البرز محرر خوانساری، از مترجمان آثار پینتر، معتقد است که این نمایشنامهنویس تاثیرگذارترین دراماتیست نسل خود است؛ بهگونهای که به مشوق، الهام بخش و قهرمان بسیاری از نمایشنامه نویسان و کارگردانان تئاتر همچون دیوید ممت، آریل دورفمان، پاتریک ماربر و سارا کِین تبدیل شده است.
«جشن تولد»، «وقت ضیافت»، «مستخدم ماشینی»، «درد خفیف»، «بازگشت به خانه»، «شبی بیرون از خانه»، «اتاق»، «بالابر غذا»، «خاکستر به خاکستر»، «آسایشگاه»، «زبان کوهستانی» و «خیانت» نام شماری از نمایشنامههای ترجمه شده پینتر به زبان فارسی است. همچنین کتاب «بررسی آثار پینتر» نوشته مارتین اسلین نیز با ترجمه مشترک فرشید ابراهیمیان و لیلی عمرانی در ایران منتشر شده است. معرفی این کتاب در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از این نشانی قابل مطالعه است.
به مناسبت روز تولد این نمایشنامهنویس اثرگذار با البرز محرر خوانساری، مترجم نمایشنامه «جشن تولد» گفتوگویی داشتهایم که در ادامه آن را مطالعه خواهید کرد.
جایگاه پینتر در ادبیات معاصر جهان چیست؟
به گمان من ماندگاری و کلاسیک شدن بسیاری از آثار هرولد پینتر نظیر «جشن تولد»، «سرایدار»، «بازگشت به خانه» و «سرزمینِ هیچ کس» بهترین گواه برای جایگاه پینتر در ادبیات نمایشی جهان است. دلیل ماندگاری این آثار اصالت آنهاست. درست است که ته مایههای معنا باختگی، اگزیستانسیالیسم، مینیمالیسم، سورئالیسم و تاثیرات ساموئل بکت، ویلیام باتلر ییتس و فرانتس کافکا را میشود در کارهای گوناگونش یافت اما پینتر به اینها خلاصه نمیشود. سبک او بکر است و منحصر به خودش و توانسته شخصیت قلمش را به ادبیات نمایشی تحمیل کند. حتی واژهای مخصوص و تخصصی درباره مکثهای معروف او که بوی تهدیدی پنهانی میدهد، به فرهنگ لغات اضافه شد: پینترِسک (پینترگونه).
اصالت نمایشنامههای پینتر هم در فرم است و هم در محتوا. منتقدان معمولا نمایشنامههای برجسته پینتر را به دو دسته تقسیم میکنند؛ تئاتر تهدید و تئاتر خاطره یا نوستالژی. در نمایشنامههایی که به عنوان تئاتر تهدید از آن یاد میکنند، او غالبا از تمهایی مانند خشونت سازمان یافته، شکنجه، غصب حریم و اموال شخصی توسط غیر، لجام گسیختگی جنسی و خودِ عنصر تهدید بهره میگیرد که نمونهاش را مثلا میتوانیم در «جشن تولد»، «بازگشت به خانه» یا «سرایدار» ببینیم. اما تئاتر خاطره یا نوستالژی بیشتر با تمهای گذشته عزیز و خاطرات از دست رفته و یا خاطرات مشترکی که منجر به کشمکش و بازی قدرت میشود، گره میخورد و شاید بهترین مثال آن «ناکجا آباد» و «خیانت» باشد. در آثار پینتر این تمها با مشخصههای ثابت ساختاری او، یعنی مکثهای فراوان و ویرانگر، ضرباهنگ درونی گفتارهای عامیانه و روزمره، و تکرار پی در پی دیالوگها، در هم میآمیزد و شخصیت منحصر به فردی به کارهایش میبخشد.
مختصر این که میتوان گفت هرولد پینتر تاثیرگذارترین دراماتیست نسل خودش محسوب میشود؛ کسی که شاعرانهترین نمایشنامهها را بر اساس ضرباهنگ گفتارهای مردم کوچه و بازار نوشته است. او همچنین مشوق، الهام بخش و قهرمان بسیاری از نمایشنامه نویسان و کارگردانان تئاتر همچون دیوید ممت، آریل دورفمان، پاتریک ماربر و سارا کِین بوده است.
