گزارش ایبنا از نشست «کاتارسیس بر روی کاغذ»/ 2
چرمشیر: امجد در انتشارات نیلا زاویه دید ویژهای به تئاتر داد/ نمایشنامهنویس کثیرالاضلاع
محمد چرمشیر، نمایشنامهنویس در مراسم تجلیل از حمید امجد گفت: «به هر کدام از نمایشنامهها، نوشتهها و پژوهشهای امجد که مراجعه کنیم میتوانیم میل به دانستن و اشراف به آن را در تکتک سر سطور کارهایش ببینیم.» همچنین شهرام زرگر، مدرس تئاتر معتقد است: امجد شخصیت کثیرالاضلاعی است که اگر بخواهیم از هر وجه وی سخن بگویم وجه دیگر وی مغفول میماند.
میل به دانستن در تکتک سر سطور کارهای امجد
چرمشیر گفت: من از امجد بسیار آموختم و این را از صمیم قلب میگویم. امجدی که پس از کنارهگیری از تئاتر به انتشار کتابهای تئاتر در نشر نیلا با همکاری ژیلا اسماعیلیان روی آورد. در انتشار کتابها نیز علاقهمندان و دوستداران تئاتر را نیز صاحب یک دید و سلیقه کرد. از این طریق نوعی کنشگری را به تئاتر ما وارد کرد و از این طریق جای خالی خود را در صحنه تئاتر تا حدودی جبران کرد. به همین دلیل این حمید امروز و آن حمید دیروز برای من الگویی بسیار مهم بود و همیشه در سخن گفتن با وی ترس من از این بود که درباره مطلبی با وی سخن بگویم که نتوانم همسخنی مسلط در آن حوزه با وی باشم. این ترس ناشی از دانش، حافظه دقیق و دقت وی در سخن گفتن و مباحثه با دیگران بود؛ چیزی که امروز، جوانان ما با آن کمتر محشورند، دانشی است که امجد را امجد امروز کرده و نمیتوانیم وی را نادیده بگیریم.
وی ادامه داد: به هر کدام از نمایشنامهها، نوشتهها و پژوهشهای امجد که مراجعه کنیم میتوانیم میل به دانستن و اشراف به آن را در تکتک سر سطور کارهایش ببینیم. ارجاعاتی که در متنهای وی وجود دارد، زبانی که وی به شیوههای متفاوت در بیشتر نمایشنامههایش وارد کرده و هر کدام زبان خاص خودش را دارد، این آدرسدهی که در درون متون وی شاهد آن هستیم، این شخصیتپردازیهای درخشان در واقع طرح روابط کاراکتری که استادانه به آن پرداخته شده و به نظر من شاید امجد یکی از اساطیر این امر است. دانستنیتر از همه این است که میتوان جوان بود و دانست و در کنار این دانستن تجربه نیز کسب کرد که وی هر دو این کارها را به خوبی انجام داده است.
این نمایشنامهنویس اظهار کرد: در جایگاه امروز حمید امجد، اگر فردی بخواهد بنشیند باید توشهاش را خیلی وقت پیش بسته باشد. من خودم و تئاتر کشور را مدیون وی میدانم که در آن روزها به عنوان یک جوان برجسته اجازه داد وی را به عنوان یک الگو بشناسم و دائم به وی مراجعه کنم. امیدوارم امجد پرکارترین فرد به ویژه در روی صحنه تئاتر باشد و جنس کارهای وی را دوباره بر روی صحنه تئاتر شاهد باشیم و دوباره فراوانتر از قبل از وی بیاموزیم و دریابیم که جایگاه هر کدام از این دوستان کجا هست و ارزشها را زیر پا نگذاریم زیرا به قول قیصر خیلی زود دیر میشود.
