رمان «نترس دخترم کسی اینجا نیست» که در سه دولت مجوز انتشار دریافت نکرده بود، از سوی نشر قطره به بازار راه یافت.
در بخشی از این رمان 152 صفحهای میخوانیم: «و صدای محبوبه، او را از خلوت رازآلود خود، جدا کرده بود. او باید چند لحظه دیگر، با جوانی پیوند مشترک ببندد که نمیدانست از سر عشق است یا ترحم که همه حواس خود را به او داده است. دستی به موهایش کشید و لباس ساده عروسی فرشته را هم که از او قرض گرفته بود، پوشید و جلوی آینه دستشویی چرخی زد. بد نبود. به عروسها، شباهت نداشت ولی، آنقدر جذاب و خوشترکیب بود که بشود به عنوان عروس قالبش کرد. عروسی که قرار بود بی حضور عاقد و مهمان و تنها با حضور داماد، مهناز، فرشته، بهرام به طور خصوصی در آپارتمان کوچک مهناز، سر سفره عقدی بنشیند که قرار بود، هیچ کتابی درش نباشد. و زهره ته دلش ترسیده بود. او سفرهای بیبرکتتر از این ندیده بود.»
در بخش دیگری از این رمان میخوانیم: «به نظر زهره، او تلفیقی بود از متانت و اندیشه. هرگز تنهایی و درماندگی زهره را به رخش نکشیده بود. اگر چه خودش حجاب کاملی نداشت و یک روسری شال مانند در سرش میپیچید که نصف موهای جوگندمیاش پیدا بود و اصلاً رفتار و کردارش نشان میداد که سنتی نیست ولی، روزهای عزا یا عید، نذری میداد. او از میان کسانی که میشناخت، تنها کسی بود که نمیخواست چیزی را به زهره تحمیل کند. از ابتدای عمر تا آنجا که به یاد داشت، همیشه به او گفته بودند، چه بکند، چه نکند، از بچگی تا وقتی دیپلم طبیعیاش را گرفت، دایی، حاکم مطلق سرنوشت او بود.»
رمان «نترس دخترم کسی اینجا نیست» با شمارگان 500 نسخه به بهای 9 هزار تومان از سوی نشر قطره منتشر شده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید:
نظر شما