وی ادامه داد: در کل سال خوبی را پشت سر گذاشتیم اما متأسفانه این فعالیتها در رسانهها به خوبی منتشر نشد، شاید به این دلیل که هنوز برخی دوستان تحمل شوخی و طنز را ندارند.
این طنزپرداز درباره برنامههای طنز اجرا شده در سال ۹۴ اظهار کرد: در سال ۹۴ جلسات طنز بسیار خوبی در کشور برگزار شد. امسال بنا بر مسئولیتی که در جشنواره شعر فجر داشتم، محفل طنزی را در ارومیه برگزار کردیم که جلسه بسیار خوبی بود و با ظرفیتهای جدیدی آشنا شدیم و می توان گفت که بدون شک ارومیه یکی از قطبهای طنز کشور است.
وی در تشریح بهترین متن یا شعر طنزی که در سال ۹۴ خوانده است گفت: به همت علیرضا لبش کتاب «کبریت کمخطر» در سال ۹۴ منتشر که کتاب بسیار خوبی بود و واقعاً از آن لذت بردم، لبش در این کتاب به جمعآوری نوشتههای طنز غیرروزنامهای بعد از انقلاب پرداخته که در کل مجموعه بینظیری است.
امینی با اشاره به سوژههای طنز سال ۹۴ اظهار کرد: یکی از خوبیهای حوزه طنز این است که هیچوقت بیسوژه نمیمانیم و سوژههای طنز به وفور وجود دارد، البته یکی از آرزوهایم این است که سوژههای طنز، ضمن خندهدار بودن، امیدوارکننده نیز باشند و باعث تأسف نشوند. باور کنید ما طنزپردازان در کمین سوژههای طنز نیستیم و آنها ما را شکار میکنند! طنز، توطئه نیست اگرچه با کسی شوخی ندارد.
وی ادامه داد: امسال سوژههای زیادی مورد استفاده قرار گرفت که بیشترین سوژهها پیرامون مجلس بود و تا آخرین روزهای سال هم ادامه داشت. البته به شخصه بیشتر به سوژههایی مانند واکنش انسانها در مقابل اشخاص دیگر میپردازم و سعی میکنم که از حواشی فاصله بگیرم. سال ۹۴ سال امیدوارکنندهای برای مردم ایران بود و همه ما نتیجه این امیدواری را در حضور گسترده مردم در انتخابات مشاهده کردیم.
این طنزپرداز در بخش پایانی صحبتهایش گفت: اگر دوستان به دنبال کتاب مناسب برای عیدی دادن یا مطالعه هستند، کتاب «طنز در زبان عرفان» اثر دکتر علیرضا فولادی را پیشنهاد میدهم چراکه به نظرم کتاب بسیار مناسبی است.
اسماعیل امینی در دیماه سال ۱۳۴۲ در تهران متولد شد. وی دارای مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی است. «دلقک و شاعر دربار» که دربر دارنده شعرهای کلاسیک و نو امینی است به همراه کتابهای شعر طنز «دکتر بازی»(انتشارات سپیده باران) و «نشر اکاذیب» (انتشارات سروش) تنها مجموعه اشعار این شاعر و منتقد است. اسماعیل امینی ضمن تبریک سال نو، شعر زیر را به خوانندگان ایبنا تقدیم کرده است:
در این چند روزی که مانده به عید
مبادا که کاری کنی جز خرید
اگر عیدیات را گرفتی بدو
که چیزی نماندهست تا سال نو
اگر عیدیات را گرفتی ببر
به بازار و تا میتوانی بخر
اگر مایهداری اگر آس و پاس
بخر دستِ کم دستهای اسکناس
که چیزی نباشد در ایام عید
ضروریتر از اسکناس جدید
که جیبت شود خرّم و با کلاس
معطر به عطرِ خوشِ اسکناس
چو فردا برآید بلند آفتاب
بخر مبل و پرده بخر تختِخواب
بخر کیف و کفش و کت و پیرهن
بخر هفت دست آفتابه لگن
بخر دیس و چنگال، بشقاب و کارد
دوتا کیسه گندم سه تا کیسه آرد
بخر خانه را پُرکن از خرت و پرت
مبادا فریبت دهد چرت و پرت
گرانی و ارزانی و اقتصاد
بوَد حرف و حرف است مانند باد
از آن بادهایی که چون میوزند
نباشد کسی را از آنها گزند
بده پول خود را به باد ای عمو
بخر لاف و حرف از تورم مگو
بخر تا خیابان پر است از بساط
که پیوند دارد بساط و نشاط
بساط نشاط است و هنگام عید
خرید و خرید وخرید و خرید
بده پولِ خود را به سرمایهدار
تو خشنود باشی و او رستگار
نظر شما