چه شد که به ترجمه نمایشنامه جشن تولد پرداختید؟
من علاقه خاصی به شخصیت و آثار پینتر، به ویژه دو نمایشنامه «جشن تولد» و «ناکجا آباد (سرزمین هیچ کس)» دارم. ترجمه این اثر را به نوعی وظیفه و شاید بشود گفت ادای دین میدانستم. به همین دلیل با وسواس زیاد به ترجمه این نمایشنامه پرداختم. 6 ماه برایش وقت گذاشتم و هشت بار، تمام متن را بازنویسی و ویرایش کردم. با این اوصاف البته چند مورد ایراد جزیی در حروفچینی هست که امیدوارم در چاپهای بعدی برطرف شود.
دیگر ترجمههای فارسی منتشر شده از پینتر را چگونه میبینید؟ مهمترین ضعف آنها در چه مواردی است؟
خوشبختانه اکثر ترجمهها قابل دفاع هستند. با این حال به اعتقاد من، ضعف عمده در برگردان کارهای پینتر «درنیامدن ریتم» است. ریتم در نمایشنامههای پینتر بسیار اهمیت دارد. برخی از ترجمهها خیلی به اصطلاح «اطو کشیده» هستند، یعنی سعی شده کلمات بر اساس قواعد دستور فارسی خیلی مرتب چیده شود که البته بخشی از آن، زحمات ویراستار محترم است. این وسط، فرم و لحن و ضرباهنگ چه میشود؟ آن انقطاعهای عامدانه، شلختگیهای هدفدار، تندی و کندی و ناپیوستگیهای دیالوگها؟ به نظرم مترجم یا ویراستار نباید تمردهای ساختاری عامدانه نویسنده را قاعدهمند یا ویرایش کند.
دو ایراد دیگر هم در ترجمه کارهای پینتر دیده میشود که تقریبا از اختیار مترجم خارج است. نخست، بازیهای زبانی و آن آهنگ درونی که در دیالوگهای نمایشنامههای پینتر وجود دارد و از جملات ساده عامه مردم برگرفته شده، غالبا در ترجمهها بازتاب ندارد. از آنجا که اصولا کارهای پینتر به دلیل علاقه بیحد او به زبان و فرهنگ انگلستان پر است از اصطلاحات، ترکیبات و کنایات زبان انگلیسی در بریتانیا و نیز اشارات فراوان فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی کشورش، مترجم کار بسیار دشواری در برگردان آثار وی دارد. گاهی میشود با قافیه پردازی و سجع یا بهرهگیری از امکانات عروضی در زبان فارسی از پس جملات برآمد اما یکدست کردن و حفظ فرم کلی اثر، اگر نگویم ناممکن، بینهایت دشوار است. از اینرو مترجم ترجیح میدهد بیشتر روی محتوا متمرکز باشد و آن را به مخاطب انتقال بدهد، اما صرف رساندن محتوا مثلا در کاری مانند «ناکجا آباد» بیمعناست. چرا که این نمایشنامه داستان به خصوصی ندارد و آن چه مهم است، فضاسازی، ریتم و فرم کلی آن است. شاید برای همین است که کسی سراغ آن نمیرود.
و بالاخره مساله ممیزی مطرح است که به فرم لطمه میزند. در این مورد واقعا کاری از دست مترجم ساخته نیست. ممکن است تنها با حذف چند پاراگراف ساختمان کلی نمایشنامه فرو بریزد. ممیزان هم که کاری به فرم ندارند، دغدغهشان محتواست. این جا دیگر اگر ناپیوستگی و انقطاع و مکث در ترجمه پینتر دیدید نه از مترجم است نه از نویسنده متن، بلکه فرامتنی است. به هر حال حرفم این است که ممیزی هم در ترجمههای پینتر آثار منفی داشته است.
نمایشنامه دیگری از پینتر را در دست ترجمه دارید؟
در حال حاضر در کلنجار با همان «ناکجا آباد» یا به معنای دیگر «سرزمینِ هیچ کس» هستم. همهاش به خودم میگویم نمیشود اما ادامه میدهم. شاید هم شد.
و کلام پایانی
اجازه بدهید حال که زادروز هرولد پینتر است، هرچند در حد آوردن اسم، یاد کنیم از تمامی کسانی که آثارش را ترجمه کردهاند تا قدردانی کوچکی باشد از این بزرگواران: رضا دادویی، بهرام قاسمی نژاد، شعله آذر، غلامرضا صراف، حمید امجد، محمدرضا عرفانی، تینوش نظمجو، نگار جواهریان، اشکان خطیبی و دوستان دیگر که احیانا نامشان از قلم افتاده است.
«هیس س س؛ داستانهای برگزیده آنتوان چخوف» و مجموعه شعر «دلایهها» از دیگر کتابهای منتشر شده البرز محرر خوانساری است. خبر انتشار ترجمه محرر خوانساری از نمایشنامه «جشن تولد» را از اینجا بخوانید.
نظر شما