جیمز سی. کلاگ پرونده فلسفی و شخصی لودویک ویتگنشتاین را در کتابی با عنوان «ویتگنشتاین در تبعید» بازخوانی کرده و احسان سنایی اردکانی نیز آن را به فارسی برگردانده است.
جیمز کلاگ در «ویتگنشتاین در تبعید» از منظر تازهای به ویتگنشتاین ـ در هیئت فردی تبعیدیـ مینگرد که به درک این نکته کمک میکند. تبعید ویتگنشتاین، علیرغم سرگردانیهایش از وین تا کمبریج و نروژ و ایرلند، تبعیدی منحصراً جغرافیایی نبود؛ بلکه، به دعوی کلاگ، ویتگنشتاین هیچگاه با قرن بیستم احساس الفت نکرد.
کلاگ از طیف کامل شواهدی مشتمل بر آثار منتشر شده ویتگنشتاین، مجموعه کامل میراث، نامهنگاریها، درسگفتارها و گفتوگوهای وی بهره میجوید. او کار ویتگنشتاین را در بستری گسترده، همسو با خط سیر فکریای که کسانی چون ایوب، گوته و داستایفسکی را در برمیگیرد، جای میدهد. با این همه، کلاگ از منظر فلسفه تحلیلی نیز مینویسد، و به بحث حول موضوعاتی نظیر ذاتباوری، تجربه خصوصی، نسبیگرایی، علیت، و حذفیگرایی هم میپردازد. کلاگ مدعی است به مجرد اینکه بر تبعید ویتگنشتاین واقف شویم، درک بهتری از دشواری فهم او و کارش حاصل میکنیم.
از منظر نویسنده، در طول دهههای 1930 و 1940 میلادی، ویتگنشتاین به بررسی رویکرد متفاوتی به موضوعات فلسفی پرداخت. او که در رساله روایتی واحد از معناداری زبان ـ موسوم به نظریه تصویری معناـ به دست داده بود، [یعنی] روایتی که به کار زبان توصیفی میآمد و در بسیاری دیگر از قلمروهایی که زبان در آن به کار میرود سکوت را توصیه میکرد، بعداً به این نتیجه رسید که معنا را به دامنه متنوعی از کاربردهای زبان نسبت دهد، [کاربردهایی] که هر یک متضمن «بازی زبانی» خود است. او به جای عرضه نظریاتی راجع به مسائل گوناگون فلسفی، توصیه کرد تا دیدگاه بهتری از زبان و فعالیتهایی که این مسائل را به بار میآورند، حاصل کنیم؛ به این امید که آن مسائل منحل شوند.
کلاگ در ادامه مینویسد: «ویتگنشتاین هیچگاه موفق نشد اظهاراتش را به شکلی که رضایتش را برانگیزد، درآورد. در چندین و چند پیشنویس متنوعی که او طی سالیان متمادی برای یک پیشگفتار نوشت، بعضاً خود را مقصر دانست: پیشنویس 1936 کتاب را (در آن برهه) «کاری سرهمبندی شده [Flickwerk]»، «کاری نخنما [Stumperei]»، و «بد [schlecht]» مینامد (13، 152 MS) در اوت 1938، کتاب را بهبود بخشیده و سختگیری کمتری به خرج داده بودـ و صرفاً آن را «ضعیف [durftigen]» خوانده است. به هر جهت، هیچگاه احساس نکرد که موفق شده است: «دوست داشتهام کتاب خوبی پدید آورم. چنین نشده است.» با این همه، اذعان کرد: «دیگر وقت آنکه بتوانم ارتقایش بخشم، گذشته است.»
«فهمیدن چیست؟»، «تبعید» و «بیگانگی یا آمیختگی» عناوین فصلهای بعدی این کتاب است که نویسنده در هر کدام از بخشها به تفصیل به بیان نظریات این فیلسوف آلمانی پرداخته و دلایل مهجوریت وی را بیان میکند.
«رسالت و تبعید» بخش دیگری از این کتاب 9 فصلی است. کلاگ در این بخش به رسالت علمی و فلسفی ویتگنشتاین پرداخته و در ادامه به تبعید ذهنی و جغرافیایی این فیلسوف پرداخته است. در بخشی از این فصل میخوانیم: «به نظر ویتگنشتاین، ایده دستیابی به یک «دیدگاه روشن» از چیزها در فلسفه مهم بود. نقش ویتگنشتاین به منزله تبعیدی نیز انگار برازنده نیل به چنین دیدگاهی بود. فیلسوف بودن برازنده وی بود. نظرهای او راجع به فلسفه و سرشت فلسفه بسیار متنوعاند، اما بعضیهایشان با شرایط تبعید کاملاً همخواناند.
کلاگ عقیده دارد، پس مادام که فلسفه مد نظر باشد، تبعیدی بودن موهبت است. و اگر فیلسوف خوب بودن مستلزم تبعیدی بودن است، قابل فهم است که چرا ویتگنشتاین مرتباً دانشجویانش را تشویق میکرد تا شغلی خارج از فلسفه برای خود پیدا کنند. خود ویتگنشتاین هم در اواسط دهه 1930، همچنان که کمکهزینه پژوهشیاش در کیمبریج رو به اتمام بود، به فکر ترک فلسفه بود. به پشتوانه همین فکر هم چهبسا به روسیه نظر داشت. هیچگاه دقیقاً مشخص نشد که چرا ویتگنشتاین مجذوب ایده نقل مکان به روسیه شده بود، اما بنا بر آنچه آمد، سخت بتوان گمان نبرد که برای وی این [سفر] بازگشت احتمالیای از تبعید بود.
خوانندگان در ادامه مطالعه این کتاب نوانتشار با «فلسفه و علم»، «تبلور یک ایده»، «علم و ذهن» در نزد ویتگنشتاین آشنا می شوند و برای آشنایی بیشتر میتوانند «کلام رهاییبخش» و «ویتگنشتاین در قرن بیستویکم را نیز از نظر بگذرانند.
نویسنده دو پیوست با عناوین «گفتوگو با نویسنده» و «ویتگنشتاین مولف یا ویتگنشتاین مدرس» را نیز برای مطالعه بیشتر با این فیلسوف آلمانی را در پایان کتاب گنجانده و آن را در اختیار خوانندگان فلسفه قرار داده است.
«ویتگنشتاین در تبعید»، در 424 صفحه، با شمارگان هزار و 100 نسخه، به بهای 25 هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.
نظر شما