نقش نوروز در هویت ملی ایرانیان
امیراحمدیان: سنتهای نوروز مبتنی بر ستایش پروردگار است/ نوروز در خاستگاه اصلیاش به درستی پاس داشته نمیشود
بهرام امیراحمدیان، استادیار دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران با اشاره به اینکه آموزههای نوروز مبتنی بر ستایش پروردگار است، گفت: توصیه من به شهرداریها این است که در بنرهایی که در خیابانها در ایام نوروز نصب میکنند ننویسند «جشن بهار» بلکه بنویسند، جشن نوروز را تبریک میگوییم، زیرا بهار یک فصل است و نوروز جشن آن است و این جشن باید با شکوه کامل برگزار شود.
جناب امیراحمدیان لطفا برای پرسش نخست بفرمایید کتابهایی مانند «آثار الباقیه عن القرون الخالیه» بیرونی، «تاریخ بخارا» نرشخی، «تاریخ ثعالبی» و «نوروزنامه خیام» به عنوان ماخذ و منبع اولیه در انتقال سنت نوروز تا چه اندازه موثر بودند؟
این آثار، کتابهایی ارزشمند و بیمانند هستند که از تاریخ نوروز با جزئیات آن سخن میگویند و از برگزاری این جشن در گذشتههای دور خبر میدهند. اگر به نقوش تخت جمشید توجه کرده باشید رسم هدیه دادن در عید نوروز را در بارگاه هخامنشیان خواهید دید اما باید در نظر بگیرم قبل از کتابت آثاری درباره چگونگی نوروز، این سنت با نقل سینه به سینه به نسلهای بعد منتقل شد. زمانی که ادبیات نوشتاری امروز در گذشتههای کهن وجود نداشت، بزرگان، پیران خردمند و پیشوایان دین زرتشت آئینها و سنتهای به جامانده از نیاکان را برای فرزندان خود نقل میکردند و همین امر باعث ماندگاری جشن مردمی نوروز در میان ایرانیان شده است.
برای مثال در تاجیکستان نوروز با نقل سینه به سینه منعکس شده و ادبیات یا آثار مکتوب نقش چندانی در انتقال آن میان عامه مردم نداشته است. بنابراین در برخی نقاط ایران فرهنگی (سرزمین ایران و قلمروهای پیرامونی در آسیای مرکزی، افغانستان، شمال هندوستان، پاکستان، قفقاز، آسیای صغیر و بینالنهرین) کتابها یا آئین کتابت چندان نقشی در انتقال برخی آئین و رسوم نداشته است، زیرا در گذشته مردم چندان از سواد برخوردار نبودند تا بتوانند از میان آثار مکتوب، نوروز را با جزئیات دریابند. بنابراین کتابها جز در میان محافل محدود و اندیشمندان و صاحبان مناصب، چندان محل مراجعه مردم عادی در درک و انتقال نوروز نبوده است.
برای روشنتر شدن این مثال باید بگویم در میان ترکها ادبیات مکتوب چندان مرسوم نبوده، اما آنها با همان ادبیات شفاهی در برهههای مختلف نوروز را پاس داشتند. زیرا نوروز آئینی بوده که با زندگی اجتماعی و اقتصادی آنها سروکار داشته است و چون آغاز فصل کشاورزی و شکوفایی طبیعت بوده، فراموش یا کمرنگ نشده است. بنابراین باید گفت مردم ایران با تنوع قومی که داشتند فارغ از قومیت این سنت باستانی را از روزگار کهن تا به امروز جشن میگرفتند.
از طرفی در آثار تمام شاعران حوزه نوروز همچون رودكیسمرقندی، فرخیسيستانی، فردوسیطوسی، ناصر خسرو قباديانی، حكيم عمر خيامنيشابوری، باباطاهر همدانی، سعدیشيرازی، مولویبلخی، حافظ شيرازی، نظامیگنجوی، خاقانی شیروانمی، منوچهریدامغانی، صائبتبريزی و بسياری ديگر از شاعران كلاسيك و حتی شاعران معاصر از جمله شهريار، پروين اعتصامی، ملكالشعرای بهار و ديگران به نحوی به عيد و آئينهای آن اشاره شده و سرودههايی در وصف بهار و نوروز دارند.
با توجه به اهمیتی که نوروز از روزگاران کهن تا به امروز داشته، چه نقشی در هویتبخشی به نسل جوان ایرانی ایفا میکند؟
آنچه که در هویت با عنوان کی هستی و اهل کجایی (کیستی و کجایی) مطرح میشود بخشی از آن به سرزمین و بخشی به مردم آن سرزمین برمیگردد. همچنین رابطه انسان و طبیعت و اینکه چه عناصر فرهنگی در شکل دادن به تاریخ مشترک، آداب، رسوم و سنن نقش ایفا کردند، نیز دارای اهمیت است. به همین سبب در سرود ملی بیشتر کشورهای جهان و این حوزه به طور اخص نام سرزمین، زبان و قومیت و نمادهای فرهنگی و سرزمینی آمده است. از این رو با توجه به مولفههایی که برشمردم نوروز در شکلگیری هویت ایرانیان نقش بهسزایی داشته است. در تاریخ ما نوروز به عنوان یک عنصر هویتبخش مطرح و هرجا نام آن میآید کنار آن نام ایران نیز آورده میشود، البته در برگزاری نوروز سخن از ایران فرهنگی است و زبان فارسی که فصل مشترک این سنت است.
بنابراین جایی که زبان فارسی و اقوام ایرانی مطرح است؛ اقوامی که هویت خود را وامدار نوروز هستند؛ نوروزی که با آمدنش همه چیز نو میشود و انسان ایرانی همنوا با طبیعت رخت نو میپوشد و خانه را پاکیزه میسازد و غبار را از خانه، کاشانه و خانه دل میروبد و زندگی را میآراید همه با تکیه بر جشن نوروز است که زندگی از نو آغاز میشود. این تکاپو و دگرگونی به واسطه نوروز، نشان از آن دارد که این آئین و جشن نوروزی، نقش بارزی در هویت ایرانی دارد. هرچند برگزاری این جشن با آداب ویژهای همراه است. از دیدگاه بنده یقینا فرهنگ نقش اساسی در هویت جامعه دارد که در ایران بخشی از آن به زبان فارسی برمیگردد. بنابراین سرزمین ایران، زبان فارسی و آئینهای این سرزمین نقش پررنگی در هویت جامعه بازی میکنند.
به نظر شما که در حیطه دیپلماسی نوروز هم پژوهشهایی داشتهاید این آئین چه بهرههای سیاسی برای ما دارد؟
نوروز یک آئین مردمی است و مراسم آن را مردم برگزار میکنند. بنابراین تلاش حکومتها در تسلط بر این آئین و زدودن آن، چندان موثر نبوده و نخواهد بود. زمانی که مغولها بر ایران دست یافتند، کوشیدند از برگزاری نوروز جلوگیری کنند، زیرا عنصر وحدتبخش بود، اما مردم آن را پنهانی و در میان خود برگزار کردند. حتی در زمان حاکمیت حزب کمونیست بر اتحاد جماهیر شوروی، به دلیل وابستگی دینی این آئین، بهویژه در بین مسلمانان، برگزاری آن را ممنوع کردند. برخی جمهوریهای مسلماننشین اتحاد شوروی، آذربایجان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و قزاقستان، حتی در بین تاتارهای ولگا، تلاش کردند تا این جشن را در میان خود پاس بدارند.
در دوره سلطه طالبان بر افغانستان، جشن نوروز به دلیل فشارهایی که بر مردم اعمال میشد از جامعه به میان خانههای مردم میرود؛ به عبارتی از حالت آشکار به شکل پنهانی درمیآید. بنابراین به نظر میرسد که با همه محدودیتهایی که دولتها برای نوروز قائل شدند، سبب شد مردم در حفظ آن کوشش کنند و همین محدودیتها که تلاش میکردند آن را از بین ببرند، موجب تقویت آن در میان مردم شده است. هر چند در بعضی برههها از برگزاری جشن نوروز جلوگیری شده، مردم که خود را صاحب نوروز میدانستند از آن حفاظت کنند و امروزه شکوفاتر از پیش و هر سال بهتر از سال پیش برگزار شود.
