دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۰
خاطرات اسارت در «تقدیم به ابوتراب؛ همنشین گل» منتشر شد

«تقدیم به ابوتراب؛ همنشین گل» منتشر شد. این کتاب به خاطرات یکی از آزادگانی که در دوران اسارت با مرحوم ابوترابی هم‌نشین بود، می‌پردازد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) کتاب «تقدیم به ابوتراب؛ همنشین گل» خاطرات حاج غلامرضا نوشادی را دربردارد که در همنشینی با مرحوم علی‌اکبر ابوترابی به رشته تحریر درآمده است.

این آزاده جنگ تحمیلی در مقدمه کتاب آورده است: «تقدیم به ابوتراب، هدیه‌ای است، از سال‌ها هم‌نشینی با شهدا و آزادگانی در بند بعثیون، پای درس او تحصیل قرآن کردم. به من قرآن آموخت و از درس اخلاق گفت تا بتوانم شرف، آزادگی، ‌صبر و قناعت را در وجود خود نهادینه کنم. ابوتراب همان سیدقزوینی بود که سپر شلاق‌های دژخیمان شد تا مبادا اسیری بدنش زیر تازیانه‌های دشمن سیاه شود. سیدی از تبار شهر چهارنبی (چهار پیغمبر: سلام،‌ سلوم، سهولی، القیا) که خود را مسؤول سلامتی همه ما می‌دانست. پدری مهربان و رهبری دلسوز که نماینده ولی فقیه زمان در بین آزادگان بود.»
 
تقدیم به ابوتراب، گذری بر زندگی قبل از اعزام و اسارت، شرکت در جنگ و دوره سربازی، اسارت، رهایی، ازدواج، نامه‌ها و تصاویر، عنوان بخش‌های این کتاب است.
 
در صفحه 156 کتاب «همنشین گل» می‌خوانیم: «نقش روحانیت در طول اسارت بسیار چشم‌گیر بود. آنها در خصوص مسائل دینی و آگاهی‌بخشی از هیچ‌ کوششی دریغ نمی‌کردند. به‌جز حاج‌آقا ابوترابی، حجت‌الاسلام جمشیدی، رسولی، احدی و صالح‌آبادی نیز در اردوگاه، به رسالت ارشاد اسرا مشغول بودند.

به همین دلیل موصل 4 یکی از اردوگاه‌هایی بود که اکثر آزادگان آن، همه تکالیف شرعی و احکام خود را انجام داده و در انجام مسائل مستحبی نیز پیشرو و الگوی دیگران شده بودند.

حاج‌آقا ابوترابی برای کم کردن فشارهای روحی از طرف دشمن، اسرا را دعوت می‌کرد به حفظ حدیث و آیات قرآنی، او از آنان می‌خواست تا روزانه یک حدیث کوچک و آیه‌ای از قرآن را تلاوت و سپس حفظ کرده و خودش در توضیح و تفسیر آن با آنان صحبت می‌کرد.

بعثی‌ها هم، بی‌کار ننشسته بودند و به هر شیوه و حربه‌ای می‌خواستند که جلوی این تبلیغ دینی را بگیرند؛ اما نصرت و یاری خداوند با ما بود. برگزاری ادعیه و توسل به دور از دید عراقی‌ها، باعث شده بود که برادران چنان آرامشی در وجود خود احساس کنند که گویی در خانه و وطن خود به آن نرسیده بودند.

ضریب بندگی در اسارت بسیار بالاتر از خانه بود. وقتی نیمه‌های شب صدای الغوث الغوث و العفو العفو بچه‌ها را با صورت‌های پوشیده از اشک می‌دیدیم، به این حالشان غبطه می‌خوردیم و خدا را شکر می‌گفتیم. این حال خوش آزادگان و مقامات آنان جز از عشق به حسین‌بن‌علی و ائمه اطهار به‌دست نیامده بود. صبر و مقاومت آنان در برابر شکنجه‌های دشمن و الگو گرفتن از امام حبس کشیده، حضرت موسی‌بن جعفر، حجتی است برای همه آنان که در آزادگی و آسایش باید رهرو آنان باشند.

برخی از آزادگان مثل: شهدا، ره صد ساله را یک‌شبه پیمودند. نیمه‌های شب دست‌های آنها به‌سوی آسمان بلندن بود. آنان سیر الی‌الله و سلوک معنوی را پیمودند. همه چیزشان جمال‌دوست بود. به هیچ چیز غیر از او فکر نمی‌کردند. قافله سالار این قافله عشق، خود،‌ شب‌ها نمی‌خوابید؛ مبادا در استراحت چند ساعته آزادگان پتویی از روی پایی کنار برود او احساس سرما بکند یا پشه‌ای او را بیازارد.

او شب‌ها تا صبح، پلک روی هم نمی‌گذاشت و می‌گفت: اینها شهیدان زنده و بقیه‌الشهداء هستند. خدمت به اینها سعادت است. نمی‌خواهم فردای قیامت در برابر فرمانده‌شان، حضرت حسین‌بن علی و مادرشان حضرت زهرا(ع) شرمنده باشم. پرستار شب‌های آزادگان بود. اگر کسی تب می‌کرد، او هم تب داشت. کسالت بچه‌ها، ناراحتی و کسالت او بود؛ مانند یک مادر تا صبح بالای سر آزاده‌ای که تب می‌کرد و هذیان می‌گفت می‌نشست و دستمال خیس بر پیشانی‌اش می‌گذاشت.

او سخنش حکمت بود. می‌گفت: آنچه عرفا و اهل سیروسلوک به دنبال آن می‌گردند، چیزی نیست به جز خدمت به خلق، آن هم بدون منت. آزاده‌ای از او سوال کرد: تا چه حد؟ او گفت: به حدی که خاک شوی تا مردم برای رسیدن به خواسته‌های مشروع خود پا روی تو بگذارند!

وقتی سید را به بغداد می‌بردند،‌ تا برگشتن او همه ساکت و گوشه‌گیر بودند. کسی حس حرف زدن و هواخوری نداشت. همه جا را غم می‌گرفت. دشمن هم فهمیده بود، به همین خاطر، او را خیلی اذیت و آزار داده و از ما جدایش می‌کردند. ما هم بی‌صبرانه منتظر آمدنش می‌شدیم.»

«تقدیم به ابوتراب؛ هم‌نشین گل» را انتشارات موسسه شیخ احمد کاظمی با شمارگان دو هزار نسخه، قطع رقعی، مصور (سیاه و سفید) 334 صفحه و به بهای 120 هزار ریال روانه بازار نشر کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها