جعفر آقایانی چاوشی، عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف در این یادداشت به بررسی معانی مختلف «اعتبار» پرداخته که ابنهیثم خودآگاه این واژه را در معانی آزمایش و تجربهگرایی بهکار برده است.
نگارنده در این نوشتار تلاش کرده با بررسی معانی مختلف «اعتبار» ثابت کند که ابنهیثم خودآگاه این واژه را در معانی آزمایش و تجربهگرایی بهکار برده است.
قرآن کریم، این معجزه آسمانی از همان آغاز تمدن اسلامی در همه زمینههای فکری و فرهنگی در جهان اسلام مؤثر افتاد و قانونساز فصاحت و بلاغت شد. در قرون سوم و چهارم هجری نیز هنگام ترجمه علوم نظری از منابع بیگانه، بسیاری از واژههای آن در این علوم به کار رفت. یکی از این واژهها «عبرت» و مشتقات آن و به ویژه «اعتبار» است که مورد توجه علمای مختلف قرار گرفت. باید این نکته را افزود که این علما هر یک به فراخور رشته خود مفهوم تازهای به کلمه «اعتبار» دادند که با مفهوم اولیه آن متفاوت بود. یکی از مفاهیم «اعتبار» همان است که «ابنهیثم» در آثار نورشناختی خود بهکار برده است. این مفهوم اخیرا از سوی دکتر جورج صلیبا مورد واکاوی قرار گرفته است که با آنچه تاکنون مورد اجماع مورخین علم بوده همخوانی ندارد. ما در این نوشتار نخست نظر استاد لبنانی را ذکر میکنیم و آنگاه به ارزیابی آن میپردازیم.
نظر دکتر صلیبا درباره واژه «اعتبار»
استاد صلیبا در اینباره میگوید: «عبدالحمید صبره ادعا کرده که اعتبار در آثار ابنهیثم ترجمه اصطلاحی یونانی است، در حالیکه باید آن را مأخوذ از قرآن بدانیم، آنجا که میفرماید: «فاعتبروا یا اولیالابصار» منظور وی (ابن هیثم) از آن نیز فهم جدیدی از مشاهده است. اعتبار در حقیقت فعالیتی (ذهنی) حاصل از مشاهده ماست.1
اعتبار و معانی آن
اعتبار در قرآن
اعتبار مصدر باب افتعال فعل «عبر» است. این کلمه به این صورت در قرآن نیامده، ولی مشتقات آنرا به صورت فعل میتوان در کلام آسمانی مشاهده کرد که از آن جمله «اعتبروا» است که در معنی عبرتگیری به کار رفته است.
مراد از «عبرتگیری» نیز از زمان حال به گذشته رفتن و گذشته را با دقت بررسی کردن و آنرا همانند آیینهای فرا روی خود قرار دادن است. میدانیم که قرآن در سورههای متعدد خود اشاره به حوادث گذشته دارد. این اشارات قرآنی نه منزله قصهگویی بلکه به منظور عبرتگیری است.
قرآن این حوادث را همانند آئینه میداند که در آن میتوان همه حوادث زشت و زیبا را مشاهده کرد و از آنها هم برای دنیا و هم برای آخرت خویش توشه برگرفت.
از همین رو حسنالمصطفوی در کتاب «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» درباره اعتبار چنین نوشته است: «والاعتبار بمعنی اختیار العبور و اخذه، فان الرجل المتفکر العاقل اذا شاهد امورا... و قضایا مفیده: یستفید منها و ینتج فی جریان معیشتها دنیویاً او روحانیاً و یطبقها علی حالاتها، فهو یتجاوز عما یتشاهد فی الخارج الی نفسها»2
از باب مثال در سوره حشر، قرآن وقایع غزوه بنی النضیر و توطئه یهودیان را علیه مسلمانان و عکسالعمل شدید سپاه اسلام را با آنان بازگو میکند تا نتیجه بگیرید که در جنگ ایمان به خداست که حرف آخر را میزند. امتی که مسلح به ایمانی قوی باشند، اگر هم تعدادشان کمتر از نفرات دشمن باشد، پیروز خواهند شد. بنابراین: «فاعتبروا یا اولیالابصار»؛ پس عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت.3
سعدی کسانی را که از حوادث گذشته عبرت نمیگیرند «شوخ چشم» یعنی بیبصیرت مینامد: اینهمه رفتند و مای شوخ چشم
هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار
عبرتگیری در مفهوم قرآنی را خاقانی شروانی در قصیده معروف «ایوان مداین» به خوبی تشریح کرده است. او که از تاریخ بنا و دوران شکوفایی ایوان مداین و یا قصر پادشاهان ساسانی آگاهی داشت، هنگامیکه از نزدیک به دیدن رفت، از خرابیهای آن یکه خورد و به تأمل نشست و با خود به گفتوگو پرداخت:
هان ای دل عبرتبین از دیده عبر کن هان! ایوان مداین را آئینه عبرت دان
اعتبار در متون دینی
اعتبار نزد امام رضا (ع)
پیشوای هشتم شیعیان حضرت امام رضا (ع) واژه اعتبار را در روایتی مترادف با تجربه آورده است: «فقد جمعنا لاسم و اختلاف المعنی و اما الخبیر فالذی لا یعوب عنه شی ولا یغوثه لیس للتجربه ولا للاعتبار بالاشیاء فعند التجربه و الاعتبار علمان و لو لاهما ما علم لان من کان کذلک کان جاهلا والله لم یزل خبیراً بما یخلق والخبیر من الناس المستخبر عن جهل المتعلم فقد یجمعنا الاسم و اختلف المعن»4
اعتبار در متون فقهی
اعتبار در کتب فقهی در معانی مختلفی آمده که از جمله آن اطمینان قلبی است. مثلاً اگر به نماز ایستادهایم، نیت را هم به زبان نیاوریم، نماز باطل نمیشود، زیرا قلباً به آن اراده کردهایم. شیخ طوسی در اینباره میگوید: «والنیة تکون بالقلب ولا اعتبار بها باللسان بل لایحتاج الی تکلفها لفظاً اصلاً...»5
اما فقهای مسلمان، از واژه اعتبار بیشتر مشاهده و امتحان مراد کردهاند؛ مثلاً عاملی کرکی از فقیهان شیعه، درباره وضو گرفتن از آبی که به نظر نجس میرسد، میگوید که وضو با چنین آبی جایز نیست، مگر پیش از آن به وسیله امتحان پاکی آن محرز شود. عین نوشته این فقیه چنین است: «لان المقتضی للتنجیس موجود و المانع مشکوک فیه، فینتفی بالاصلـ کما سبقـ لکن الحکم بالنجاسة هنا مطلقا مشکل، لوجوب اعتبار هذا الماء اذا تعین للاستعمال...»6
اعتبار در کلام اسلامی
اعتبار در کلام اسلامی مفهوم ذهنی است که در مقابل عین قرار میگیرد. شادروان سیدجعفر سجادی در «فرهنگ فلسفی» خود در اینباره چنین نوشته است: «مفاهیمی که در خارج مابهازایی ندارد، امور اعتباری مینامند. در فلسفه کلمه اعتباری و انتزاعی هر دو به یک معنی است؛ به طور کلی آنچه در عالم خارج تقریری نداشته باشد، نام اعتباری و انتزاعی بر آن اطلاق میشود.»7
بنابراین اعتبار در مفهوم قرآنی را میتوان به مشاهده عمیق معنی کرد. فقها از این کلمه معنی دیگری به معنی امتحان استخراج کردهاند. در نزد فلاسفه و متکلمین اسلامی وجودی است که تنها در ذهن صورت تحقق میگیرد.
اعتبار در آثار نورشناختی ابنهیثم
در این که ابنهیثم واژه اعتبار را از قرآن اخذ کرده، جای هیچگونه شک و شبههای نیست. اما این دانشمند در به کارگیری این واژه، به آن بار معنایی (semantic load) جدیدی بخشیده و از آن آزمایش و تجربه علمی را مراد کرده است.
او در آثار نورشناختی خود و به ویژه کتاب «المناظر» به هنگام بهرهگیری از واژه «اعتبار» و مشتقات آن، بلافاصله از ابزار و آلات آزمایشگاهی مانند خط کش، استوانه شیشهای مدرج، اطاق تاریک از یک سو و تجارب فیزیکی از سوی دیگر بحث به میان میآورد.
مثلاً هنگامی که میخواهد انتشار نور به خط مستقیم را مورد بررسی قرار دهد، چنین میگوید: «اذا استقرئت الاضوا و اعتبرت کیفیة نفوذها و امتدادها فی الاجسام المشفه وجد الضو یمتد فی سموت مستقیمه مادام الجسم المشف متشابه الشفیف»8 یعنی اگر نور را مورد بررسی قراردهی و چگونگی نفوذ و امتداد آن در اجسام شفاف را در نظر بگیری، درمییابی که نور در سمتهای مستقیم امتداد مییابد، تا زمانی که جسم شفاف از لحاظ شفافیت متشابه و یکسان باشد.
به همین دلیل است که استاد عبدالحمید صبره، مترجم و مصحح کتاب «المناظر» درباره روش ابنهیثم چنین میگوید: ««لم یکن الکتاب الذی وضعه ابنهیثم فی القرن الخامس الهجری محاوله و فلسفیة فی طبیعة الضوء علی طریقة معاصریه او السابقین علیه من الفلاسفة و انما هو دراسة لخصائص الضوء فی احواله الثلاث دراسه قائمة علی الاختبار التجربی أو [کما] اسماءه ابنالهیثم الاعتبار و استخدام المناهج الریاضیة فی تفسیر الظواهر الطبیعه و انتهی النظر بابنالهیثم الی اعتبار البصریات بحثاً مرکباً من العلوم الطبیعیه»9 یعنی کتابی که ابنهیثم در قرن پنجم هجری نوشت یک تلاش فلسفی در راستای شناسایی نور به روش علمای معاصر و یا فیلسوفان پیش از وی نبوده است، بلکه در حقیقت مطالعه خصوصیات نور براساس وضعیت سه گانه آن و مطالعهای براساس آزمایش تجربی یا همانطور که ابن هیثم خود «اعتبار» مینامد، بوده است.
صبره در مقاله دیگری که درباره ابنهیثم نوشته، این مطلب را روشن تر بیان کرده است. او میگوید: «ابنهیثم در کتاب خود روشی را که خطوط اصلیش را نقل کردیم، با پیگیری و سختکوشی بهکار بسته است. استدلالات او یا استقرایی است یا تجربی یا ریاضی و از هیچ منبعی هم نقل قول نمیکند، بهخصوص در این کتاب. آزمایش (اعتبار) بهعنوان یک ابزار صریح و مشخص روششناختی که با کاربرد آلات مصنوعی توأم است، مقام ویژهای مییابد. (در ترجمه لاتین المناظر لفظ اعتبار و مشتقات آن «اعتبر» و «معتبر» و «معتبسر» به ترتیب به experimentum و experimentare و experimentatur ترجمه شدهاند.) شاید چون روش «اعتبار» در راه و رسم منجمان ریشه داشته است که رصدهای پیشین را از راه مقایسه با رصدهای جدید میآزمودند و از این نظر بیشتر به اثبات توجه دارد تا به کشف، یعنی نتایج تردیدآمیزی را که از مشاهدات ناقص و نارسا به ذهن راه یافته است، قطعیت و استحکام میبخشد.»10
بنابراین اصطلاح «اعتبار» در زبان ابنهیثم دیگر همان چیزی نیست که در کتب ادبی و یا فقهی پیش از وی مصطلاح بوده است، بلکه واژهای علمی با بار معنایی جدید به معنی آزمایش است که ابنهیثم در جای جای آثار خود آن را بهکار گرفته است. باید در اینجا اشاره کرد که آزمایش و تجربه بدون بهرهمندی از ریاضیات راه به جایی نمیبرد.
یک نظریه فیزیکی دارای اجزایی است که ریاضیات چارچوب آنها را مشخص میکند. این موضوع امروزه محرز و مبرهن است که علوم طبیعی و به ویژه علم فیزیک خود را از ریاضیات مستغنی نمیداند. اما در عصر ابنهیثم به کارگیری ریاضیات در نظریات فیزیکی بیسابقه بوده است و ابنهیثم را باید پیشکسوت همه دانشمندان غربی در اواخر قرون وسطا و عصر رنسانس دانست که برای نظریات نورشناختی و یا به طور کلی فیزیکی از ریاضیات و آزمایش بهره فراوان بردهاند.
در حقیقت ترجمه لاتینی کتاب «المناظر» ابنهیثم در قرون وسطا، سرآغاز آشنایی دانشمندان غربی نه تنها با علم نورشناسی، بلکه با روش تجربی بود. بهتر است این موضوع را از زبان مورخان علوم دنبال کنیم. دامپی یر در کتاب «تاریخ علم» خود درباره تأثیر ابنهیثم در غرب چنین نوشته است: «ابنهیثم برجسته ترین فیزیکدان مسلمان بود. کار عمدهاش را در نورشناسی انجام داد و در روش تجربی پیشرفت بزرگی نشان داد... ترجمه لاتینی اثر او درباره نورشناسی تأثیر قابل توجهی بر تکامل علم غربی، خاصه از طریق راجر بیکن و کپلر گذاشت.»11
این مورخ علم در جای دیگر کتابش در وصف راجر بیکن چنین گفته است: «اما چیزی که راجر بیکن را از سایر فیلسوفان عصر او، در واقع از همه فیلسوفان اروپایی سدههای میانه متمایز میساخت، این برداشت روشنش بود که در علم فقط روشهای تجربی یقین میآورد. این تغییری انقلابی در نگرش ذهنی بود و اهمیت آن فقط پس از یک دوره مطالعه نوشتههای دیگر عصر او فهمیده میشود.»12
از مطالب فوق چنین نتیجه گرفته میشود که ابنهیثم با آنکه واژه اعتبار را از قرآن اخذ کرده، اما به آن بار معنایی دیگری داده و در معنی آزمایش به کار برده است. حال این سوال مطرح میشود، آیا چنین کاری در تاریخ علم سابقه داشته است یا خیر، پاسخ به این سوال مثبت است.
زیرا محمد بن زکریای رازی پزشک نامی ایرانی نیز مشابه چنین کاری را در پزشکی انجام داده است؛ این پزشک مسلمان رساله کوچکی تحت عنوان «اختلاف الدم» دارد که درباره اسهال خونی نگاشته است. او در این رساله اسهال خونی را به چهار نوع تقسیم کرده است. واژه «اختلاف» در این رساله در مفهوم« تفاوت» به کار نرفته، بلکه رازی آنرا از واژه «خَلَف» به معنای مدفوع گرفته است. میدانیم که «خَلَف» در زبان عربی در معنای برجای مانده استعمال میشود که خَلَف صالح به معنای فرزند خوب ناظر به همین معنی است. رازی همین معنی را برای اسهال درنظر گرفته، چیزی که پیش از وی سابقه نداشته است.
پیش از رازی نیز خوارزمی، ریاضیدان معروف ایرانی نظیر چنین کاری را با واژه «جبر» کرده بود؛ او به این کلمه که به معنی «شکستهبندی» بود، بار معنایی جدید داد و عنوان علم جدیدی کرد که خود مخترع آن بود.
منابع و مؤاخذ
1- به سایت خانه کتاب، سخنرانی دکتر صلیبا مراجعه شود.
2- حسن المصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران 1368 ج 8 ص 16
3- قرآن سوره حشر آیه 2
4- الهلالی، کتاب سلیم بن قیس الهلالی قم 1405 ه.ق
5- ابوجعفر محمدبن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، تهران 1387 ه.ق ج 3
6- عاملی کرکی، علیبن حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم 1414 ه.ق ج دوم
7- سید جعفر سجادی، فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی تهران، ماده اعتبار
8- ابن هیثم، کتاب المناظر باهتمام عبدالحمید صبره، المقالات:1-2-3 الکویت 1982 م ص142
9- همان مأخذ ص 8
10- عبدالحمید صبره، «ابن هیثم» ترجمه حسین معصومی همدانی در زندگینامه علمی دانشمندان اسلامی تهران 1389 ص 136
11- دامپییر، تاریخ علم، ترجمه عبدالحسین آذرنگ تهران 1371 ص 98
12- همان مأخذ ص 114
نظر شما