پارههایی از فرهنگ ایرانی را در «خیابان کریمخان زند شیراز» ورق بزنید/ نگاهی به محلههای قدیمی بر اساس کتاب ابنزرکوب
مصطفی ندیم در کتاب «خیابان کریمخان زند شیراز» درباره توجه مسئولان شهری به جوانب فرهنگی مینویسد: «شاید این نوشتار برای متولیان فرهنگ و به گمانی از آن مهمتر متولیان پیشرفت شهری و در رأس آنها شهرداری بیان یک تذکر تاریخی باشد تا پیش از ساختن حتی یک پل، یک گذرگاه و یک پارک همه جوانب فرهنگی و اجتماعی آن را در نظر گرفته و سپس اقدام نمایند. گذشته چراغ راه آینده است.»
کتاب از ششپاره (فصل) تشکیل شده که عناوین این پارهها عبارتند از: «موقعیت شیراز از ابتدای حکومت پهلوی تا سال 1335»، «محله قدیمی والدین»، «محله پشت استانداری»، «مدرسه رفتن من»، «استانداری، دانشگاه و کارخانه پنبه»، «فرهنگ عمومی محله».
غفلت از پژوهش منسجمی درباره تاریخ اجتماعی شیراز
پشت جلد کتاب آمده است: «این اثر از آن رو اهمیت دارد که تاریخ اجتماعی شیراز و محلات آن را مورد بررسی قرار میدهد. پس از کتابهای معروف «فارسنامه» و «آثار عجم و دوره پهلوی» (بهویژه دهههای چهل تا شصت) پژوهش منسجمی راجع به تاریخ اجتماعی و شهری شیراز صورت نگرفته است. در این پژوهش شیراز در این دوره و خیابان مهم زند که در تاریخ جدید شیراز جایگاه خاصی دارد مور توجه قرار گرفته است.»
مولف در پیشگفتار کتاب مینویسد: «سخن ما در مورد شهر شیراز است. این سلسله گزارشها و تاریخنگاریها در طول تاریخ هرگز از هم نگسست اما از اواخر دوره قاجار چه اتفاقی افتاد که به یکباره توجه به تاریخ شهری و از جمله شهر شیراز به آثار عجم فرصتالدوله و فارسنامه میرزا حسن پایان یافت.» (ص 14)
موقعیت شیراز از ابتدای حکومت پهلوی تا سال 1335
در پاره نخست با عنوان «موقعیت شیراز از ابتدای حکومت پهلوی تا سال 1335» از مطالبی مانند «خیابان قرآن»، «خیابان زند»، «بافت جدید شیراز»، «قبرستانهای شیراز»، «گود یا گودالهای شیراز»، «تغییر بافت قدیمی و خیابانکشی»، «برنامه توسعه شهر شیراز»، «دوره نخست توسعه»، «دوره دوم توسعه»، «دوره سوم توسعه»، «خیابان زند و نقش آن در توسعه شهر شیراز»، ««اماکن اداری»، «شهرداری»، «دادگستری»، «اماکن سیاسی»،«کنسولگری انگلستان»، «استانداری»، «اماکن درمانی»، «بیمارستان نمازی»، «توسعه بیمارستان نمازی» «بیمارستان سعدی» و «بیمارستان پوستچی» تشکیل شده است.
«اماکن آموزشی»، «دبیرستان شاپور»، «دبیرستان شرقی»، «دبیرستان دخترانه رضاشاه»، «دبیرستان زینت»، «دبیرستان عشایری شیراز»، «دانشگاه شیراز»، «اماکن اقتصادی»، «گاراژها»، «گاراژ ایران پیما»، «فروشگاه شهر و روستا»، «اماکن فرهنگی»، «سینماهای شهر شیراز»، «چاپ و نشر»، «شیرازیهای چاپ و نشر»، «روزنامههای شیراز»، «اماکن ورزشی»، «اماکن تفریحی»، «اماکن مذهبی»، «مسجدسپهسالار»، «آتشکده و زرتشتیان»، «کلیسای شمعون غیور»، «کنیسه» و «اماکن نظامی» دیگر مطالبی است که در این کتاب به آن توجه شده است.
رفتار عضدالدوله و حساسیت او نسبت به قبرستان
در این بخش میخوانیم: «چنانکه گفته شد، خیابان زند مهمترین خیابان شیراز در توسعه جدید شهر و در دهههای 20 تا 50 بود. در توسعه جدید شهر، طرح اصلی شیراز بهصورت خطی بود، بدین معنا که مراکز خدمات شهری در مسیر یک خط و در یک خیابان متمرکز شده بود و آن خیابان زند بود. اگرچه به زودی دو خیابان در دو طرف خیابان زند و به موازات آن ساخته شد اما ایندو خیابان نتوانستند به لحاظ تأثیر در رشد شهر به پای خیابان زند برسند و دلیل آن نبود مراکز مهم سیاسی، اداری و خدماتی در آن بود.» (ص 64)
در صفحات دیگری از همین قسمت میخوانیم: «بسیار بعید است که در دوره آل بویه قبرستانهای عمومی در شرق شیراز و حوالی قبرستان دارالسلام امروزی وجود داشته باشد زیرا که این ناحیه از نواحی بسیار آباد بوده است که با همت عضدالدوله در آنجا کاخ و بازاری بزرگ ساخته شد و از رفتار عضدالدوله و حساسیت او نسبت به قبرستان باخبریم در نتیجه احتمال وجود قبرستان در آنجا ضعیف است. تنها وجود مرقد امکلثوم در جنوب شرقی احتمال وجود قبرستان عمومی را در آنجا زیاد میکند اما به نظر میرسد که این قبرستان بزرگ نبوده است.» (ص 52)
محلههای قدیمی والدین بر اساس کتاب ابنزرکوب
پاره دوم «محله قدیمی والدین» نام دارد و در مروری به محلههای شیراز بر اساس کتاب ابنزرکوب میخوانیم: «ابن زرکوب در کتاب خود از سیزده محله یاد میکند. این محلات عبارتند از: محله بالاکفد که امروز نیز با همین نام وجود دارد، محله باغ قتلغ در نزدیکی محله بالاکفد، مرقد سیدعلاءالدین حسین (آستانه) در همین محله قرار دارد. محله باغ نو، مقبره شیخ روزبهان در آن قرار دارد یا درب شیخ امروزی. محله سراجان در جنوب مسجد جامع قرار داشته و اکنون جزء محله لب آب است. محله دشتک، این محله بیشتر در محله سردزک امروز است. محله پالاتگران، در بخشی از محله دشتک و لب آب امروزی واقع بوده است. محله بال رود، در نزدیکی قبرستان باهلیه. محله درب سلم. محله شیراز، بین محله سرباغ و سردزک. محله مقاریضی، بین دروازه کارون و قبرستان باهلیه. محله باغ که قسمتی از محله باغ نو بوده است و محله پیراسته.»ص (150)
تبدیل شدن محله پشت استانداری به خانههای مسکونی
«محله پشت استانداری (کوچه پشت استانداری)» در «پاره سوم» مورد بررسی قرار گرفته و در آن آمده است: «محله پشت استانداری چنانکه از نامش برمیآید، درست پشت استانداری واقع شده بود، کوچهای که یک سرش به خیابان محدود میشد و سر دیگرش به جایی که بیمارستان سعدی تمام میشد، یعنی جایی که کوچه بیمارستان واقع بود و از این کوچه به خیابان زند راه داشت. اینک این کوچه بین بیمارستان سعدی و بیمارستان الحاقی میباشد. اگرچه محله تا انتهای کوچه ما یعنی جایی که به دبیرستان زینت میرسید، ادامه داشت اما تعداد منازل آنجا محدود و بیشتر زمینهای مزروعی قرار داشت که به مرور از اواخر دهه پنجاه این زمینها به خانههای مسکونی تبدیل شد.» (ص 158)
پاره چهارم به «مدرسه رفتن من» اختصاص دارد و در سطوری از آن آورده است: «سال اول راهنمایی به مدرسه باقری رفتم. محل مدرسه باقری در باغ قدیمی و تاریخی بود. حال که فکر میکنم، بیشتر به این مطلب میرسم که غیر از علاقههای خانواده به فرهنگ، جغرافیای فرهنگی، زندگی و دوران تحصیلم نیز مرا به سوی تاریخ سوق داده است.» (ص 179)
دانشگاه پهلوی مهمترین پرستیژ و منزلت علمی آن دوره
پاره پنجم «استانداری، دانشگاه و کارخانه پنبه» نام دارد و در آن مولف با اشاره به اهمیت دانشگاه پهلوی مینویسد: «دومین مؤسسه مهم و حتی میتوان گفت مهمترین مکان اداری در آن زمان در شیراز دانشگاه پهلوی بود. دانشگاه پهلوی برای حکومت پهلوی اهمیت زیادی داشت. این دانشگاه مهمترین پرستیژ و منزلت علمی حکومت پهلوی بود در نتیجه برای توسعه آن و امکانات آموزشی و پژوهشی و رفاهی آن بودجههای خاصی در نظر گرفته شده بود.
رییس آن معمولا از درباریان و یا نزدیکان حاکمیت بود و به همین دلیل قدرتش اگر از استاندار بیشتر نبود کمتر هم نبود اما واقع آنکه قدرت رییس دانشگاه پهلوی به مراتب بیشتر از هر رییس و مدیر کل و استانداری در شیراز و فارس بود. متاسفانه پس از انقلاب در بیتوجهی مزمن به شیراز، دانشگاه شیراز نیز از آن بینصیب نشد و اگر به قولی شیراز چوب جشنهای فرهنگ و هنر را خورد، دانشگاه آن نیز چوب توجهات رژیم گذشته را خورد آن هم بد چوبی که هنوز کبودی آن از تن این دانشگاه پاک نشده است.» (ص 185)
سنتها جزء جدانشدنی فرهنگ ایران است
«فرهنگ عمومی محله» در پاره ششم از عناوینی همچون «معماری خانههای محله»، «همسایهها»، «فرهنگ همیاری»، «تفریحات ما در محله»، «بازیها»، «سینما و تلویزیون»، «مسافرتها»، «جایگاه مذهبی محله»، «یهودیان محله»، «مسیحیان محله»، «زرتشتیهای محله»، «فرجام سخن» و «منابع» تشکیل شده است.
درباره مشخصات «فرهنگ ایرانی» آمده است: «روی کار آمدن رژیم پهلویزاده تغییرات و تحولات اقتصادی و اجتماعی جهان بود اما نمیتوان از تعدیات شاهان و حکام دوره قاجار و بیقانونیها و ناتوانیها در روی کار آمدن رضاخان غافل بود. رضاخان با توپ پر و شصت تیر معروفش آمده بود تا قانونمند باشد و پیش از هر چیز با مدرنیته به جنگ سنتها برود اما غافل از آنکه نه جامعه آمادگی لازم برای این کار را داشت و نه شهرها و روستاهای سرزمین ما دارای بستر لازم برای این تحولات بودند. جدا از آنکه برخی از سنتها هنوز کارکرد اجتماعی خود را داشتند و اصولا فرهنگ ایرانی به برخی از سنتها نیاز دارد و جزء جدانشدنی فرهنگ ایران است.» (ص 242)
چراغ گذشته روشن نمیماند مگر با اندیشه
مولف در همین پاره درباره ارتباط گذشته و روشن ماندن فرهنگ مردم مینویسد: «شاید این نوشتار برای متولیان فرهنگ و به گمانی از آن مهمتر متولیان پیشرفت شهری و در رأس آنها شهرداری بیان یک تذکر تاریخی باشد تا پیش از ساختن حتی یک پل، یک گذرگاه و یک پارک همه جوانب فرهنگی و اجتماعی آن را در نظر گرفته و سپس اقدام نمایند. گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشن نمیماند مگر با اندیشه در فرهنگ این مردم. باور کنید که بد گفتن از کردار و رفتار گذشتگان تنها چراغ را خسته میکند. به جای بد گفتن دیگر اعمال ناپسند گذشتگان را تکرار نکنیم.» (ص 244)
کتاب «خیابان کریم خان زند شیراز (همراه با بررسی تاریخی اجتماعی محله پشت استانداری)» تالیف مصطفی ندیم، عضو هیات علمی دانشگاه شیراز در 248 صفحه، شمارگان یکهزار نسخه و بهای 14 هزار تومان از سوی انتشارات امید دانا منتشر شده است.
نظر شما