واحد کودک و نوجوان موسسه انتشارات قدیانی رمان نوجوان «روزی که لیمویی بود» نوشته فروزنده خداجو را به پیشخان کتابفروشیها فرستاد.
این کتاب در قالب 21 فصل ماجرای دختری به نام هدیه را بیان میکند که در ارتباط با خانواده و اطراف خود، درگیر کنشها و واکنشهایی است. این رمان به مخاطبان کمک میکند به غیر از آشنایی با دنیای بزرگتر از دنیاي خود و درک عمیق زندگی، بداند که مشکلات عجیب و پیچیده و بزرگی نیز وجود دارد.
رمان «روزی که لیمویی بود»، اینطور آغاز میشود: «بعضی از حادثهها ناگهان و با صدای مهیبی اتفاق میافتند؛ صدایی مثل شکستن شیشههای یک آسمانخراش یا انفجار یک بمب. اما بعضی از حادثهها آرام و بیصدا میآیند و صدایشان آنقدر نرم و لطیف است که باید گوشهایت را تیز کنی تا بتوانی آن را بشنوی...»
در فصل هفدهم این کتاب میخوانیم: «مامان باز هم دیوانه شده بود. باز هم وسواس گرفته بود. باز هم روزی ده بار زمین را طی میکشید و توی فریزر سبزی و گوشت و مرغ میچپاند. روزی ده بار چمدان مانا را باز میکرد و توی سوراخ سنبههایش گز و لواشک و پولکی قایم میکرد. میخواست تمام خوردنیهای دنیا را توی چمدان مانا بچپاند و آن طرف دنیا بفرستد.
هدیه نگاهش میکرد؛ به لکه کبود کنار لبش و به دستهای لاغر استخوانیاش...»
رمان با این جمله به پایان میرسد: «از میان اشکهایش لبخند زد و مانا را بغل کرد.موهای خواهرش بوی شیر خشک میداد.»
واحد کودک و نوجوان موسسه انتشارات قدیانی، کتاب «روزی که لیمویی بود» در قالب 160 صفحه با تیراژ دو هزار و 200 نخسه و قیمت 90 هزار ریال منتشر کرده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به نشانی زیر مراجعه کنید:
نظر شما