گزارش ایبنا از نشست نقد و بررسی کتاب «جستارهایی در جامعهشناسی معاصر»
جلائیپور: تلاشهای توسلی به ریشه گرفتن نهال جامعهشناسی در کشور منجر شد/ توسلی: حفظ نظریه کافی نیست بلکه باید نظریهپرداز شد
حمیدرضا جلائیپور، عضو هیات علمی دانشگاه تهران در نشست نقد و بررسی کتاب «جستارهایی در جامعهشناسی معاصر» با تاکید بر تواضع معرفتی دکتر غلامعباس توسلی گفت: بازنشسته کردن توسلی کار زشتی بود، کار در کارخانه غله بازنشستگی دارد نه کار علمی. توسلی، هیچگاه علم فروشی نکرد و ثمره تلاشهای وی موجب ریشه گرفتن نهال جامعهشناسی شد.
جلائیپور در ابتدا درباره شخصیت علمی دکتر توسلی اظهار کرد: مبنای داوری من درباره شخصیت دکتر توسلی به سابقه دوستی و آشناییام با ایشان برمیگردد. توسلی را از 40 سال پیش حدود سالهای 56 میشناسم زمانی که در رشته فنی تحصیل میکردم؛ دورانی که با دکتر شریعتی آشنایی داشت بعد از ملاقاتی در مسجد قبا از وی برای سخنرانی در دانشگاه فنی دعوت کردیم. آشنایی من زمانی بیشتر شد که به رشته جامعهشناسی تغییر رشته دادم.
وی افزود: دکتر توسلی، نیم قرن فعالیت فکری و علمی انجام داده و در رشته جامعهشناسی به معنای خاص استاد و به تعبیری دیگر ملای این رشته است؛ این ویژگی چندان مورد توجه قرار نگرفته است. «خاص» یعنی فقط در زمینه تدریس، تالیف و ترجمه فعالیت نداشته است. دکتر توسلی به کلاسیکهای جامعهشناسی یعنی افرادی که بهعنوان قطبنمای این حوزه محسوب میشوند اِشراف دارد ادعایی که نمیتوان درباره همه استادان این حوزه مطرح کرد. وی انسجام قابل توجهی در طرح مسائل دارد؛ بهعنوان مثال در بررسی پایاننامههای مقاطع تحصیلات تکمیلی به اصطلاح «قیقاج» حرکت نمیکرد و توفیق داشت تعداد زیادی مربی و استاد تربیت کند.
تواضع معرفتی توسلی نشان پختگی اوست
جلائیپور ادامه داد: دکتر توسلی به دلیل پختگی، تعصبی به رشته جامعهشناسی نداشت و متخصصان دیگر رشتههای علوم انسانی را تخطئه و بیجا از مطالعات بین رشتهای صحبت نمیکرد. نگاهش در بررسی پایاننامه دانشجویان نگاه جامعهشناسی بود که نشان از پایبندی ایشان به این رشته دارد. تواضع معرفتی از ویژگیهای افراد پخته است بنابراین هیچگاه ادعایی نداشت بهعبارت دیگر «با لباس دیگران عروسی نمیرفت» و به تعبیری دیگر پشت بزرگان مخفی نشد. گوش سپردن به کنفرانسها از دیگر ویژگیهای دکتر توسلی است که نشان از اعلام به دانشافزایی بود.
بازنشسته کردن دکتر توسلی کار زشتی بود
این عضو هیات علمی دانشگاه گفت: دکتر توسلی هیچگاه از پرسش دانشجویان نمیترسید و برای رهایی از پاسخ دادن بهعنوان مثال نمیگفت: «برو آدرنو یا مارکس بخوان» توسلی در بیش از 40 سال اخیر استاد جامعهشناسی ایران بوده است. در حالی که این افراد در بسیاری از کشورها تا آخرین سالهای عمر خود بازنشسته نمیشوند و در مرکز توجه دانشگاهها قرار دارند. بازنشسته کردن دکتر توسلی کار بسیار زشتی بود زیرا کار در کارخانه غله بازنشستگی دارد نه کار علمی. وی استاد فرمال نبود برخلاف برخی دانشگاهیان 50 سال را کنار دانشجویان حضور داشت. دکتر توسلی، هیچگاه علم فروشی نکرد و ثمره تلاشهای وی موجب ریشه گرفتن نهال جامعهشناسی شد.
نویسنده کتاب «جامعهشناسی ایران» افزود: دکتر توسلی در کشوری بهعنوان استاد جامعهشناسی به فعالیت اشتغال داشت که با انقلاب همراه بود. دکتر، نواندیش دینی و دوست شریعتی بود اما مروج اسلام سیاسی اقتدارگرا نبوده؛ موضوعی که کمتر به آن توجه شده است. برخی استادان لائیک با اصطلاح «اسلامی» به دکتر توسلی طعنه میزدند اما تاکید میکنم با توجه به هویت دینی، وی مروج اسلام سیاسی اقتدارگرا نبوده است. بعد از انقلاب بهطور طبیعی بر جامعهشناسی فشار وارد شد اما دکتر در آن دوران از جامعهشناسی دفاع کرد که البته کتاب «فلسفه علم الاجتماع» دکتر سروش در این جریان موثر بود.
توسلی نظریهها را قلب جامعهشناسی میداند
جلائیپور درباره روشهای آموزش دکتر غلامعباس توسلی اظهار کرد: دکتر توسلی نظریهها را قلب جامعهشناسی میدانست در حالی که برخی جامعهشناسی را رشتهای فلسفی تعریف میکردند. توسلی تاکید داشت که نظریهها دارای مفاهیم تحلیلی هستند. نظریات بحث توصیفی و فلسفی صرف نیست بلکه مفهومی برای حل مشکلات زندگی اجتماعی است. دکتر توسلی ادب نظریات را رعایت کرد بهعبارت دیگر بر مخلوط نشدن آن با مردمشناسی و روانشناسی همچنین به جامعهشناسی مرتونی و دورکهایمی یعنی عقلانیت انتقادی تاکید داشت.
وی گفت: با رویکرد پسامرتونی به بررسی آثار و روش تدریس نظریههای جامعهشناسی، دکتر توسلی میپردازم. طرفدار عقلانیت انتقادی هستم که با تفکر انتقادی متفاوت است؛ بهعبارت دیگر مبنای ارزیابی من شوتسی و گیدنزی نیست؛ البته دکتر توسلی نیز هرچند در کارهایشان تصریح نکردهاند اما از مرتون و پسامرتونیها تاثیر گرفتهاند.
جلائیپور در تشریح مفهوم عقلانیت انتقادی افزود: بهصورت اجمالی عقلانیت انتقادی، یعنی وقتی درباره موضوعی به ابراز نظر میپردازیم از ترومای تفصیلی و تحلیل استفاده میکنیم؛ بهعبارت دیگر عقلانیت انتقادی یعنی طوری حرف بزن که دیگران با شواهد دیگری گفتههایت را نقد کنند.
«جستارهایی در جامعهشناسی معاصر» مصداقی نیست
این عضو انجمن جامعهشناسی ایران درباره کتاب «جستارهایی در جامعهشناسی معاصر» ادامه داد: با نظرسنجی از دانشجویان به این نتیجه رسیدهام که کتاب دکتر توسلی انتزاعی است که مانع از راهگشایی نظریه میشود؛ بهعبارت دیگر از منظر مصداقی چندان پیش نرفته است. نظریات متعارف یا علّی که بیشتر در جامعهشناسی آموزش و پرورش، کار و شغل، شهری مطرح شده و نظریههای کلان که بهعنوان مثال درباره جامعهشناسی صنعتی و فراصنعتی و جامعهشناسی مکاتب که با واقعیتهای اجتماعی سروکار ندارد و خودِ جامعهشناسی را هدف قرار داده در کتاب دکتر توسلی دچار ابهام است.
جلائیپور اظهار کرد: در نظریات کلان میتوانیم هر جامعهای را در سه مدل بررسی کنیم. نخست، نظریه خام استقرایی است. براساس این مدل یک ویژگی به کل جامعه بسط داده میشود که در عقلانیت انتقادی به این شیوه نظریهپردازی نمیشود بهعبارت دیگر شاخصها از جمله فراوانی باید مشخص باشد. براساس نظریه کلان برای شناخت هر جامعه باید ویژگیهای اختصاصی آن شناسایی شود. زمانی که نظریه کلان تدریس میشود مدرس باید بگوید که چطور میفهمم.
وی گفت: احساس میکنم در تدرس نظریههای کلان و مکاتب دکتر توسلی نوعی ابهام وجود دارد درحالی که باید الگوهای معرفتی نظریههای جامعهشناسی برجسته و جایگاهمان مشخص باشد؛ در نطریههای علّی فقط نباید به فهرست کردن علل پرداخت بلکه باید علل موثر بر حوزهها نیز مشخص شود. نظریه رکن اصلی جامعهشناسی است. مباحث نظری دکتر توسلی در سطحی انتزاعی باقی ماندهاند بنابراین به جامعهشناسی صریح و انتقادی نزدیک نشدهاند.
حفظ نظریه کافی نیست
دکتر غلامعباس توسلی نیز در این نشست گفت: کتاب «جستارهایی در جامعهشناسی معاصر» معطوف به فعالیتهای علمی نشأت گرفته از چندین سال پژوهش است که متأسفانه به شکل و ویرایش مناسب منتشر نشد چراکه در دست چند ناشر چرخید. برای درک درستی یا غلطی مباحثی که از زبان دکتر جلائیپور مطرح شد باید همه کتاب را مطالعه کرد. حفظ نظریه کافی نیست بلکه باید نظریهپردازی شود. قسم میخورم آنطور که من درباره نظریهپردازی صحبت کردهام جایی مطرح نشده است.
وی افزود: با همه کشمکشهایی که طی سالیان گذشته وجود داشت در 45 کنفرانس شرکت کردم که نتایج آنرا در کلاسهای درس مطرح میکردم و کار کوچکی نبود. هیچکس به اندازه من در کنفرانسهای تخصصی جامعهشناسی حضور نداشته است. سالها در مناصب مختلف از جمله ریاست دانشکده، رئیس دانشگاه و رئیس گروه جامعهشناسی حضور داشتم مدتی نیز در جریان تولید کتابهای درسی دورههای ابتدایی همکاری داشتم.
این استاد مطرح جامعهشناسی گفت: در روزنامهها آمده بود توسلی، فقط کتاب درسی نوشته است؛ معتقدم باید دانشجو و سطح این رشته را حفظ میکردیم؛ در کنار تولید کتاب 300 مصاحبه از من در نشریات و روزنامهها منتشر شده است. در بیش از 40 سال گذشته کتاب درسی نبود و بعد از انقلاب فرهنگی بیشتر منابع درسی در جزوه خلاصه میشد درحالی که پایههای تئوریک دانشجو باید مستحکم باشد.
نویسنده کتاب «جستارهایی در جامعهشناسی معاصر» اظهار کرد: هیچگاه شغل سیاسی نداشتم اما در عرصه سیاسی فعالیت داشته و در متن انقلاب و جریان انقلاب حضور داشتهام. در آن سالها فضای نقد وجود نداشت و وارد جزئیات نمیشدیم. ناراضی نیستم 18 عنوان کتاب نوشتم که 20 سال در اختیار دانشجویان و علاقهمندان به جامعهشناسی قرار داشت؛ کتابهایی که حالا مشخص نیست چه سرنوشتی پیدا کردهاند.
نظر شما