هنگامی که اعراب مسلمان بر ایران مسلط شدند، تلاش کردند که بسیاری از آئینهای ایرانی را از میان ببرند، اما جشن نوروز در میان دیگر جشنها و آئینهای ایرانی، برجای ماند، زیرا هیچ نشانهای از شرک و بتپرستی در آنها نبود. از این منظر است که ائمه معصومین (ع) بهویژه امام صادق (ع) بسیار بر برپایی نوروز تأکید داشتند، زیرا همانطور که اشاره شد آموزههای نوروز بر ستایش پروردگار مبتنی است و انسان از آنچه که خداوند در اختیارش گذاشته، ستایش و سپاسگزاری میکند. در سفره نوروزی تمام نمادهای زندگی و ذات خداوندی که به موجودات حیات بخشیده، گرد میآید. از این منظر وجوه اسلامی نوروز به دلیل انسانی بودنش و چیزهایی که در آن قرار دارد مثل دید و بازدید از اقوام و آشنایان از یکدیگر و عیادت و سر زدن به بیماران، کمک به مستمندان، رفع کدورتها و کینهها، مهرورزی و محبت به هم، همه اینها نشاندهنده یک روح انسانی است که در سرشت این جشن نهفته است. بنابراین وقتی ایران به دست سپاه مسلمانان فتح شد ایرانیان بر خلاف سرزمینهای دیگر که بتپرست بودند، دین وحدانی داشتند و در قلمروی ایران که سرزمین اهورایی بوده، چیزی به نام شرک و بتپرستی وجود نداشته به این دلیل است که مردم با آغوش باز از اسلام استقبال کردند.
با این تفاصیل باید بگویم بهره سیاسی از نوروز نیاز به شناخت آن دارد. برخی تعمدا به جای کلمه «نوروز» اصرار به استفاده از «جشن بهار» دارند در حالیکه «نوروز» بار معنایی، فرهنگی و سیاسی خاص خود را دارد. اما بهار اینگونه نیست و تنها یک فصل است و سه ماه به درازا کشیده میشود، در حالی که جشن نوروز از زمان آغاز چهارشنبه سوری تا جشن سیزدهبدر حداکثر دو هفته است، ایامی که زیباترین روز و دوره آغازین سال است. با این تفکر میبینید که نوروز در خاستگاه اصلیاش ایران به درستی پاس داشته نمیشود.
آیا جنبه شادیآفرینی نوروز یکی از دلایل گرایش جوانان به آن نیست؟ در عین حال ماندگاری این آئین چیست؟
نوروز از معدود آئينهايی است كه در آن رابطه انسان و طبيعت و پاسداری از محيط زيست متجلی میشود. آئينهای نوروزی آنچنان در دل مردم نشاط میآفريند كه از گذشته دور تا كنون نه تنها از بين نرفته بلكه بر شكوه آن افزوده شده است. كمتر آئينی را میتوان يافت كه ضمن برخورداری از جنبههای مردمی توانسته باشد بر روح و جان مردم ريشه بدواند.
بنابراین نوروز آئينی است توحيدی كه ويژگیهای مردمی و انسانی در آن وجود دارد و هم آئين دينی و مذهبی پنداشته میشود. اين آئينها كه از دوره باستان وارد قلمرو امپراتوری ايران آن دوره شد، پس از اسلام نيز به حيات روحانی خود ادامه داد. دين اسلام هر آنچه رفتارها، كنشها، باورها و آيينهايی كه مخالف با انديشههای اسلامی بود، در قلمرو خود منسوخ كرد. اما نوروز با تمام قدرت خود ماندگار شد.
آئين نوروزی سپاسگزاری به درگاه يزدان بهپاس نعماتی است كه در اختيار انسان گذاشته شده است. با نگاهی به آئينهای نوروزی از جمله چهارشنبه آخر سال، سفره هفتسين، مراسم تحويل سال، ديد و بازديدهای نوروزی، اهدای عيدانه و مراسم سيزده بدر، همه به نحوی با روابط انسان، طبيعت و روابط بين انسانها برمیگردد.
عيد نوروز عيد زدودن ناپاكیها و پليديیها از محيط زيست است. در اين ايام خانهها را جارو میكنند و ناپاكیها را میزدانيد. همه محيط را نو میكنند. ديوارها را رنگ میزنند، شيشه و پنجرهها را پاك میكنند و رختخوابها را در آفتاب میگسترانند تا ماندگی و كهنگی يك سال از آنها زدوده شود. همچنین مردم در ايام نوروز خود را ملزم به پوشيدن لباس نو و كنار گذاردن لباسهای كهنه میدانند؛ لباس نویی که برای هر طبقهای از مردم با هر نوع درآمد فراهم میشود. از این رو لباس نو به بر كردن سنتی است ماندگار.
همانگونه كه طبيعت لباس نو به تن میكند، انسانها نيز به تبعيت از طبيعت لباس خود را نو میكنند. در كنار اين نوزايی طبيعت و تن، نوزايی جان هم مورد نظر است. كدورتهای میان اقوام زدوده میشود. خويشانی كه با هم قهر هستند آشتی میكنند. كوچكترها به ديدار بزرگترها میروند و نوروز فرصت خوبی برای تجديد ديدار خويشاوندان و دوستان با يكديگر است. اهداء عيدی از سوی بزرگترها به كوچكترها از ديگر مراسم نوروزی است. چه زيباست كه پس از سيزده روز در روز سيزدهبهدر به دامان طبيعت پناه میبرند و دمی با طبيعت میگذرانند و دميدن روح زندگی به كالبد خاك و گياه را از نزديك احساس میكنند و ياد رستاخيز میافتند. اين است راز ماندگاری نوروز باستانی.
کتابهایی که در سالهای اخیر درباره آئین نوروز با تکیه بر منابع قدیمی تالیف شده تا چه اندازه موفق بودند؟
به نظر بنده آثار بسیاری درباره نوروز به صورت مقاله و کتاب نوشته شده است و این نوشتن از نوروز و تلاش در ثبت جهانی آن باعث شد که این تلاشها در سال 2008 به عنوان میراث بشری برجای بماند. به طوری که اکنون در کاخ سفید سفره هفتسین میاندازند و رئیسجمهوری این کشور نوروز را نه تنها به فارسیزبانان مقیم این سرزمین بلکه به تمام فارسیزبانان دنیا تبریک میگوید. همچنین نوروز در پاکستان (به نام عالم افروز)، افغانستان، تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان، ترکیه، و در سینگیانگ چین برگزار میشود و این هماهنگی در برگزاری یک جشن خود میتواند یاپهگذار مودت و دوستی ملتهای حیطه جشن نوروز شود.
از طرفی کردها از اقوام اصیل ایرانی در جمهوری اسلامی ایران، عراق، ترکیه و سوریه با شکوه تمام نوروز را برگزار میکنند. با مهاجرت کردها و دیگر اقوام ایرانی به غرب، و پاسداشت و برگزاری آن در ایام نوروز در این کشورها، از عوامل اصلی شناساندن این جشن بزرگ به دیگر ملتهای جهان شدهاند.
چه توصیهای برای مسئولان در بهتر برگزار شدن نوروز دارید؟
توصیه من به شهرداریها این است که در بنرهایی که در خیابانها در ایام نوروز نصب میکنند ننویسند «جشن بهار» بلکه بنویسند، جشن نوروز را تبریک میگوییم، زیرا بهار یک فصل است و نوروز جشن است و این جشن باید با شکوه کامل برگزار شود. عامل وحدت اقوام ایرانی در این جشن نهفته است؛ جشنی که در کشورهای پیرامون ما نیز نمود دارد و تقریبا 400 میلیون نفر آنرا جشن میگیرند که میتوان از این ظرفیت استفاده کرد. متاسفانه در کشور ما برخی با جشن نوروز عناد دارند و تلاش میکنند آنرا از بین ببرند؛ گویا آنها نمیدانند که نوروز یک جشن مردمی است و نه دولتی و نمیتوان پایانی برای آن متصور شد. جشنی که دلهای مردم سالها حافظ آن بوده و به آسانی نمیتوان آن را از اذهان مردم زدود. پس به جای تلاش بیهوده باید از ظرفیتهای آن بهره گرفت. در تاجیکستان، افغانستان کشورهای فارسیزبان، نوروز جشنی است که میتواند کشورها را به هم نزدیکتر کرد. در این میان حتی در کشور پرجمعیت پاکستان نیز نوروز پاس داشته میشود و در میان پارسیان هند نیز نوروز زنده است. حال با این همه جلوه و وسعت نوروز چرا باید با آن عناد بورزیم؟
در بخارا «نوروز» عید ملی عموم فارسیزبان بوده و آنرا بسیار حرمت میکردند. حتی ملاهای دینی این عید را که پیش از اسلام، عادت ملی بوده بعد از مسلمان شدن هم ترک نکردند و رنگ دینی اسلامی به آن داده و از آن فایده میبردند. اما برگزاری شکوهمند و همگانی این جشن در دستگاههای حکومتی، سازمانهای دولتی، غیردولتی و در بین همه قشرها و گروههای اجتماعی، بیگمان از ویژگیهای ایران زمین است که با وجود جنگ و ستیزها، شکستها و دگرگونیهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و فنی، از روزگاران کهن پابرجا مانده و افزون بر آن به جامعهها و فرهنگهای دیگر نیز راه یافته است؛ در مقام مقایسه، امروز جامعه و کشوری را با جشن و آیین چندین روزهای که چنین همگانی و مورد احترام و باور خاص و عام، فقیر، غنی، کوچک، بزرگ و بالاخره شهری، روستایی و عشایری باشد، سراغ نداریم.
نظر شما