در واقع پتر اشتام موضوع برایش اهمیتی ندارد و چگونگی بیان موضوع است که او را به تلاش وا میدارد.
تخیل و واقعیت در داستانهایم درهم میآمیزند
بعد از صحبتهای حسینیزاد، پتر اشتام به خواندن داستان «مهمانهای تابستانی» از کتاب «ماه یخ زده» پرداخت و در توضیح داستان «در جنگل» این کتاب که مورد توجه خوانندگان ایرانی قرار گرفته است گفت: در پس هر داستان، داستانی نهفته است. در سال ۱۹۹۹ در یکی از روزنامههای سوئیس مطلبی درباره یک دختر دبیرستانی خواندم که چهار سال در جنگل زندگی کرده بود. این داستان برایم جالب بود و تلاش کردم تا از طریق روزنامهنگار آن مطلب به آن دختر دسترسی پیدا کنم و داستان او را بنویسم اما دختر هرگز حاضر به صحبت نشد.
وی افزود: سالها گذشت و ذهنم همیشه به این داستان مشغول بود تا اینکه با یک خانم هنرمند برزیلی آشنا شدم که در جنگل بزرگ شده بود. تصمیم گرفتم با ترکیب قصه زندگی این دو نفر داستانی جدید بنویسم و این کار را انجام دادم. بعد از انتشار داستان «در جنگل» آن دختر سوئیسی با من تماس گرفت و از اینکه من بدون دانستن اطلاعاتی از او، دقیقاً به بیان داستان زندگی او پرداختهام تعجب کرده بود. این نکته برای خود من هم جالب بود چراکه واقعاً اطلاعاتی درباره او نداشتم.
این نویسنده سوئیسی در توضیح ویژگیهای آثارش اظهار کرد: در اکثر داستانهایم تخیل و واقعیت درهم میآمیزند و از یک تخیل به یک واقعیت میرسیم که این شیوه نگارش از ویژگیهای آثار من است.
در ادامه برنامه «آنا بار»، نویسنده اتریشی به همراه علیاصغر حداد، مترجم زبان آلمانی برای خواندن داستان پشت تریبون آمدند. محمود حسینیزاد در معرفی خانم «آنا بار» گفت: آنا بار، نویسنده اتریشی، در رشته روزنامهنگاری موفق به اخذ مدرک دکتری شده است. وی در کنار تحصیلات خود در رادیو و مطبوعات نیز فعالیت کرده است. اولین رمان وی بهنام «رنگ انار» در سال ۲۰۱۵ در انتشارات والشتاین گوتینگن منتشر شده است و مردم استقبال خوبی از این اثر داشتند.
امیدوارم آثارم به فارسی ترجمه شود
بعد از معرفی آنا بار از سوی حسینیزاد، او به خواندن قسمت کوتاهی از رمان «رنگ انار» پرداخت و سپس مقالهای که در سال ۲۰۱۰ از سوی یکی از نویسندگان آلمانی زبان نوشته شده بود را قرائت کرد. او در معرفی رمان «رنگ انار» به مخاطبان فارسی زبان اظهار کرد: رمان «رنگ انار» به داستان رابطه عاطفی یک دختربچه با یک زن مسن میپردازد که بعدها مشخص میشود که این زن مسن مادربزرگ آن دختر است و اتفاقات جالبی در ادامه داستان رخ خواهد داد که برای درک بهتر باید کتاب را بخوانید. فکر میکنم مخاطب ایرانی بتواند به راحتی با آثارم ارتباط برقرار کند به همین دلیل، امیدوارم به زودی این اثر و سایر آثارم به فارسی ترجمه شوند.
وی ادامه داد: نویسندگان زن در اتریش از عشق مینویسند، در ضمن آنها نگاهی هم به سیاست دارند، البته کتاب سیاسی نمینویسند بلکه شما در آثارشان نشانههایی از نقد سیاسی را مشاهده میکنید.
این نویسنده اتریشی در توضیح خلاصهای از مقاله ارائه شده نیز عنوان کرد: ادبیات باید بتواند جهان را شفافتر و قابل درکتر بیان کند اما نه به زبان گذشته بلکه باید با زبانی نو مطالبش را ارایه دهد. بارها دیده شده که نویسنده خودگویی میکند و مطالبی که در گذشته گفته شده را با یک بستهبندی جدید به مخاطب ارائه میدهد. به همین دلیل پروازش اوج نمیگیرد و موفق نمیشود.
وی افزود: در مقاله بیان شده که امروز رماننویس و خواننده رمان در یک سطح هستند. این موضوع از طرفی خوب و مفید است اما از طرفی دید جدیدی را به ما نمیدهد و حرفها همان حرفهای گذشته است. اگر شخصی صادق باشد و در روزهای آخر عمر خود به سرببرد گمان نکنم که عمر خود را صرف خواندن این ادبیات سطحی کند و این وضعیت بسیار بد است.
«اوولا لنتسه»، نویسنده آلمانی که آخرین سخنران این مراسم بود، برای خواندن قسمتی از داستان «شهری بی انتها» پشت تریبون قرار گرفت. حسینیزاد طبق روال قبلی برنامه به معرفی این نویسنده آلمانی پرداخت و گفت: اوولا لنتسه از آلمان، تحصیلکرده رشتههای موسیقی و فلسفه است. نخستین رمان این نویسنده با عنوان «برادر و خواهر» منتشر شد و در سال ۲۰۰۳ چندین جایزه ادبی را برای وی به ارمغان آورد که جایزه «یورگن پونتو» از جمله آنهاست.
کارگاه ادبی میتواند باعث سرخوردگی نویسنده شود
در ادامه «اوولا لنتسه» در توضیح بخشی از داستانش اظهار کرد: داستانی که خوانده شد به زندگی ۲ زن آلمانی اشاره میکند که یکی از آنها هنرمند و دیگری روزنامهنگار است. داستان در سه شهر بمبئی، استانبول و برلین اتفاق میافتد.
وی افزود: در داستان میخوانیم که زن هنرمند در دانشگاه استانبول بورسیه میشود. ۲ مرد در زندگی او حضور دارند که یکی در استانبول کباب فروشی دارد و دیگری یک شهروند ثروتمند آلمانی است. زن آلمانی باید یک نفر را انتخاب کند اما به دلیل مشکلات مالی بین انتخاب این ۲ شخص گیر کرده است.
این نویسنده آلمانی با اشاره به برگزاری کارگاهها ادبی خود گفت: درست است که کارگاههای ادبی زیادی را برگزار کردم اما هیچ وقت خودم را کارشناس ادبیات نمیدانم. به نظرم کارگاههای ادبی در کنار مزایای فراوان، ایراداتی نیز دارند. برای مثال به دلیل نقد به اثر ارائه شده، اگر نویسنده تجربه کافی نداشته باشد، سرخورده خواهد شد و شاید به دلیل ناامیدی نویسندگی را رها کند.
وی ادامه داد: در سال ۲۰۱۰ به همراه چند نویسنده سرشناس در یک کارگاه ادبی که در ایتالیا برگزار میشد شرکت کردم. در این کارگاه نقد خیلی بد و سنگینی به اثرم شد اما من به دلیل تجربهای که داشتم از نقد ناراحت نشدم و حتی باعث شد تا اثر را بار دیگر بازبینی کنم و اثر بهتری ارائه دهم.
اوولا لنتسه در پایان در توضیح شناخت ادبیات ایران اظهار کرد: متأسفانه به دلیل نبود ترجمه مناسب از آثار فارسی، شناختی روی ادبیات معاصر ایران ندارم و از ادبیات فارسی تنها حافظ را میشناسم.
نظر شما