دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۹
تصویری دیگر از خالق «شرلوک هلمز» در کتاب جدید «مایک اشلی»

زندگینامه‌های مختلفی از «آرتور کانون دویل» نویسنده داستان‌های «شرلوک هلمز» منتشر شده است. اخیراً «مایک اشلی»، ویراستار انگلیسی کتابی جدید درباره زندگی این نویسنده منتشر کرده است که تلاش می‌کند به نکاتی جدید درباره «دویل» اشاره کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)  به نقل از گاردین، اگر کسی تصمیم بگیرد درباره خالق داستان‌های «شرلوک هلمز» مطلبی بنویسد با دو چالش روبه‌رو می‌شود اول اینکه منتقدان بر روی همه جنبه‌های زندگی «کانون دویل» تحقیق کرده‌اند و رد پای آنان در همه جا یافت می‌شود. دوم اینکه در کنار هم قرار دادن تکه‌های زندگی این نویسنده و دریافت یک تصویر منطقی از او بسیار مشکل است.

دکتر «واتسون» در داستان «تشخیص هویت» به «هلمز» می‌گوید: «چطور این موضوع را فهمیدی؟ این مدرک به نظر من که نامرئی بود.» و «هلمز» در پاسخ می‌گوید: «این‌طور نیست. مساله ظریفی بود اما نه اینکه نامرئی باشد.» این شخصیت داستانی سبب می‌شود خوانندگان به همه چیزهایی که تاکنون بی‌توجه بودند دقت کنند. تصور این که خود نویسنده تاکنون از کسی فریب خورده باشد بسیار دور از ذهن است. به همین دلیل زندگینامه ‌نویسان بیشتر به شرح حال شخصیت «واتسون» در داستان‌های این نویسنده می‌پردازند.

اما هدف «مایک اشلی» با دیگر زندگینامه‌نویسان خالق «شرلوک هلمز» متفاوت است. تاکنون همه افرادی که زندگی «دویل» را بررسی کرده‌اند در پی آن بودند که به شخصیت اصلی داستان‌های او بپردازند و با دیگر شخصیت‌ها مانند سیاهی لشگر رفتار می‌کردند. اما «اشلی» نگاهی کلی به حرفه او به عنوان یک نویسنده داد. در این کتاب زندگی «دویل» از آغاز دوره نویسندگی‌اش که کاغذهای زیادی را سیاه می‌کرد و مجلات مختلف از انتشارش سرباز می‌زدند تا زمانی که به شهرت رسید و به زعم بسیاری از صاحب‌نظران احساس دوگانه‌ای از تنفر و علاقه به بهترین شخصیت داستانی که خلق کرده بود داشت، بررسی می‌کند. مانند بسیاری از نویسندگان که در دل جامعه جا باز کردند به نظر از موفقیت زیاد خود شگفت‌زده شده بود و بعد از آن تمام عمر خود را صرف اثبات این موضوع کرد که موفقیت او در خلق اولین اثر خود و موفقیت آن اتفاقی نبوده است.

اگر بخواهیم مرکزی برای شکوفایی استعدادهای دویل انتخاب کنیم بی‌شک مجله Strand را که در سال 1891 شکل گرفت و بیشتر آثار او در آن منتشر شد باید نام برد. «دویل» پس از چهل سال همکاری با «جورج نونز»، ناشر و «هربرت اسمیت»، ویراستار خود حدود 250 مطلب برای این مجله انجام داد که شامل 120 داستان کوتاه، 9 رمان اپیزودی و بسیاری کارهای دیگر بود. شاید جدا از دو بار ازدواج وی و رابطه‌های شخصی وی با دو همسری که اختیار کرد رابطه وی با این مجله برای او از اهمیت بسیاری برخوردار بود چون سبب جذب خوانندگان بسیار برای او و خود مجله شد.

«اشلی» معتقد است این موضوع «درست مانند منشور حرفه‌ای این نویسنده را به طیف‌های مختلفی تقسیم کرد. طیفی که سبب شد او از علایق خود باخبر شود و سپس آن‌ها را بار دیگر در زندگی خود احیا کند.» اسکی، ورزش بوکس بدون دستکش، جنگ جهانی اول، داستان‌های دزدان دریایی و داستان‌های تخیلی بخشی از این علایق بودند که در داستان‌هایش به آنها پرداخت. البته اگر نویسنده ماهری بود از دیگر گونه‌های ادبی دیگر برای بیان دیگر علایق خود بهره می‌برد. بسیاری از داستان‌های وی نشان از علاقه شدید وی به شکنجه دارد. مثلاً در یکی از داستان‌های خود تصور شکنجه یک زن با ریختن سه سطل پر آب در گلویش را بیان می‌کند. او به کریکت نیز علاقه ویژه‌ای داشت و به همبازی بودن با «وی گریس» در دوره بازی خود در تیم MCC بسیار غره بود.

قسمت اعظم این کتاب زندگی وی در کتابخانه‌های دانشگاه را پوشش می‌دهد و «اشلی» برای آگاه کردن مخاطبان از این بخش زندگی خصوصی «دویل» تلاش بسیاری می‌کند. در مقدمه کتاب ادعا می‌کند با خلق شخصیت «شرلوک هلمز» «زمین تکان خورد» و با مرگ این شخصیت در سال 1893 «غمی بر جهان فروریخت که گویی پایان آن فرا رسیده است.» البته شاید هم حق با او باشد.

«اشلی» به جنبه‌های از زندگی «دویل» که تاکنون مورد توجه قرار نگرفته بود نیز می‌پردازد؛ مثلاً سادگی افراطی وی درباره اعتقاد وی به احضار روح یا امپریالیسم. موضوع جالب دیگر درباره «شرلوک هلمز» از دیدگاه «اشلی» این است که وی به دنیای پریان معتقد بود و مثلاً پس از اینکه  عکس دو دختر را دیده بود که با سنجاق‌های کوچکی که تصویر چند پری روی آن بود کلاه خود را به سر کرده بودند عقیده خود به این موضوع را بیان کرد و از انقراض قشر ضعیف‌تر دنیا اظهار تأسف کرده بود!»

البته با توجه به رمان‌هایی «چون دنیای گمشده» عجیب نیست که «اشلی» چنین برداشتی از شخصیت «دویل» کرده باشد. وی برای طرح رفتار او از جزئیات ریز زندگی او بهره می‌گیرد و حتی استفاده او از یک پیپ خاص در داستان را نیز نشانه‌ای برای گشودن رازهای مخفی ذهن او می‌داند.

حال سؤال اینجاست که آیا این کتاب موج جدیدی از خوانندگان را به سوی آثار خالق «شرلوک هلمز» جذب خواهد کرد یا خیر؟! با وجود اینکه «اشلی» تلاش بسیاری در پررنگ کردن داستان‌های کمتر شناخته‌شده این نویسنده می‌کند اما همچنان احتمال این موضوع بسیار پایین است. وقتی در نهایت مشخص شد که «شرلوک هلمز» کشته نشده است بسیاری از خوانندگان از این خبر شادمان شدند اما هیچ‌کس از شنیدن آن شگفت‌زده نشد. شاید به این دلیل که همگان می‌دانستند «شرلوک هلمز» مهم‌ترین شخصیت داستانی است که «دویل» تاکنون خلق کرده است و مهم‌ترین شخصیت یک داستان راز بقا و ماندگاری آن است و هیچ‌گاه نمی‌میرد. به نظر ایجاد تصویر جدید از «دویل» و تلاش برای جلب توجه خوانندگان به آثار دیگر این نویسنده بیهوده است. «شرلوک هلمز» نقطه قوت کارنامه «دویل» است و می‌توان همین نقطه را تقویت کرد. همان‌طور که «دابلیو اچ آدن» اشاره کرد ماجراجویی‌های جدید در انتظار «شرلوک هلمز» است. به همین دلیل خلق داستان‌های جدید مانند آنچه «بی‌بی‌سی» انجام داد بسیار خوب است و لازم نیست همه چیز را تغییر داد و تغییر جزئیات کوچک تاریخی برای این کار کفایت می‌کند. «شرلوک هلمز» در تاریخ دنیا نمی‌میرد و دیگر شخصیت‌های داستان «دویل» در مقابل او به مثابه کاغذپاره می‌مانند. باید منتظر ماند و دید که اثر جدید «مایک شلی» این موضوع را چگونه به اثبات می‌رساند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها