گزارش ایبنا از همایش «شریعتی و آینده علوم انسانی»/ 2
روایت خانیکی از نوع زیستهای که به شریعتی امکان گفتوگو داد/ انتقاد پورحسن از انکار و ستایش شریعتی
هادی خانیکی با بیان اینکه شریعتی مکانهای بزرگ و کوچک را به هم تلاقی داده گفت: «به همین دلیل است که سهگانه کویریات، اجتماعیات و اسلامیات او از هم دور نیست. او شبها کویری میشود و روزها حسینیه ارشادی! این نوع زیسته مهارت گفتگو به شریعتی میدهد، در واقع او هست و نیست.» قاسم پورحسن نیز تاکید کرد که ما نباید دیدگاه منکرانه یا ستایشگرانه نسبت به شریعتی داشته باشیم.
خانیکی سخنرانی خود را با عنوان «میراث گفتگوی شریعتی» ارائه کرد و گفت: اندیشه و تجربه شریعتی نشان میدهد که او یک اندیشمند و مصلح گفتگویی است. من در سخنرانیام از دو واژه در علم ارتباطات استفاده میکنم که میتواند به ما کمک کند تا شریعتی گفتگویی را بشناسیم. این دو واژه «ارتباطات سکوت» و «جامعهشناسی سکوت» است. دو واژه «خاموشی» و «سروصدا» مخالف ارتباطات است اما با تاکید بر جامعهشناسی سکوت میتوان از نوعی خاموشی سخن گفت که خود نوعی ارتباط است.
وی با بیان اینکه در اندیشه شریعتی از چه نوع ارتباطی با مخاطب میتوان سخن گفت، افزود: مشهورترین متنی که از شناخت شریعتی سخن میگوید، شریعتی است که به عنوان ارتباطگر، نظریهپرداز و کنشگر خودش را قرار میدهد و در کتابهایش که شامل اجتماعیات، اسلامیات و کویریات است ظهور مییابد. او گاهی با نوشتن به خودش پناه میبرد. به هر حال باید ببینیم که شریعتی در کجا بهتر میتواند با مردم ارتباط برقرار کند و خودش هم راضی باشد.
خانیکی ادامه داد: مفاهیم اساسی که در اندیشه شریعتی برای ارتباط میتوان استخراج کرد به گونهای است که زبان او را به زبان ارسطو نزدیک میکند اما در درجه دوم وقتی به اجتماعیات میپردازد به نقش تاریخی، آموزشی و اجتماعی پیامها تاکید میکند.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه شریعتی روی مخاطب متمرکز است، افزود: مخالفان و موافقان شریعتی معتقد هستند که او در زبانآوردن مخاطب موفق بوده است چرا که مخاطبان او تاریخمند و فرازمان هستند. شریعتی مخاطبش را در تاریخ و مکانهای فرازمانی جستجو میکند و از مخاطبش نمیخواهد که آنها را وارد مأموریت و مسئولیت مشترکی با خود بکند و این وجه اختلاف با انقلابیون زمانه خودش است.
به گفته خانیکی، از سوی دیگر مخاطبان شریعتی فراطبقاتی و فرااجتماعی هستند؛ بدین معنی که او هیچ فردی را از مخاطب شدن خودش کنار نمیگذارد و همه را شایسته مخاطب بودن میداند. علاوه بر این مخاطبان شریعتی متنوع هستند زمانی که شریعتی با خود صحبت میکند نوع خاصی از دیالوگ را مطرح میکند و ما گفتوگوییترین متن شریعتی را میتوانیم در کتاب «کویر» او ببینیم در عین حال میتوانیم سخن گفتن شریعتی با تاریخ، طبیعت، خدا، بیرون افتادگان از نظام اجتماعی و... را هم مشاهده کنیم.
زبان شریعتی استعاری و غیررسمی است
وی در بخش دیگری از سخنانش به بیشترین توجهی که از سوی مخاطبان به یکی از متون شریعتی شده، اشاره کرد و افزود: نامههای شریعتی به فرزندش احسان بیش از همه خوانده شده و مورد توجه قرار گرفته است. زبان شریعتی در جلب مخاطب غیررسمی است و این دلیل موفقیت اوست. مهمترین کاری که رژیم گذشته هم برای خراب کردن او میکند این است که با انتشار متنهای او در روزنامه اطلاعات زبانش را رسمی میکند.
