چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۰
نوشتن برای کودکان، چرک‌نویس ادبیات بزرگسال/ چرا کسی ادبیات کودک را جدی نمی‌گیرد؟

ادبیات کودک یکی از مهم‌ترین شاخه‌های ادبیات است که در کشور ما با بی‌مهری نادیده گرفته شده است. عده‌ای فکر می‌کنند این ادبیات چندان جدی نیست و عده‌ای دیگر بر این گمان هستند که نوشتن برای کودک مقدمه نویسندگی برای بزرگسالان است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مریم معمار- ادبیات کودک یکی از مهم‌ترین شاخه‌های ادبیات است که متاسفانه به اندازه کافی شناخته نشده و گاهی با بی‌مهری نادیده گرفته شده است و سبب شده مسئولان با نگاهی سطحی به ادبیات کودک بنگرند و نسبت به آن بی‌توجه باشند. همچنین این توهم را در ذهن برخی نویسندگان و یا مترجمان نوقلم به وجود آورده است که فعالیت در این عرصه راحت‌تر از دیگر بخش‌ها است و در نتیجه امروزه با انبوهی از کتاب‌های بازاری مواجهیم که فکر و ذهن کودکان را نشانه گرفته‌اند و تاثیری انکارناپذیر بر آنها دارند.
 
مصطفی خرامان، از نویسندگان کودک و نوجوان معتقد است بسیاری از افراد فکر می‌کنند نوشتن برای کودکان بسیار راحت است، لذا برخی با خواندن چند کتاب کودک شروع به نوشتن برای بچه‌ها می‌کنند، بدون اینکه اطلاعی از اصول و تکنیک‌های این حوزه داشته باشند و می‌گوید که اینها نویسنده محسوب نمی‌شوند. امروزه می‌بینیم بسیاری از افراد در حوزه کودک و نوجوان با سرمایه شخصی خودشان کتاب چاپ می‌کنند که نشان از بی‌توجهی ناشران به آثار آنهاست.
 
وی می‌افزید:‌ افرادی که بخواهند به طور حرفه‌ای به این کار بپردازند علاوه بر شرکت در کلاس‌های آموزشی، باید کتاب‌های تئوریک و مباحث نظری کتاب‌های کودک و نوجوان را نیز مطالعه کنند، اما کمتر پیش می‌آید که ناشران در حوزه‌هایی مانند تولید کتاب‌های تئوریک سرمایه‌گذاری کرده و به دنبال فرهنگ‌سازی باشند. غالب ناشران یک حوزه کاری برای خود تعریف کرده و کمتر در حوزه‌های دیگر سرمایه‌گذاری می‌کنند.
 
نگاه آموزشی و پرورشی بر ادبیات کودک سایه افکنده است
محمدرضا یوسفی از نویسندگان پیشکسوت حوزه کودک و نوجوان معتقد است نوشتن برای کودک بسیار سخت‌تر از حوزه بزرگسال است زیرا علاوه بر اینکه یک نویسنده کودک باید به قوانین و قواعد نوشتن و ادبیات آشنایی داشته باشد باید به طول کامل به دنیا، روح و روان، سلیقه و ویژگی‌های اخلاقی بچه‌ها در گروه‌های سنی مختلف نیز تسلط داشته باشد تا بتواند اثری تولید کند که نه تنها برای کودک مشکلات روحی روانی ایجاد نکند بلکه برای او سودمند و جذاب نیز باشد.
 
وی دلیل بی‌توجهی به حوزه کودک و نوجوان را در عدم شناخت جامعه و مسئولان نسبت به کودک و ادبیات کودک می‌داند و معتقد است نویسندگانی مانند هوشنگ گلشیری نیز ادبیات کودک را نمی‌شناختند زیرا در زمان آنها آثار زیادی در حوزه ادبیات کودک تولید نمی‌شده است و فقط یکسری کتاب‌های ترجمه‌ای وجود داشته که بیشتر به مسائل و مشکلات و دغدغه‌های کشورهای خودشان می‌پرداخته‌اند. اصولاً کتاب‌های تئوریک زیادی در زمینه ادبیات کودک وجود نداشته است که این حوزه به خوبی شناسایی شود اگر هم بوده مباحث کلی بیان می‌شده است. این در حالی است که جامعه اروپا مدرنیسم و روانشناسی کودک را به خوبی فهمیده است و مدیران آموزش و پرورش در آلمان آثار فروید، یونگ و ... را خوانده‌اند و به دور از تعصبات ایدئولوژیک به بررسی این نظریات پرداخته‌اند و ضرورت جامعه بشری را فهمیده‌اند. آنها متوجه شده‌اند که اگر می‌خواهند جامعه‌ای پیشرفته داشته باشند باید بر روی سن صفر تا هفت سالگی کار کنند و این مساله را معیار قرار داده‌اند و در وضع قوانینشان به آن توجه کرده‌اند. اینها رهاورد مدرنیسم است ولی این نگاه در ایران وجود ندارد و هنوز بر روی حقوق کودک بحث می‌شود.
 
