چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۰
کرامتی: رشته تاریخ علم هنوز در ایران پذیرفته نشده است/ بسیاری از کتاب‌های تاریخ علم توسط ادبا تهیه شده‌اند!

یونس کرامتی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و سردبیر فصلنامه نقد علوم محض و کاربردی در نشست «بررسی شاخه‌هایی از علوم‌انسانی بعد از انقلاب با موضوع تاریخ‌نگاری علم» ضمن اشاره به سابقه متون تاریخ علم در تمدن اسلامی گفت: یکی از مشکلات ما در عرصه تاریخ علم کتاب‌هایی هستند که به همت ادبا تهیه شده‌اند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا) نشست بررسی «شاخه‌هایی از علوم‌ انسانی بعد از انقلاب با موضوع تاریخ‌نگاری علم» شامگاه سه‌شنبه 13 بهمن‌‌ماه با سخنرانی دکتر یونس کرامتی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و سردبیر فصلنامه نقد علوم محض و کاربردی در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.
 
«فی‌الذکر ما ترجع من کتب جالینوس» کهن‌ترین رساله در حوزه تاریخ ترجمه
کرامتی با اشاره به سابقه متون تاریخ علمی در حوزه تمدنی ایران از دوره اسلامی تاکنون گفت: هر اثر علمی که مثلا در سال 200 هجری قمری نوشته شده، به‌طور حتم جزو متون تاریخ علمی قرار می‌گیرد، اما مقصود من از مباحث تاریخ علمی، آثاری شبیه به آثار پژوهشی تاریخ علمی امروزی است. نخستین نمونه و البته کهن‌ترین این دسته از آثار رساله «فی‌الذکر ما ترجع من کتب جالینوس» به معنای آثاری از جالینوس که به عربی و سریانی ترجمه شده‌اند، نوشته حنین‌ابن اسحاق، مترجم دوره اسلامی برای علی‌ابن‌یحیی‌‌ابن ‌ابومنصور، پسر منجم مشهور ایرانی، است. این رساله همچنین کهن‌‌ترین اثر در حوزه تاریخ ترجمه به‌شمار می‌رود.
 
وی افزود: از این منظر همه افرادی که آثار کتابشناسی تولید کرده‌اند، مانند «الفهرست» ابن‌ندیم را می‌توان در این دسته‌بندی قرار داد. رساله «فی‌الذکر ما ترجع من کتب جالینوس» البته کمی گمراه‌کننده است، چراکه آثاری که خود «حُنَین» هم ترجمه‌ای از آن‌ها را نمی‌شناخته، در این کتاب نام برده و بر این نکته نیز اشاره کرده است. در سال 250 هجری قمری بر این اثر تکمله‌ای نوشته شده که بیشتر ترجمه‌های بعدی «حُنَین» نیز در آن آمده است. مقاله هفتم «الفهرست» ابن‌ندیم که به‌طور مستقیم به مقوله تاریخ علم می‌پردازد، از مهم‌ترین منابع پژوهشگران تاریخ علم به حساب می‌آید.
 
سردبیر فصلنامه نقد علوم محض و کاربردی ادامه داد: از جمله دانشمندانی که به سبک مدرن‌‌تر و شبیه به یک متخصص تاریخ علمی عمل کرده و به داوری آثار پرداخته، باید به «ابوریحان بیرونی» اشاره کرد. این دانشمند تقریبا در همه آثارش به زمینه‌های تاریخی موضوع کتاب پرداخته است. بعضی از آثار وی مانند «موالید علم هیات» که موضوع اصلی آن بررسی سابقه کشف یک قضیه بسیار مهم در عرصه مثلثات کروی است، مانند تز دکترا در یک دانشگاه معتبر تدوین شده و موضوع آن تاریخچه کشف قضیه «سینوس‌ها» به تعبیر امروزی است. آثار دیگر ابوریحان نیز از همین ویژگی‌ برخوردار است.
 
این متخصص تاریخ علم اظهار کرد: خیام نیز به‌ویژه در رساله «جبر و مقابله» خود تاریخچه بسیار مفصلی درباره «نظریه معادلات درجه سوم» و کسانی که در حل عددی یا هندسی معادله درجه سوم کوشیده‌اند، ارائه کرده است. می‌توان گفت در بسیاری از موارد، تنها اطلاعاتی که ما در این عرصه داریم از رساله «جبر و مقابله» خیام است و یک اثر دیگر وی که عنوان مشخصی ندارد. دانشمندی شبیه به ابوریحان و خیام می‌توان به خواجه‌نصیر‌طوسی اشاره کرد که کتاب «کشف القناع عن اسرار شکل القطّاع» وی تا حدود زیادی الگویی از «موالید علم و هیات» ابوریحان بیرونی است.
 
وجود انقطاع در سنت و توجه به تاریخ علم با رویکرد پژوهشی
کرامتی در ادامه گفت: در سنت توجه به تاریخ علم با رویکرد پژوهشی به وضوح انقطاعی مشا‌هده می‌شود. به‌عنوان مثال حدود سال 1080 هجری قمری کتاب مشهوری مانند «تحفه حکیم مومن» نشان می‌دهد که مولف، مترجم و پزشک مشهوری مانند «حُنَین‌ ابن اسحاق» را به زحمت می‌شناخته است. تاریخچه‌ای که از آثار فارسی داروشناسی ارائه می‌کند، به‌قدری مغلوط است و نشان می‌دهد، این پزشک هیچ آشنایی با زمینه تاریخی رشته خود نداشته است؛ به‌عبارت دیگر عرصه تاریخ‌ علم مانند بسیاری عرصه‌های دیگر علمی نشان‌دهنده دوران افولی است که ما در دوره صفویه با آن مواجه بودیم. بعد از «خواجه نصیر‌الدین طوسی» شخصیت قابل ذکر دیگری در این عرصه وجود ندارد.
 
وی افزود: تحقیقات مدرن تاریخ علمی و کار‌های جدی در ایران، البته نه به شکل فعلی، شاید از اواسط دهه 10 هجری شمسی آغاز شده است. کتاب مشهور «جبر و مقابله» خیام از سوی شادروان مصاحب و «گاهشماری در ایران قدیم» نوشته سیدحسن تقی‌زاده دو کار مهم در این عرصه است. مرحوم تقی‌زاده، در عرصه تقویم و گاهشماری بی‌نظیر بود و به اعتقاد من با وجود همه تلاش‌هایی که در عرصه پژوهش با موضوع گاهشماری صورت گرفته، هنوز کاری که قابلیت مقایسه با این کار را داشته باشد در ایران پدیده نیامده است. هرچند که مدعیان بسیاری وجود دارد، اما در این عرصه لوازمی مانند تسلط به ریاضیات، متون کهن عربی و چند زبان اروپایی برای بهره‌مندی از پژوهش‌های غربی نیاز است که همه در وجود وی جمع بود.
 
سردبیر فصلنامه نقد علوم محض و کاربردی ادامه داد: مرحوم مصاحب در روایت جدید‌تر «جبر و مقابله» خیام در سال 1339 به صراحت اشاره کرده که در این کتاب «جبر و مقابله» من آثار خامی‌های جوانی آشکار بوده است. البته بعد از بررسی، حق را به وی می‌دهیم که تفاوت قابل‌توجهی بین دو کتاب وجود دارد. اما در عمل کتاب‌‌های انگشت‌شماری در عرصه تاریخ علم به‌عنوان اثر پژوهشی قابل عرضه هستند. عمده این تحقیقات در این زمینه به‌صورت مقدمه‌‌‌هایی مانند مقدمه مرحوم جلال همایی در کتاب «التفهیم» است و نیز آثاری از این دست که عموما ادبا در ضمن تصحیح یک اثر کهن فارسی و یا عربی منتشر کرده‌اند.
 
این مدرس دانشگاه تهران گفت: روایت نخست «التفهیم» در سال 1317 و روایت دوم آن همزمان با بزرگداشت ابوریحان بیرونی در سال 1350 از سوی انجمن آثار ملی منتشر شد و البته دارای نقاط ضعف و قوت‌هایی است. ورود متخصصان عرصه ادب، به تصحیح آثار علمی از نکات قابل توجه در این دوران است. مشهور‌ترین آن نیز اثر جلال همایی است. البته کار‌های همایی با توجه به تسلط خوب وی به نجوم دوران اسلامی، از منظر تاریخ علمی از حداقل‌‌هایی برخوردار است.

 

چرا کتاب‌های تاریخ علم به همت ادبا تهیه شده‌اند؟!
کرامتی در ادامه مباحث این نشست علمی اظهار کرد: نمونه خوب دیگری از تصحیح علمی «هدایة المتعلمین فی الطب» جلال متینی است که از نظر ادبی و روش‌های تصحیح، سبک‌شناسی نسخ به‌غیر از تاریخ علم کمترین ایرادی را نمی‌توان به آن وارد دانست؛ اثری که در زمره آثار برتر قرار می‌گیرد. البته خوشبختانه از آنجایی که آقای متینی می‌دانستند که در عرصه تاریخ پزشکی مهارتی ندارند؛ به‌هیچ عنوان وارد این عرصه نشده است. به‌عبارت دیگر، یکی از مشکلات ما در عرصه تاریخ علم کتاب‌هایی هستند که به همت ادبا تهیه شده و در بهترین حالت به‌هیچ عنوان وارد بحث‌های تاریخ علمی نشدند که کار شایسته‌‌ای است و در حالت‌های بد، وارد این عرصه شده‌اند و با توجه به اینکه رشته تاریخ علم به‌عنوان دیسیپلینی که متخصصان خاص خودش را می‌طلبد پذیرفته نشده، طبیعی است که کار قابلی از آب در نیامده است.
 
وی در تشریح وضعیت تاریخ علم در عصر بعد از انقلاب افزود: مرحوم ابوالقاسم قربانی در هر دو برهه قبل و بعد از انقلاب در حوزه تاریخ علم فعالیت داشت. وی از سال 1344 یعنی زمانی‌که به‌عنوان سرپرست دانشجویان در سوئیس و گاهی در ایتالیا حضور داشته به عرصه ریاضیات علاقه‌مند شده‌ بود. شاید ارتباط وی با مرحوم همایی و مرحوم مصاحب در این علاقه‌مندی بی‌تاثیر نبوده است. آثار وی از مهم‌ترین کار‌های تاریخ علمی بوده که تعدادی قبل از انقلاب و تعدادی تا سال 1380 هجری شمسی منتشر شده‌اند.
 
سردبیر «فصلنامه نقد علوم محض و کاربردی» ادامه داد: مرحوم قربانی یکی از معلمان مطرح ریاضیات بوده‌ و عمده متون درسی دبیرستان در نظام تحصیلی دهه‌های 50 و 60 به قلم وی یا مرحوم پرویز شهریاری نوشته شده است؛ البته مرحوم قربانی و صفاری بیشتر با یکدیگر همکاری داشته‌اند. معمولا پژوهش‌های مرحوم قربانی در زمینه تاریخ ریاضیات بوده و به یاد ندارم اظهارنظری حتی در زمینه نجوم ارائه کرده باشد و کاملا منحصر به تاریخ ریاضیات پژوهش داشته است؛ در بیشتر موارد نیز به دلیل این‌که مبتنی بر تحلیل متن بوده، اعتنایی به تصحیح نداشته است.
 
تاسیس پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران تحولی مهم است
کرامتی گفت: «استخراج الاوتار» و «بیرونی‌نامه» که نسخه نخست آن شامل آثار دیگر بیرونی به‌غیر از «استخراج الاوتار» است؛ بعد‌ها در سال‌های 1353 و 1355 این دو کتاب منتشر شده بود. در حدود سال‌های 1383 یا 1384 تلفیقی از این دو کتاب با اصلاحات فراوان با عنوان «بیرونی‌نامه نوین» عرضه شد که موفق به کسب جایزه کتاب سال شد. وی همچنین برای تالیف کتاب «بوزجانی‌نامه» نیز در جایزه کتاب سال موفق بود.
 
وی در ادامه نشست اظهار کرد: به جز مرحوم قربانی در عرصه تاریخ ریاضیات باید به دکتر محمد باقری که بیشتر درباره کوشیار گیلانی پژوهش‌هایی انجام داده‌اند، آثاری نیز به‌صورت ترجمه داشته‌اند و در چند سال اخیر نیز در زمینه تصحیح آثار کوشیار در آلمان به چاپ رسیده است که به‌صورت جدی توزیع نشده و معمولا در اختیار افرادی قرار می‌گیرد که به‌‌صورت مستقیم با وی در ارتباط هستند. آخرین جلد مجموعه «تاریخ علم ریاضیات و نجوم اسلامی» در دانشگاه فرانکفورت آلمان منتشر شده و البته آثار دکتر معصومی همدانی نیز که بیشتر به‌صورت آلمانی،‌ فرانسه و انگلیسی و یک مقاله ایتالیایی در یک دانشنامه ایتالیایی به چاپ رسیده است. دکتر معصومی همدانی بعد از بازنشستگی برای انتشار کتاب‌‌های خود اعتنای بیشتری داشته‌ است.

این مدرس دانشگاه تهران افزود: تحول زیاد در این عرصه، تاسیس پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران در ایران است که در سال 1380 هجری شمسی آغاز به‌کار کرد و در سال 1384 هجری شمسی نیز به جذب دانشجو اقدام کرد. این پژوهشکده از نظر سطح کیفی با موسسات مشابه متفاوت است و تقریبا در هیچ‌جای دنیا پژوهشکده مختص تاریخ علم دوران اسلامی وجود ندارد که از مهم‌ترین وجوه تمایز این پژوهشکده است؛ دانشجویان دوره‌‌های اول و دوم آن افراد مطرحی بودند. دکتر معصومی همدانی، در جمع خصوصی اعلام کرد: «مهم‌ترین دوران زندگی من زمانی بود که در پژوهشکده تاریخ علم به پرورش دانشجو اشتغال داشتم» که نکته قابل توجهی است.
 
مجموعه آسیب‌ها به تاریخ علم فقط به حوزه پزشکی مربوط نمی‌شود
کرامتی درباره راه‌های آسیب‌رسان به حوزه تاریخ علم ادامه داد: همه دوره‌های رسمی که در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با عنوان «تاریخ پزشکی» برگزار می‌شود، به‌نظر من اتلاف‌وقت عظیم سرمایه‌های این کشور یعنی دانشجویان است؛ عمدتا فایده‌ای ندارد و فقط افرادی را که تصور می‌کنند تاریخ علم می‌دانند به جامعه تحویل می‌دهند. در واقع این تصور نادرست در عرصه تاریخ پزشکی وجود دارد که اگر پزشکی چند کتاب تاریخ علمی یا احیانا «بوستان» و «گلستان» مطالعه کند، متخصص تاریخ علم می‌شود؛ به‌عبارت دیگر هنوز این رشته در کشور ما جایگاه خود را پیدا نکره است؛ هرچند به‌عنوان مثال تاریخ ریاضیات ترکیبی از تاریخ و ریاضیات است و به‌عنوان یک گرایش بین‌رشته‌ای شناخته می‌شود، اما نباید تصور کرد کسی که در هر دو این حوزه‌ها ورود داشته‌، در عرصه تاریخ علم هم می‌تواند پژوهش کند.
 
وی گفت: در دوره‌های وزارت بهداشت اصرار بر بررسی تز‌ها از سوی اعضای هیات علمی وزارتخانه است که بیشتر آن‌ها پزشک هستند و حتی تعدادی از آن‌ها که از رشته‌های تاریخ حضور دارند، بهره‌ای که انتظار می‌رفت را حاصل نکرده‌اند. نمونه‌هایی دیگر از این دست مانند تلاش فرهنگستان علوم برای پرداختن به عرصه تاریخ علم پزشکی است؛ نمونه بارز آن چاپ کتاب «ذخیره خوارزمشاهی» بود که نقدی 80 صفحه‌ای بر این کتاب نوشته‌ام که موفق به دریافت جایزه از جشنواره نقد کتاب شد.
 
سردبیر فصلنامه نقد علوم محض و کاربردی در ادامه اظهار کرد: مجموعه آسیب‌ها به تاریخ علم فقط به حوزه پزشکی مربوط نمی‌شود، دانش‌آموختگان رشته‌های مهندسی نیز تصور می‌کنند با مطالعه تاریخ می‌توانند در این عرصه وارد شوند. به‌عنوان مثال کتاب‌هایی مانند «تاریخ علم مهندسی» که به تازگی تجدیدچاپ شده، بیشتر به قلم دانش‌آموختگان رشته مهندسی حتی در مقاطع دکترا نوشته می‌شود. تصور این افراد دور از واقع است، هرچند که با حسن‌نیت وارد این عرصه شده باشند، اما حسن‌نیت کفایت نمی‌کند.
 
همانندجویی در روزگار معاصر
کرامتی افزود: علاوه بر آسیب‌هایی که از سوی شبه‌متخصصان به حوزه تاریخ علم وارد می‌شود، آسیب‌های دیگری نیز قابل بررسی است. برخی از این اقدامات در بعضی موارد دارای جنبه‌های مردم‌پسند و در نهایت زمینه‌های عوام‌زدگی را در تاریخ علم ایجاد کرده است؛ برای بررسی این موضوع از اصطلاح «همانندجویی در روزگار معاصر» استفاده می‌کنم. به‌عنوان مثال یکسری مفاهیم وجود دارند که دو هزار سال پیش عادی و معمولی بودند که در حال حاضر مفاهیم غریبی هستند. در فرایند پژوهش‌های تاریخ علم چگونه باید از این مفاهیم استفاده کرد؟ پژوهشگران معمولا با برخورد با این مفاهیم دست به همانند‌جویی می‌زنند. به‌عنوان مثال، همانندجویی برای نهاد‌ها یعنی «بیت‌الحکمه» را به‌عنوان یک نهاد علمی و پژوهشی با «دانشگاه آکسفورد» برابر تصور می‌کند؛ درباره اصطلاحات و اندیشه‌ها و رویکرد‌ها نیز همین‌گونه است.  
 
وی ادامه داد: اصطلاحاتی مانند کشور، ملت، دولت در پنج‌ هزار یا دو هزار سال پیش چه مفاهیمی داشتند؟ آیا استنباط ما از این مفاهیم با پنج‌ هزار سال پیش یکسان است؟ به‌‌طور مسلم این چنین نیست. بنابراین در به‌کارگیری این مفاهیم باید احتیاط کنیم. ممکن است تصور ما در زمان به‌کارگیری این اصطلاحات برای مخاطب با معنایی که این واژگان در زمانی‌که پژوهشگر در نظر دارد، بسیار متفاوت باشد.
 
این پژوهشگر تاریخ علم اظهار کرد: وقتی درباره حمایت خلفای عباسی، از «حُنَین‌ابن اسحاق» در جریان نهضت ترجمه می‌گوییم منظور از حمایت چیست؟ اگر حمایتی از این دانشوران صورت گرفته با صندوق حمایت از مولفان و مصنفان چه تفاوتی دارد؟ آیا آموزش قرن چهارم در «دارالعلم» با کیفیت آموزش به‌عنوان مثال در دانشگاه‌های تهران و شیراز یکسان است؟ اگر می‌گوییم «بیت‌الحکمه» یک نهاد آموزشی و پژوهشی است، آیا با استاندارد‌های خودمان، عنوان پژوهشی را به این نهاد علمی اطلاق می‌کنیم؟ نهاد پژوهشی قرن سوم یعنی چه؟

مفهوم علم در قرآن شروع می‌شود
کرامتی در ادامه این بحث گفت: شبیه این جریان درباره واژگانی مانند علم، حکیم و عالم نیز وجود دارد. معنای این واژگان در طول قرن‌ها تطور داشته است. «فرانتس رزنتال» پژوهشی با موضوع تطور مفهوم علم صورت داده که البته در بدترین وجه به فارسی برگردانده شده است؛ نقدی نیز در رابطه با مجموعه ترجمه‌های آثار رزنتال در ایران نوشته‌ام. پژوهش رزنتال سند بسیار محکمی است که نشان می‌دهد به‌طور تقریبی مفهوم علم در قرآن شروع می‌شود، بنابراین با تغییر مفهوم علم، مفهوم عالم نیز تغییر می‌کند و در کنار آن به‌طور ضمنی به مفهوم حکمت نیز اشاره می‌شود. در نتیجه باید ببینیم که «بیت‌الحکمه» در قرن سوم چه معنایی دارد؟

این مدرس دانشگاه تهران افزود: در مقاله «بیت‌الحکمه» آسیب‌های مطرح شده را بررسی کرده‌ام. «حکمت» یک کلمه معمولی نیست یا «خزانه‌الکتب» با «بیت‌الحکمه» متفاوت است. همه افسانه‌سرایی‌ها هیچ منشائی ندارند. به‌نظر می‌‍‌رسد که استنباط نادرست از واژه سرچشمه گرفته است. وقتی تعریفمان از واژه‌ها را مطابق تعریف در قرن سوم هجری می‌آوریم، موضوع کاملا متفاوت می‌شود. به‌عنوان مثال وقتی برای درک بهتر از مفهوم «بیت‌الحکمه» به متون عربی کهن مراجعه می‌کنیم، «بیت‌الحکمه» به جایی اطلاق شده که به‌عنوان مثال دارای چند پرچم یا نقاشی‌های ترسناک است؛ در نتیجه هیچ بار معنایی ندارد، دست‌کم آن‌طور که ما تصور می‌‌کنیم.
 
این منتقد برتر آثار حوزه تاریخ علم ادامه داد: «همانندجویی برای اندیشه‌ها و رویکرد‌ها» آسیب دیگری در حوزه تاریخ علم است که حتی در بین پژوهشگران غربی نیز وجود دارد. از زمان اقلیدس تا 1864 میلادی، بسیاری از ریاضی‌دان‌های مطرح از یونانی‌ها و در دوره اسلامی ابن‌هیثم، قطب‌‌الدین شیرازی، خواجه‌نصیرالدین طوسی، خیام و بعد‌ها ساکروی از ایتالیا و لامبرت حتی افرادی مانند لوژانسک تلاش کرده‌اند، اعلام کنند به «گزاره توازی» که در کتاب «اصول اقلیدس» به‌عنوان اصل پنجم آمده، نیازی نیست؛ البته این تلاش‌ها ناموفق بود، چراکه این گزاره اصل مستقلی است و ارتباطی با اصول دیگر ندارد.

وی عنوان کرد: سه دانشمند غربی، به‌صورت همزمان به این نتیجه رسیدند که می‌توان هندسه دیگری با توجه به «گزاره توازی» داشت. بعد‌ها «هیلبرت» بعد از شکل‌گیری این ایده، ریاضیات را از تفکر ارسطویی جدا کرد. وی معتقد بود که در اصول موضوعه «بداهت» بااهمیت است. در واقع یک اندیشه جدید از سال 1860 به روشنی شروع به شکل‌گیری کرد که در اصول موضوعه بااهمیت است. بداهت در تفکر «هیلبرت» صرفا جنبه زیبایی‌شناختی دارد.
 


اهمیت یقینی بودن مقدرات برای خواجه‌نصیر
کرامتی در ادامه در تحلیل کار خواجه‌نصیر گفت: در چند اثر مشهور در تاریخ هندسه اقلیدسی آمده که خواجه‌نصیر در زمان اثبات «اصل توازی» به اشتباه گزاره‌ای معادل آن‌را فرض گرفت که درست است و بدین وسیله اصل پنجم را اثبات کرد. اشکال به اشتباه این است که خواجه‌نصیر برخلاف «هیلبرت» نمی‌خواهد شمار آکسیوم‌ها را کم کند. این تصور که در یک دستگاه ریاضی شمار آکسوم‌ها باید حداقل شود، تصور هیلبرتی (تصور 1860 میلادی به بعد) است. قبل از 1860 میلادی برای خواجه‌نصیر، خیام و خیلی‌های دیگر «بداهت» مهم بوده است، چراکه هندسه اقلیدس براساس دیدگاه ارسطو وضع شده که در آن برهان باید قیاسی باشد مبتنی بر مقدرات یقینی. بنابراین یقینی بودن مقدرات برای خواجه‌نصیر بااهمیت است.
 