وی تاکید کرد: با این وجود زبان شریعتی استعاری و غیررسمی است با اسم مستعار مینویسد و کتابهایش با جلد سفید پخش میشود و دانشجویان آنها را دستنویس میکنند و زبان ارتباطی او با دیگران متفاوت است.
این استاد ارتباطات در ادامه سخنانش با اشاره به شیوه و شبکه در همتنیده در تفکر شریعتی توضیح داد: او فقط در آکادمی و حوزه روشنفکری نیست و همین شبکه درهمتنیده و رفت و آمد میان دو حوزه است که او را از سایر متفکران متمایز کرده است. شریعتی سعی میکند مخاطبش را به زبان بیاورد و آن را ارتقاء ببخشد به همین دلیل است که منتقدانش کتابی برای او مینویسند و نصف کتاب را از او سوال میکنند و نصف دیگرش را برای پاسخهای شریعتی خالی میگذارند و او در پاسخ میگوید که باید در جواب به این سوالات دهها هزار نسخه کتاب بنویسم.
شریعتی مخاطب را در میدان سرگردان رها نمیکند
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه شریعتی مخاطب را در میدان سرگردان رها نمیکند، گفت: او در آثارش هم تصویر مثبت ارائه میدهد و هم تصویر منفی و این وجه تمایز او با دیگر متفکران است. هم از اسلام اموی سخن میگوید و هم از اسلام نبوی. بنابراین مخاطب شریعتی سرگردان و منفعل نیست و در نقد وضع موجود میتواند به وضع مطلوب هم بپردازد.
وی در بخش دیگری از سخنانش به تجربه شریعتی در کنار اندیشه او اشاره کرد و گفت: تجربه او تقاطع در میدانها و در مرز بودگیاست. اگر شریعتی در دانشگاه میماند همین شریعتی میشد؟ یا اگر به گروههای انقلابی میپیوست و سوار موتور میشد باز همین شریعتی بود؟ شریعتی در تقاطع میدانها زندگی میکرد و در میان دانشگاه، حوزه روشنفکری و بطن زندگی هست و نیست. همین تجربه تقاطع زندگی به او امکان گفتوگو میدهد.
شریعتی به خانه گروهی و پستوی تاریک نمیرود!
وی با بیان اینکه شریعتی مکانهای بزرگ و کوچک را به هم تلاقی داده گفت: به همین دلیل است که سهگانه کویریات، اجتماعیات و اسلامیات از هم دور نیست. او شبها کویری میشود و روزها حسینیه ارشادی! این نوع زیسته مهارت گفتگو به شریعتی میدهد، در واقع او هست و نیست. شریعتی اساساً خلق مکان و تسهیلگری در مکانها میکند. حسینیه ارشادی که شریعتی به آن میرود شکل دیگری دارد و دانشگاهی که او در آن تدریس میکند متفاوت است.
خانیکی اظهار کرد: شریعتی به خانه گروهی و پستوی تاریک نمیرود او در متن جامعه است اما عوامزده نیست و این به نقش نهادی و فعالیت او در جامعه برمیگردد. شریعتی مقالات ISI ندارد و به همین دلیل نمیتواند استادیار و دانشیار شود به همین دلیل او بر سنت آکادمی شوریده و این شوریدگی شجاعت میخواهد.
وی در پایان سخنانش گفت: حرفهایی برای نگفتن وجود دارد و ارزش عمیق هر کس به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد اندازه شریعتی هم به اندازه حرفهایی است که نزده است.
عناصر اندیشه شریعتی میتواند قوامبخش آینده ما باشد
عبدالکریمی نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه برخی اندیشه شریعتی را ایدئولوژیک میدانند گفت: این در حالی است کسانی که پرچم مخالفت ایدئولوژیک را بلند کردند خودشان در ساختار ایدئولوژیک میاندیشند. شریعتی یکی از بزرگترین سرمایههای فرهنگی و اجتماعی ماست و ارزش دارد که ما آن را اخذ کنیم و دوباره به آکادمی برگردانیم.
وی با بیان اینکه از منظر متافیزیکی درباره شریعتی و نسبتش با تفکر آینده سخن میگوید، افزود: او با متفکران بزرگ جهانی همسویه است و اندیشهاش بیش از آنکه با گذشته نسبت داشته باشد با حال و آینده نسبت دارد. عناصری که در اندیشه شریعتی است میتواند قوامبخش آینده ما باشد.
وی گفت: به دلیل گشوده شدن شریعتی به حقیقت استعلایی و تاریخی شریعتی شجاعانه با عنصر تاریخی وارد سنت تاریخی میشود و پیکره اندیشه تئولوژیک را به لزره درمیآورد.
دوران تفکر شریعتی به پایان رسیده است
پورحسن نیز در بخشی از این مراسم با بیان اینکه به لحاظ اعتقادی مخالف بیژن عبدالکریمی میاندیشد، گفت: شریعتی چون متفکر است به ما اجازه نقد میدهد و اندیشهای که نقدپذیر نباشد اندیشه نیست. من زمانی که دیدگاه نیچه را درباره سقراط در یکی از کتابهایش میدیدم متوجه شدم که تلقی او از سقراط با آنچه که ما درباره او مینگریم متفاوت است. تلقی نیچه از سقراط این است که زندگی را از ما گرفته و لوگوس را جانشین آن کرده است بنابراین لوگوسمحوری در نقد نیچه بسیار مهم است.
وی با بیان اینکه دوران تفکر شریعتی به پایان رسیده افزود: این سخن بدین معنا نیست که شریعتی موثر نبوده اما نگاه جامعهشناسانه دیندارانه دین گذشته، اگرچه دستاوردهای مهمی داشته است. شریعتی مفاهیم کهنه را توانست در نظریه انحطاط از نو خلق کند اما جامعه پذیرای آن مفاهیم نبود. به هر حال دیدگاه شریعتی دیدگاه جامعهشناسی دین نیست هرچند که من واقف هستم که او جامعهشناس نبوده و تنها رویکرد جامعهشناسی دارد. شریعتی از منظر تئوری تاریخی سخن میگوید و از این حیث معتقد هستم دوران شریعتی به پایان رسیده است البته این پایان به معنای منفی نیست.
وی ادامه داد: شریعتی همانند دیگر متفکران ما برایش نظریه انحطاط مهم بوده و به همین دلیل من شریعتی را مهمتر از سید جمالالدین اسدآبادی و حتی رشید رضا میدانم اما پرسش مهم این است که دیدگاه شریعتی منتهی به نگاه حداکثرگرایانه به دین میشود. امروز نگاه عقلانی به دین به پایان رسیده است. این مساله با نظریه جیمز در غرب که دین نهادی و دین وجودی را از هم تفکیک میکند شکل میگیرد. اما در دیدگاه شریعتی علیرغم اینکه این تمایز را میبینیم نگاهش محصور به تاریخیانگارانه است. به همین دلیل تاریخ اسلام را با تاریخ اموی یکی میگیرد.
سیاست طبق دیدگاه شریعتی همانند زندگی است
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با تاکید بر اینکه نگاه شریعتی را ایدئولوژیک میداند یادآور شد: نگاه ایدئولوژیک مضراتی دارد و آن این است که طبقه حاکم، تفسیر رسمی و فهم یگانه به وجود میآورد و مانع از فهم متکثرانه میشود. تفسیر رسمی هم انحصارگرایانه و فاشیستی است.
به گفته این استاد دانشگاه، دیدگاه شریعتی و متفکرانی که منظر حداکثرگرایی به دین داشتند را نمیتوان به عنوان یک راهیافت در نظر گرفت البته میتواند سنت قلمداد شود و سنت هم مرداب نیست و نباید آن را نادیده بگیریم چرا که سنت نسبت به ما دیالوگ دارد. بنابراین نگاه ایدئولوژیک عقل و فهم عقلانی را کنار میزند و فهم عقلانی مانع میشود که طبقه رسمی در دین شکل بگیرد.
وی یادآور شد: آنگونه که میبینید سیاست طبق دیدگاه شریعتی همانند زندگی است و بنابراین باید دینی باشد. سیاست میتواند ضد دین نباشد اما باید برآمده از عقل جمعی بشر باشد.
پورحسن در ادامه با بیان اینکه دیدگاه شریعتی به دوران تاسیس برمیگردد، گفت: ما نباید دیدگاه منکر یا ستایشگر نسبت به شریعتی داشته باشیم چون هردوی این روشها غلط است و او بسان متفکری است که باید اندیشههایش نقد و خوانده شود.
نظر شما