نویسندگانی که به جریانسازی تئاتر کمک کردند
چرمشیر در پاسخ به پرسشی درباره سلیقه کتابی امجد بیان کرد: یکی از مهمترین مسائلی که در نشر نیلا از سوی امجد وجود دارد این است که وی در آثاری که منتشر میکند یک زاویه دیدی به ماجرا دارد که نخست باید نویسنده اثر تازهکار و کمتر شناخته شدهای باشد و دیگر اینکه ترجمه یا چاپ این اثر تا چه اندازه به جریان تئاتری کشور کمک میکند؟ از این رو نویسندگانی از سوی نشر نیلا به جامعه ما معرفی شدند تا بتوانند به جریانسازی در تئاتر ما کمک کنند و در عین حال تاثیرگذار باشند. به نظر بنده این نگاه، نگاه بی طرفانهای است و از اینجا سرچشمه میگیرد که امجد به جریانهای تئاتری دقت کافی و وافی دارد.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: این حرفها ممکن است خطاب به برگزارکنندگان این نشست نباشد، اما جا دارد در این مجال گفته شود که چه تفکر و نگاهی وجود دارد که باعث شده افراد در یک بخش جداسازی و در بخش دیگر تجلیل شوند؟ از نظر من، این سخنانی است که در همین مراسمها باید به آن پرداخت و دربارهاش اندیشید. به دلیل نگاهی که بر تئاتر ما حاکم شده در این چند ساله دوستان بسیار بزرگی را از دست دادیم که انبانی از تجربه و کارایی بودند و به جای آنها آدمهایی دست چندمی آمدند و ایفای نقش کردند. بزرگانی که امروز مجال حضور در تئاتر را ندارند، شاید برای برخی، آنها تنها چند نفر باشند، اما نبود آنها برای ما در عرصه تئاتر یک فقدان، حسرت و ضربه است.
چرمشیر عنوان کرد: بنده دوست ندارم درباره این فقدانها سخن بگویم اما امروز ناچارم در این فرصت درباره آن حرف بزنم. این فقدانها باعث شده نتوانیم چیزهایی از بزرگان و مجربان تئاتر بیاموزیم! نکته این است که باید پرسید تاوان این فقدانها را چه کسی میپردازد؟ از برخی چهرهها مانند امجد در یک محفل تجلیل میشود، اما تاوان فقدان وی در عرصه تئاتر به عهده کیست؟ و کجا باید درباه آن صحبت کرد؟ همگی با چهرههای بزرگ تئاتر کشور آشنا هستیم و یکی دو نفر را در ذهنمان داریم که همین اتفاق برای آنها نیز افتاده است! با وجود این، مهمترین انسان این فقدان بهرام بیضایی است، تا در ایران حضور داشت، نخواستند که کاری را به صحنه بیاورد، اکنون در جایی است که کمتر میتوانیم از حضورش بهرهمند شویم. اما درباره امجد، بنده فراموش نمیکنم که وی 13 سال بر صحنه تئاتر نرفت و ما این سالها حسرت و فقدان نرفتن وی را بر روی صحنه داشتیم و حال باید پرسید این فقدان و حسرت را چه کسی جبران خواهد کرد؟
امجد ادامهدهنده سنت روشنفکری در ایران است
شهرام زرگر در بخشی دیگر از این نشست با سپاس از تلاش موسسه خانه کتاب برای برگزاری مراسم تجلیل از امجد گفت: بنده در سال 64 در مجله «فیلم»، «گزارش فیلم» و «دنیای تصویر» نقدهایی از وی را در کنار نامآوران نقدنویسی و فیلمنامهنویس آنروز میخواندم که نه تنها چیزی کم نداشت، بلکه از نثری فرهیخته و تمیز برخوردار بود. بعدها به کوشش وی صفحهای در مجله «دنیای تصویر» برای تئاتر باز شد. همه شخصیت نمایشنامهنویس امجد را میشناسند و از این رو باید از وی به عنوان یک بازیگر هم سخن گفت. امجد، در فیلم «مسافران» استاد بیضایی نقش نخست را به عهده داشت. وی علاوه بر نمایشنامهنویسی، انتشار کتاب و فیلمنامهنویسی را نیز در کارنامه خود دارد. با این همه وی به نظر من، یک شخصیت کثیرالاضلاعی است که اگر بخواهیم از هر وجه وی سخن بگویم وجه دیگر وی مغفول میماند. به نظر من، امجد ادامه سنت روشنفکری در جامعه ماست که صد و اندی سال از ورود مظاهر مدرنیته به آن میگذرد و نمایشنامهنویسی نیز یکی از مظاهر آن است که امجد در تز دکتری خود با نام «تجدد ایرانی» که همچنان منتشر نشده مانده، پرچمدار خوب و درجه یک این معقوله است.
وی ادامه داد: در زمان مشروطه همه روشنفکرانی که دغدغه آن را داشتند، از جمله میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل و دهخدا همه به نوعی در راهاندازی یک نشریه سهیم بودند. اما امجد نیز کار مطبوعاتی را آغاز کرد و به سنت انتشارات دهه 40 مانند انتشارات نیل، مروارید و زمان که یک نشریه به ضمیمه درمیآوردند، وی نیز در انتشارات نیلا این سنت را پیریزی کرد یک ضمیمه را در 10 شماره که به تئاتر و هنرهای نمایش میپرداخت، درآورد که میتوان گفت این تلاش نقطه روشنی از کارنامه امجد است. اما از طرفی نباید کسانی را که به دلایلی شامل حذف و ناچار به خانهنشینی شدند، فراموش کرد کسانی که در ایام خانهنشینی کار یک گروه را یکتنه متحمل شدند مانند آنچه که باعث تالیف «لغتنامه دهخدا» شد در سالیانی که وی انزوا اختیار کرده واز آنطرف شاملو کار عظیم «کوچه» را تدوین کرد. این قصور نهادهای دولتی و ملتی باعث شد که یک کار گروهی بر یک نفر انباشت شود.
اعتبار نشر نیلا به دوستانش است
امجد در بخش پایانی این نشست ضمن سپاس از سخنان مهرآمیز سخنرانان و تلاش مسئولان خانه کتاب گفت: تصور بنده این است که با چنین جلساتی میشود بهانه و فرصتی برای دیدار دوستان تلقی کرد. دیداری وسیع که در آن کارهای همدیگر را ببینیم و ارزیابی کنیم و در نهایت کلام باید بگویم در این دیدارها نشان میدهیم که مراقب هم هستیم و این مراقب هم بودن نهایت چیزی است که از آن به دوستی تعبیر میکنیم.
وی اظهار کرد: انسان کاری را که دوست داشته و موفق به انجام آن شده را لذت بخشترین قسمت زندگی میداند و لذتبخشترین قسمت زندگی من کتاب است و به یاد میآورم که بسیار دوستدار کتاب بودم و از کودکی آرزو داشتم که سهمی در انتشار کتاب داشته باشم. من نخستین نشریه را در 10 سالگی به تنهایی درآوردم و خودم چند نسخه از آن را فروختم و شاید اگر در فروش آن اقبالی مییافتم کار چاپ دستی آن را ادامه میدادم. عدم موفقیت من در انتشار نشریه دوران کودکیام به این دلیل بود که از وجود دوستان امروز در آن روزها بینصیب بودم و بعدها با دوستان نشریه «صحنه» را منتشر کردیم. با این حال اگر امروز از انتشارات نیلا و اعتباری که دارد سخن میگوییم به دلیل یک ذائقه فرهنگی است و صورت نهایی دادن به کتاب است و این دوستان نیلا هستند که به آن معنا دادهاند.
در این نشست همچنین ژپلا اسماعیلیان، همسر امجد جملاتی را درباره همسرش بیان کرد و در پایان غلامیجلیسه، دبیر هفته کتاب و مدیرعامل خانه کتاب با اهدای کتاب آثار استاد محمود فرشچیان و لوح یادبود از حمید امجد تقدیر کرد.
نظر شما