این مجموعه از ۵۰ شعر کوتاه و بلند تشکیل شده است. «دنیایی گریخته بود به من»، «وقتی شروع میشود»، «قطع میشود»، «از جاده بیرون میافتی»، «قطع میشود»، «عین خود خوزه»، «چه چیز رهایم میکند»، «صدایی از ماه میآمد»، «پنجره را میبندم»، «باران صبور»، «آهاااااای!»، «دلت میخواهد از»، «افتادن»، «حافظهای از قبل»، «دلم میخواهد»، «شبها»، «هستهی زردآلو»، «در تاریکی شب»، «من آزادم که»، «کسی را نمیشناسی»، «زمستان»، «صبح نمیآمد»، «رنگینکمان»، «آه»، «مواظب باشید»، «از دیروز تا حالا»، «حرف زدن یک ببر»، «چهقدر خوشبختی»، «حقیقت»، «دستهایت را»، «به چیزی که»، «روزی»، «با این همه شلوغی»، «انگار متعلق به»، «تکیده»، «زاغ میخواست»، «میترسم خیلی دیر»، «خورشید را پنهان»، «خواستهام صدایت را»، «طبل را»، «چه بسیار»، «از دکلمهای افتاده»، «در تردید»، «سکوت را»، «آیا طبیعت بود؟»، «دست از این»، «ساعتم»، «شغال تاریخ زوزه»، «ماه بود»، «از شهر رفته بودند» و «یقهی پالتوم را» عناوین شعرهای این کتاب است.
در پشت جلد این کتاب آمده است: «از شهر رفته بودند، اما شایعه، هنوز سر چهارراهها، عابران را میپایید.»
در یکی از شعرهای این کتاب با عنوان «زاغ میخواست که آوازش آشکار کند» میخوانیم:
«برق که آمد
لیبرالدموکراتها
پنیر را
با کارخانهاش
خورده بودند.»
کتاب مجموعه اشعار «دنیایی گریخته به من» سروده علیرضا حسنی در ۸۸ صفحه، شمارگان ۸۰۰ نسخه و با قیمت ۷ هزار تومان از سوی نشر چشمه منتشر شده است.
نظر شما