کارلوس فوئنتس، نویسنده صاحبنام مکزیکی، از برجستهترین نویسندگان اسپانیایی زبان بود که از پیشگامان جنبش ادبی «بوم» در آمریکای لاتین محسوب میشود. وی در طول فعالیت حرفهای خود به عنوان نویسنده جوایز ملی و بینالمللی بسیاری را از آن خود کرد اما هیچگاه موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات نشد.
فوئنتس که فرزند یک دیپلمات بود به واسطه شغل پدرش دوران کودکی خود را در کشورهای مختلف مانند آرژانتین، شیلی، برزیل، ایالات متحده و دیگر کشورهای آمریکای لاتین سپری کرد.
وی که از دانشگاه ملی خودمختار مکزیک در رشته حقوق فارغالتحصیل شد، تا سال 1958 با نهادهای رسمی مختلف همکاری کرد. در همین حال، به همراه امانوئل کاربایو «مجله ادبی مکزیک» را تاسیس کرد و با روزنامه «سیِمپره» نیز همکاری داشت. سپس در سال 1960 نشریه «ال اِسپِکتادور» را راهاندازی کرد.
گفته میشود فعالیت ادبی فوئنتس به عنوان نویسنده در سال 1954 و در سن 26 سالگی با انتشار مجموعه داستان كوتاهی با نام «روزهای نقابدار» آغاز شد. این مجموعه که نخستین اثر فوئنتس به حساب میآید مورد استقبال کتاب دوستان قرار گرفت و نظر منتقدان را به خود جلب کرد.
«منطقه شفافتر» (ترجمه در انگلیسی: «آنجا که هوا صاف است») اولین رمان و از شناختهترین آثار به نگارش درآمده توسط این چهره تاثیرگذار ادبی در سال 1958 منتشر شد و به عنوان یکی از آثار پیشرو در جنبش ادبی «بوم» آمریکای لاتین شهرت دارد.
انتشار رمان «مرگ آرتمیو کروز» در سال 1962 به فعالیتهای فوئنتس به عنوان نویسندهای مشهور استحکام بیشتری بخشید. در این اثر، نویسنده از لابهلای خاطرات راویِ در حال مرگِ داستانش نگاهی اجمالی به تاریخ مکزیک معاصر میاندازد.
«آئورا» رمانی که در سال 1962 زیر چاپ رفت جایزه ادبی «سروانتس» را که به نوبل ادبیات اسپانیایی زبان معروف است در سال 1987 برای فوئنتس به ارمغان آورد. آثاری چون مجموعه داستان «ترانه نابینایان» و رمان کوتاه «مکان مقدس» به ترتیب در سالهای 1966 و 1967 عرضه شدند.
فوئنتس که به سبب نگارش رمان «پوست انداختن» موفق به کسب جایزه «بیبلیوتِکا برِوه» شد به واسطه دیگر رمانش تحت عنوان «زمین ما» علاوه بر کسب شهرت جهانی، در سال 1977 به عنوان برنده جایزه «رُمولو گایِگوس» شناخته شد.
در سال 1982 نمایشنامهای با نام «ارکیدهها در مهتاب» منتشر کرد که در آن سیاست خارجی آمریکا را مورد انتقاد قرار داد. دو سال بعد جایزه ملی ادبیات مکزیک را به خود اختصاص داد و کار نگارش رمان «گرینگوی پیر» را که در سال 1948 آغاز کرده بود به پایان رساند.
در سال 1990 مقالهای با عنوان «دنیای شجاع نو» به چاپ رساند و در سالهای بعد افتخارات دیگری مانند «نشان لژیون دونور فرانسه» (1992) و «جایزه شاهزاده آستوریاس» (1994) را ازآن خود کرد.
در سال 2004 فوئنتس جایزه خلق ادبی آکادمی سلطنتی اسپانیایی را به کارنامه کاریاش افزود و پس از آن مجموعه داستان «خانوادههای خوشبخت» را در سال 2006 و رمانهای «اراده و اقبال» و «آدم در بهشت» را به ترتیب در سالهای 2008 و 2009 منتشر کرد.
از آخرین نوشتههای او میتوان به مقالهای با عنوان «رمان بزرگ آمریکای لاتین» اشاره کرد که در سال 2011 به چاپ رسید.
فوئنتس همچنین در دوران فعالیتهای حرفهای خود به عنوان روزنامهنگار با نشریههای مشهوری از جمله «نیویورک تایمز»، «الپاییس» و«آ.ب.ث» همکاری کرد.
نبوغ ادبی کارلوس فوئنتس سرانجام در 15 مه 2012، با مرگ نویسنده در 83 سالگی درمکزیکو سیتی، برای همیشه آرام گرفت و از خلق جهانهای تخیلی دست کشید.
از آثاری که از این نویسنده نامآشنا پس از مرگش منتشر شدهاند میتوان به «قرن بیدارگر» (گفتوگویی با سیاستمدار شیلیایی ریکاردو لاگوس)، و«آدمها» (حکایت زمانهای که فوئنتس در آن زندگی کرد) اشاره کرد.
نظر شما