یوسفی در ادامه می‌گوید: آموزش و پرورش ما هنوز نپذیرفته که ادبیات داستانی کودک، تئاتر و ... امری ضروری برای کودکان است. مدیران فرهنگی و مدیران آموزش و پرورش هنوز کودک و نوجوان را نمی‌شناسند و ادبیات کودک را دست کم گرفته‌اند. حتی اگر این مدیران مدرنیسم و فروید و یونگ را هم قبول نداشته باشند، اگر قوانین عشایر کشور ما را مطالعه کنند می‌بینند در سنت ما چقدر کودک مقدس است. در این عشایر اگر کودکی در حین کوچ پدرش را از دست بدهد قبیله مسئولیت کودک را برعهده می‌گیرد و باید از او نگهداری کند. حقوق کودک از آغاز تاریخ ایران رعایت می‌شده است اما چون جامعه ما در حال گذار است و دچار سردرگمی است، مدیران شناختی نسبت به کودک و اهمیت ادبیات کودک ندارند و به آن بی‌توجهی می‌کنند. باید ادبیات را از آموزش و پرورش جدا کنیم و از منظر ادبیات به آن نگاه کنیم نه از منظر تربیتی و آموزشی. هنوز هم در ایران به ادبیات کودک و نوجوان به خاطر ادبیتش جایزه‌ای تعلق نمی‌گیرد و کماکان نگاه آموزشی و پرورشی بر آن سایه افکنده و توجه به مضمون و درون‌مایه‌گرایی در ادبیات کودک بسیار مشهود است. این دیدگاه در نویسندگان کودک و نوجوان جوان و تازه‌کار و همچنین جامعه و مخاطبان هم رسوخ کرده است و امر به نویسندگان ما مشتبه شده است که ما کاری نمی‌کنیم و فقط داستانی برای بچه‌ها می‌نویسیم و هنوز نفهمیده‌اند که با هستی بشر در ارتباطند.
 
ادبیات کودک مانند طفلی دیده می‌شود که نیاز به قیم دارد
اسدالله شعبانی از شاعران و نویسندگان نام‌آشنای کودک و نوجوان هم معتقد است که در جامعه ما نگاه ویژه‌ای نسبت به نویسندگی وجود ندارد و به عنوان یک شغل تلقی نمی‌شود و نمی‌تواند درآمدزا باشد و خانواده‌ای را از نیازهایش بی‌نیاز کند. دلیل آن هم رویکرد خودمانی است که در کشور ما نسبت به ادبیات کودک وجود دارد و می‌گوید مفهوم کودکی از دوران مشروطه تا به حال به عنوان یک اتفاق و واقعیت در لایه‌های پایین جامعه تلقی شده است و همه ادبیات کودک را مانند طفلی تصور می‌کنند که نیاز به قیم دارد.
 
وی ادامه می‌دهد: مفهوم کودکی در جامعه ما به گونه‌ای که در جامعه امروزی مطرح می‌شود، پذیرفته نشده است. این مساله سبب شده که نویسندگان کودک هم آن طور که باید جدی گرفته نشوند و با دیدی سطحی به آنها و آثارشان نگریسته شود. این نگاه در جامعه نویسندگان و ناشران هم تا حدودی وجود دارد و نویسنده یا شاعر کودک را فردی قلمداد می‌کنند که وظیفه دارد یک سری مطالب را به بچه‌ها آموزش دهد. برخی از نوقلمان هم فکر می‌کنند کسی که برای بچه‌ها می‌نویسد قرار است بعداً پخته‌تر شود و برای بزرگسالان بنویسد.
 
شعبانی می‌گوید: اما با این‌همه جامعه ما رو به نو شدن و تحول است و بالاخره این ذهنیت هم ناگزیر با تحولاتی که در زندگی مردم رخ می‌دهد به حاشیه رانده می‌شود و جایگاه بهتری می‌یابد. البته این تغییر نگرش باید به تدریج و مرور زمان اتفاق بیافتد و مردم و مسئولان خودشان به این نتیجه برسند.
 
حبیب سیف، مدیر فروش انتشارات افق نیز معتقد است که نگاهی که به ادبیات کودک در گذشته وجود داشته است کمرنگ‌تر شده و الان وضعیت بهتراست و تاحدودی ادبیات کودک توانسته جایگاه خودش را در بین مردم پیدا کند. این مساله سبب شده ناشران زیادی به تولید کتاب کودک روی آورند. متاسفانه این مساله به نوبه خود سبب تولید انبوه کتاب‌های بازاری و نامرغوب شده که بازار نشر را تحت تأثیر قرار داده است.
 
واقعیت این است که در کشور ما ادبیات کودک آن طور که باید و شاید مورد توجه قرار نمی‌گیرد و این بی‌توجهی هم از سوی مخاطبان و هم از سوی مسئولان فرهنگی به چشم می‌خورد. اما تاسف‌بارتر نگاه خود متولیان و دست‌اندرکاران فرهنگ و ادبیات به این حوزه است، برخی از ناشران و نوقلمان ادبیات کودک را دست کم گرفته و به نویسندگی در این حوزه با دیدی سطحی می‌نگرند و آن را دستمایه و دست‌گرمی برای کسب تجربه می‌دانند تا بالاخره روزی بتوانند در حوزه بزرگسال کار کنند. البته این نگاه در بین مسئولان فرهنگی ما نیز وجود دارد و اغلب کمترین بودجه به حوزه کودک و نوجوان تعلق می‌گیرد و در همه جشنواره‌ها، کتاب کودک و نوجوان آخرین جایگاه را در اعلام جوایز دارد. امیدواریم با تغییر در روند زندگی مردم و تغییر در دیدگاه‌ها، این نگاه به ادبیات کودک و نوجوان نیز متحول شود و بتواند جایگاه شایسته خود را در بین مردم، مسئولان و اهل قلم بیابد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها