گزارش ایبنا از نشست بررسی «بازتاب قرآن در آثار خاقانی»
معینی: تلمیحات و تشبیهات قرآنی به آثار خاقانی جلوههایی زیبا بخشیده است/ از داستان سلیمان و هدهد تا سوزن عیسی
محسن معینی، مدیر گروه قرآن و حدیث بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در نشست بررسی «بازتاب قرآن در آثار خاقانی» گفت: قرآن و داستانهای قرآنی در آثار خاقانی جلوههای زیبایی دارد. تشبیه، استعاره، تلمیح تا اقتباس از آیات قرآن در شعر و نثر خاقانی دیده میشود.
معینی در این نشست با بیان اینکه خاقانی نیز مانند بسیاری از شاعران دیگر در آثار خود تاثیر زیادی از تعالیم قرآن گرفته، اظهار کرد: اثرپذیری یک شاعر از قرآن، داستانهای قرآنی و موضوعات مطرح شده در این کتاب آسمانی به چند شکل است. گاهی این تاثیرپذیری بهصورت استفاده از یک واژه، گزاره یا جملهای از قرآن در نظم و نثر است که اصطلاحا «اقتباس» گفته میشود. نوع دیگر تاثیرپذیری که اشاره به داستان یا بحثی در قرآن است، در صنعت ادبی «تلمیح» نام دارد.
وی افزود: در بحث شعر خاقانی و اثرپذیری آن از قرآن، نکته قابل توجه بحث «فرهنگ مسیحیت» است چراکه خاقانی تحت تاثیر تعالیم مادری مسیحی بوده که بسیاری از این تعالیم در شعر و نثر او نمود پیدا کرده است. اغلب پیروان مسیح(ع) اعتقاد به تثلیث دارند و به بیان قرآن افرادی که به تثلیث اعتقاد دارند، کافر شدهاند. خاقانی در اشعارش اشاره ظریفی به تعبیر «ثالث ثلاثه» داشته است. خاقانی در بُعد «تلمیح» هم به فرهنگ مسیحی اشاره دارد و تعابیری مانند «باد مسیح» یا «طب عیسی» را بهکار برده است.
مدیر گروه قرآن و حدیث بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی با اشاره به نمونههایی از تاثیرپذیری خاقانی از الفاظ قرآنی گفت: بهعنوان نمونه در آیه 1 سوره فاطر تعبیر «بالهای ملائک» آمده که در شعر فارسی و عربی بسیار کاربرد دارد و خاقانی نیز در شعر خود از این تعبیر قرآنی بهره برده است. نمونه دیگر مربوط به استفاده مستقیم خاقانی از تعبیر قرآنی «حبلالله» است.
این شاعر بزرگ در دیوانش در این زمینه آورده است: «خیمه دولتش بر آن زد چرخ / که ز حبلاللهش طناب کند» خاقانی در جای دیگری از دیوان خود تعبیر قرآنی «حسبیالله» را بهکار برده است: «حسبیالله مراست نقش نگین / جم ندید این نگین که من دارم»
معینی ادامه داد: در بخشی از آیه 119 قرآن کریم به این کلمات اشاره شده است: «رضیالله عنهم و رضوا عنه» شرح نزول آن برای صحابه پیامبر و کسانی است که پس از صحابه میآیند و با احسان و نیکوکاری از صحابه تبعیت میکنند. این تعبیر در یک بیت از دیوان خاقانی در صفحه 843 آمده است: «رفتند خسروان گهربخش زیر خاک / از ما نصیبشان رضیالله عنهم است»
وی گفت: تعبیر «روحالقدس» برای جبرئیل، تعبیر «سبع شداد» اقتباس شده از آیه 12 سوره نبأ و تعبیر «سدرةالمنتها» نمونههای دیگری از اقتباسهای خاقانی از آیات قرآن در اشعارش است. خاقانی «سدرةالمنتها» را اینگونه در شعر خود بهکار برده است: «به همت ورای خرد شو / که دل را جز این سدرةالمنتهایی نیابی»
مدیر گروه قرآن و حدیث بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی درباره کاربرد «سمعنا و اطعنا» در شعر خاقانی افزود: خاقانی با اقتباس از آیه 46 سوره مبارکه نساء نوشته است: «عرشیان بانک ولله علیالناس زنند / پاسخ از خلق سمعنا و اطعنا شنوند»
معینی در ادامه درباره استفاده از صنعت ادبی «تلمیح» در اشعار خاقانی اظهار کرد: خاقانی در قصیده معروف خود از داستان «ناقه صالح» که در سوره شمس آمده، در قالب «تلمیح» بهره برده است. نمونه دیگر استفاده از «تلمیح» در آثار خاقانی، بهرهگیری از داستان قرآنی سلیمان و هدهد است. داستانهای دیگری از قرآن همچون «دست شفابخش حضرت عیسی (ع)»، «یوسف و برادران» و همچنین داستان «سوزن عیسی» که در اخبار و قصص انبیاء آمده، نمونههای دیگری از کاربرد «تلمیح» در اشعار خاقانی است.
وی گفت: نوع دیگری از اثرپذیری خاقانی از آیات قرآن «باورهای عامیانه» است. مانند: «شب ز انجم گرد بر گرد حمائل طفلوار / سیمهای قل هواللهی عیان انگیخته»
مدیر گروه قرآن و حدیث بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، در ادامه با اشاره به نمونههای دیگری از کاربرد تعابیر قرآنی در آثار خاقانی عنوان کرد: تعبیر رایجی که امروزه بسیار بهکار میرود، در آیه 171 سوره مبارکه بقره «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ» در «منشأت» خاقانی به زیبایی نمود پیدا کرده است. خاقانی در این اثر از تعبیر قرآنی «عَبُوساً قَمْطَرِیراً» نیز بهره برده است.
معینی در بیان نمونهای دیگر افزود: تعبیر «کرامالکاتبین» که در قرآن «کراما کاتبین» آمده در آثار منظوم و منثور بسیاری از نویسندگان و شاعران نمود داشته است. خاقانی این تعبیر را در نثر خود اینگونه آورده است: «و کرامالکاتبین که امین یمین و یسارند، بر این سِحر که بنده مینماید و میسراید، معوذتین میخوانند.»
وی ادامه داد: در آیه 9 سوره قیامت به «و جمع الشمس و القمر» اشاره شده که خاقانی در نثر خود از آن بهرهبرداری کرده است: «و دو قطب را به یک مرکز و دو شَه را در یک خانه ملاقات افتاد.»
نظر شما