شهرداری تهران در 12 سال گذشته بر آموزشوپرورش منت نهاده و هر سال با سه، چهار میلیارد تومان و با مشارکت آموزشوپرورش و بعضاً کمک وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به امر اهدای کتاب به مدارس پرداخته است. تجربه گذشته نشان داده است که عملاً با 40 درصد تخفیف که از ناشران گرفته میشود و با لحاظ قیمت پشت جلد، در واقع فقط نیمی از مبلغ اختصاصی، صرف خرید کتاب میشود و در کنار این اقدام، اشخاص دیگری چاق شدهاند. مؤسسه نشر شهر، حضور گستردهای در ارائه کتابهای خود دارد و میتوان گفت عواید این حرکت بیش ازآنکه به مدارس برسد، به نشر شهر برمیگردد. البته بخشی هم صرف هزینه برگزاری و تبلیغات میشود.
شهرداری تهران میداند و باید بیشتر بداند که مالکالرقاب این اعتبار نیست و با دریافت کتابهای اندک از ناشران مستقل و اهدای اقلّ کتاب به مدارس، محبوب دلها نمیشود. این مبلغ اختصاصی برای کتاب، از عوارض و درآمد حاصل از جیب آحاد مردم به دست آمده است و هزینه میشود و اگر بخواهم با زبان صریح بگویم در واقع شهرداری، به نوعی کفاره ساختها و سازههای خود را میپردازد تا اندکی از دود و آه دل و بوی فاضلاب و زبالههای ذهنی و کجکاریهای شهری بکاهد.
اما امسال برای اهدای کتاب در پشت پرده، مهندسی تازهای توسط شهرداری صورتگرفته و ناگاه از این نقشه با ارسال پیامک به ناشران رونمایی شده است. در شیوه جدید کتاب فقط برای دانشآموزان دو پایه هفتم و هشتم اختصاص مییابد و آنها از عناوین بسیار محدود (فقط 1200 عنوان) انتخاب خواهند کرد. نشر شهر معتقد است این تصمیم با مشورت روانشناسان و یکی ـ دو ناشر و نویسنده و با کسب آمار از مدارس صورت گرفته است. معلوم نیست آن روانشناسان خبره و نویسنده و ناشر چه کسانی هستند که آهسته و در اتاق دربسته قانون صادر کردهاند و با نبوغی که دارند چرا تاکنون نتوانستهاند از آمار طلاق و قتل و خودکشی و اعتیاد فزاینده اندکی پیشگیری کنند؟!
بنده بهعنوان یک فرهنگی و اهل قلم و ناشر کتاب و البته بهعنوان یک ایرانی و مسلمان وظیفه دارم برای آگاهی اهالی فرهنگ و قلم و اندیشه مطالبی را یادآور شوم:
1- از آنجا که هدف اصلی، اهدای کتاب به مدارس بوده تا عموم دانشآموزان استفاده کنند، دادن زمام اختیار به دانشآموزان برای انتخاب خرید کتاب اشتباه بزرگی است. چرا که اگر به فرض در تحصیل هم بخواهند نظر دانشآموزان را بپرسند، بیشک اکثر آنها دوست دارند هر روز ورزش داشته باشند و یا از تعطیلات خوشحال میشوند. هرچند مجموع کتابها قبلاً کارشناسی و تأییدشده باشد. حتی خانوادهها به فرزندان خود در خرید پوشاک و غذا اختیار تام نمیدهند.
2- اِعمال این شیوه، تکریم به شخصیت دانشآموز نیست و بهنوعی سلب اعتماد و بیاحترامی به معلمان، کتابداران و مدیران تلقی میشود.
3- در این شیوه فقط دانشآموزان سال هفتم و هشتم، اینترنتی، برای شخص خود کتاب را انتخاب و دریافت میکنند که این روش نه تنها مشکلی از اجراهای دوازده دوره بحث برانگیز پیشین را حل نمیکند بلکه با توجه به محدود بودن به دو پایه تحصیلی و عناوین کم کتاب، شبهههای تازهای را نیز میافزاید.
4- تبعیض در اهدای کتاب و نادیده گرفتن دانشآموزان پایههای پایینتر و بالاتر از دو پایه تحصیلی هفتم و هشتم در مدارس به لحاظ روانشناسی، موجب از بین رفتن روح همدلی و ایجاد اختلاف و حسادت در بین دانشآموزان و بدبینی نسبت به مدیران جامعه خواهد شد که اگر این حس و عقده، ترمیم و تصحیح نشود و در ذهن آنها باقی بماند، در آینده مستعد این خواهند بود که حتی بهعنوان مخالف مجریان و نظام جامعه قد علم کنند و برآشوبند. این تصمیم از عجایب توجیهناپذیر برگزاری این دوره است.
5 - مطالعه و استخراج کتابهای در معرض انتخاب دانشآموزان، حتی با دهها گروه نقد در زمان کوتاه کاری دشوار و پُر اشتباه خواهد بود.
6- شناساییِ صحت اقدام اینترنتی فراگیران دو پایه و مدیریت جمعآوری و تفکیک و ارسال سلایق مختلف دانشآموزان، کار بس درهم تنیده و باور نکردنی است و امکان سوء دخالت مجریان در اعمال و اجرای مقاصد شخصی را فراهم میآورد.
7- شهرداری، به منزله یک شخص نیست که دلبخواه عمل کند. اگر فردی حقیقی از پول شخصیِ خود مثلاً برای برج میلاد یا بیمارستان و مسجد هر کتابی را خواست اهدا کند، کسی به چند و چون و کم و زیاد و کیفیت آن کاری نخواهد داشت اما اینجا از بودجه عمومی بیتالمال و به عنوان امری مقدس و اهداف مطالعه کتاب و به نام فرهنگ و دانشآموز هزینه میشود.
8- شگفتی صاحبنظران از شهرداری نیست که این زحمت را تقبل کردهاند، تعجب از معاون پرورشی وزارت آموزش پرورش است که خود او بهعنوان ناشر با ید بیضا، چگونه در چنین مشارکتهایی حل میشود. هنوز خاطره دردناک کوتاهی معاون پرورشی در واگذاری اختیار و انتخاب کتاب برای کتابخانههای مدارس به بخش درسی و کمکآموزشی از ذهن مربیان، کتابداران و فرهنگیان آگاه خارج نشده است!
امیدوارم در آینده نزدیک، کتاب بتواند در ازدحام فضای مجازی و بدرفتاریهای جامعه جوانه بزند و سبز بماند و سایه بگستراند. انشاءالله
پاسخ موسسه نشر شهر به این یادداشت را میتوانید اینجا مطالعه کنید.
نظر شما