سردبیر فصلنامه نقد علوم محض و کاربردی افزود: خواجه‌نصیر در همه آثار فلسفی خود نیز بر این نکته تاکید داشته که «گزاره توازی» که اقلیدس مطرح می‌کند به حد کفایت نه‌تنها بدیهی نیست، بلکه حتی روشن‌ هم نیست. بداهت در تعریف اقلیدس یعنی به مجرد این‌که به عقل سلیم عرضه شود، بپذیرد. خواجه‌نصیر معتقد است که من نمی‌توانم این اصل را بدیهی در نظر بگیرم؛ چرا این موضوع مهم است؟ چراکه هندسه اساس اثبات در ریاضیات کهن است. هندسه را باید نجات بدهیم و به یک علم برهانی تبدیل کنیم. وقتی براساس این اصل پنجم، یقینی نیست، طبق منطق ارسطویی، هندسه برهانی نیست.
 
این پژوهشگر تاریخ علم اظهار کرد: نمی‌توانیم بگوییم خواجه‌نصیر ندانسته اقدام کرده، چراکه وی همان‌کاری را انجام داده که می‌خواسته و اشتباه نکرده است و اگر این‌کار از نظر «هیلبرت» بی‌ارزش باشد، نباید خواجه‌نصیر را از دیدگاه «هیلبرت» ارزش‌سنجی کنیم. ما می‌خواهیم دانشمندان قدیم خود را از منظر علم جدید ارزیابی کنیم؛ به‌عبارت دیگر فراموش می‌کنیم آن‌ها در چه محیط فکری پرورش یافته‌اند. اگر معیار کامیابی دانشمندی مانند ارسطو علم جدید باشد، به راحتی می‌توان وی را به‌عنوان یکی از اجله مشاهیر عوام عالم دانست؛ اما ارسطو همچنان شأن و اعتبار علمی خود را حفظ کرده است. چرا ابوریحان بیرونی دانشمند خوبی بوده؟ چراکه درباره «چاه آرتزین» تحلیل صحیحی داشته است؛ صحیح یعنی چه، یعنی همان اعتقادی که ما داشته‌ایم که اصلا نباید معیار دانش قدیم باشد.   

کرامتی درباره شیوه به‌کارگیری تاریخ علم در غرب نیز گفت: در فرانسه واژه علم به‌صورت جمع به‌کار گرفته می‌شود و اگر در زبان انگلیسی مفرد به‌کار می‎برند، بستگی به استنباط از واژه علم دارد. «فرانتس رزنتال» در کتابی 400 صفحه‌ای فقط درباره مفهوم «عین» و «لام» و «میم» در منابع عربی نوشته و بیش از 110 تعریف ارائه کرده است.
 
تاریخ علم هنوز به‌عنوان یک دیسیپلین مطرح نیست
دکتر ایرج نیک‌سرشت، نویسنده، عضو هیات علمی پژوهشگاه تاریخ علم دانشگاه تهران نیز در این نشست گفت: از مباحث تاریخ علم استقبال می‌کنم، چراکه در ایران به شدت مورد غفلت واقع شده است. شاید یکی از آسیب‌هایی که در این نشست مورد تاکید واقع شده این باشد که تاریخ علم هنوز به‌عنوان یک دیسیپلین مطرح نیست و در محافل علمی تخصصی به سختی قابل پذیرش قرار می‌گیرد. افردی مانند همایی و قربانی هرچند به فرانسه تسلط داشته و تاریخ‌دان بودند، راه به جایی نبردند و مفهوم تاریخ هنوز در کشور ما جا نیفتاده و به دنبال آن تاریخ علم و تاریخ‌نگاری به‌عبارت دیگر تحلیل تاریخ در وضعیت بدتری قرار دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها