پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۰
کاشی: سراسر کتاب نیگل بوی هگل می‌دهد/ تعارض بین جانبداری و برابری

غلامرضا کاشی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی (ره) در نشست نقد و بررسی کتاب «برابری و جانبداری» گفت: در سراسر این کتاب عبارات نیگل بوی هگل می‌دهد. نیگل آنارشیست و چپ نیست، هگل نیز دو منطق دارد و معتقد است که فرد یک ساز می‌زند و اقتضائات نظم سیاسی ساز دیگر.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست نقد و بررسی کتاب «برابری و جانبداری» نوشته تامس نیگل به همت انجمن علوم سیاسی ایران با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی چهارشنبه یازدهم شهریورماه با حضور محمدجواد غلامرضا کاشی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی (ره)، علی مرشدی زاد، عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد، سیدرضا موسوی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، جواد حیدری، عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد و مترجم کتاب در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

کاشی به تشریح جایگاه نیگل در میان فیلسوفان پرداخت و گفت: نیگل هم مانند همه فیلسوفان سیاسی مدرن وقتی مساله‌ای را خودش مطرح می‌کند آن را ناتمام می‌گذارد. مشروعیت امر سیاسی موضوعی است که فیلسوفان سیاسی از هابز تاکنون با آن درگیر بوده‌اند. این سؤال به معنای خاص دنیای مدرن کاملاً جدید است. اگر شما قائل به این باشید که حقیقت یک امر عینی و مستقل از مکان، زمان، موقعیت و... ماست اصلاً بحران مشروعیت سیاسی دولت مطرح نمی‌شود.

وی تاکید کرد: چون اگر حقیقت یک مفهوم عقلی و عینی باشد اصولاً سوالی به نام مشروعیت و بحران مشروعیت وجود نخواهد داشت. وقتی در دوران مدرن فرد مرجعیت می‌یابد هیچ حقیقتی پذیرفته نمی‌شود چون اگر ما تک تک انسان‌ها مرجعیت داریم همه الگوهای سیاسی از ما برمی‌آید. حال این سوژه مستقل، آزاد خود بنیاد چرا باید از قانون و نظم عمومی تبعیت کند. بنابراین اگر ما مرجعیت مستقل داریم نباید از چیزی تبعیت کنیم.

مشروعیت امر سیاسی و چهار رویکرد آن

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی (ره) ادامه داد: درباره مشروعیت امر سیاسی چهار رویکرد مطرح است. رویکرد نخست این است که شما اساساً خودتان را درگیر مشروعیت امر سیاسی نکنید و بگویید هیچ نظم سیاسی مشروعیت ندارد. بنابراین ادعای مشروعیت فریبی در آستین دارد و مرجعیت را به نهایت منطقی خود می‌رساند.

کاشی افزود: رویکرد دوم تبعیت و انقیاد معقول است؛ در این رویکرد که هابز سردمدار آن است نقطه عزیمت وی سوژه خودبنیاد است که محور همه چیز است. حال اینجا این سؤال مطرح می‌شود که ما چگونه از میان صداهای مختلف یک سمفونی، یک صدای خوش آهنگ بسازیم. درست است که هابز و جان لاک در اینجا از سوبژکتیو شروع می‌کنند اما بعد خود آن را از بین می‌برند. به طور مثال هابز می‌گوید انسان خودخواه است و درست از همین جا گزاره خود را از بین می‌برد.

به گفته این استاد دانشگاه، رویکرد سوم مشروعیت به معنای رادیکال اخلاقی و دفاع از مشروعیت تام اخلاق است. این موضع درست در مقابل موضع نخست است. روسو در این رویکرد به فردی مثل جان لاک می‌گوید اگر انسان سودجو است در جامعه پرورش یافته است. با این وجود کار روسو مشکلاتی داشت.

آدم‌های اخلاقی در نظریه امکان‌پذیر هستند

وی تاکید کرد: کانت می‌خواست رسالت روسو را به انسجام منطقی برساند. او می‌خواست از نقطه عزیمت انسان به عنوان یک موجود تام اخلاقی به یک جامعه کامل سیاسی برسیم. کانت ایده اخلاقی را بر اساس وجدان اخلاقی فرد دنبال می‌کند. حال در اینجا نیگل با نام‌گذاری‌های تازه خود به آن بعد جدیدی می‌دهد.

به گفته کاشی، با اینکه کانت از اخلاق شروع می‌کند نمی‌تواند با آن نظریه سیاسی بنا کند. کانت در برخی از جاها در هابز سقوط می‌کند و می‌گوید آدم‌های اخلاقی در نظریه امکان‌پذیر هستند اما در عمل این ممکن نیست.

وی با تاکید بر اینکه موضع چهارم همان موضع نیگل است، افزود: نیگل موضوع دومنطقی دارد در حالیکه موضع کانت و هابز تک منطقی است. هگل نیز دو منطقی است و می‌گوید فرد یک ساز می‌زند و اقتضائات نظم سیاسی ساز دیگر. در سراسر کتاب «برابری و جانبداری» نیز عبارات نیگل بوی هگل می‌دهد. نیگل آنارشیست و چپ نیست و در میان این چهار رویکردی که مطرح شد سازهایی می‌زند و در واقع در میان این چهار رویکرد حرکت می‌کند.

امکان خوانش ویتگنشتاینی از نیگل وجود دارد

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه در گذشته جامعه لیبرال با صورت‌بندی تک فرهنگی مواجه بوده است، افزود: اما اکنون کثرت فرهنگی در سراسر دنیا وجود دارد. راه حل ویژه نیگل که او را از سایر متفکرات متمایز می‌کند این است که نیکل می‌گوید هابز دعوای بین عدالت و آزادی سوژه را در سطح سیاسی حل می‌کند اما من در سطح درونیات سوژه را حل می‌کنم.  

وی با بیان اینکه اما امکان خوانش ویتگنشتاینی نیز از نیگل وجود دارد، یادآور شد: برخی نیگل را به صورت ویتگنشتاینی خواندند و او را تفسیر کرده‌اند.

نیگل جز فیلسوفان مدرن است

موسوی نیز در ادامه این نشست با اشاره به نحوه آشنایی خود با آثار نیگل گفت: من برای نخستین بار در سال 1997 با آثار نیگل آشنا شدم. رساله دکترای من درباره بی طرفی در اندیشه رالز بوده است و در واقع از آنجایی که رالز استاد نیگل است با او آشنایی پیدا کردم.

وی افزود: با اینکه نیگل فیلسوف اجتماعی است و باید ساده بنویسد اما متن او نسبت به رالز بسیار سخت‌تر است. در این شرایط ترجمه حیدری از کتاب نیگل فرصت مغتنمی است. ترجمه حیدری یک ویژگی مثبت دارد و آن آوردن واژه‌نامه انگلیسی به فارسی و فارسی به انگلیسی در انتهای کتاب است. با این وجود جای پاورقی‌هایی در این کتاب خالی است. چون برخی از موارد در این کتاب وجود دارند که نیاز به توضیحات مترجم در پاورقی است.

موسوی با بیان اینکه نیگل جز فیلسوفان مدرن است، افزود: بعد از رنسانس حمایت‌های مختلفی از آزادی ایجاد شد. در واقع رنسانس دستاوردی به نام آزادی داشت و اندیشه لیبرالیزم نیز برای دفاع از آزادی شکل گرفت. اگر ما لیبرالیزم و آزادی را دوضلع یک مثلث در نظر بگیریم ضلع سوم آن متغیر است و به طور مثال عقل خود بنیاد می‌تواند در آن قرار بگیرد. اما بی طرفی نیز می‌تواند در ضلع سوم قرار گیرد و ما می‌توانیم رالز استاد نیگل را در این موضع قرار دهیم. نیگل نیز در این میان در حوزه بی طرفی قرار می‌گیرد.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تاکید کرد: در نظم سیاسی بی طرفی پلورالیزم سیاسی یکی از مهمترین اصل‌هاست یعنی نظرات مختلف و معقول باید در جامعه تحمل شوند که ضرورت جامعه دموکراتیک است. در چنین جامعه‌ای اگر تضادی میان شهروندان به وجود آید نظام سیاسی تصمیم‌گیری درباره این موضوع را به شهروندان واگذار می‌کند.

موسوی در پایان سخنانش گفت: بنابراین اندیشه نیگل را در حوزه بی طرفی می‌توان دانست و او این کتابش را نیز به استادش رالز که برای نخستین بار بی طرفی را طرح کرده تقدیم می‌کند هر چه جا پای استاد نمی‌گذارد و در برخی موارد به او انتقادهایی هم دارد.

چهار مؤلفه‌ای که موجب نابرابری می‌شوند
 
حیدری، مترجم کتاب «برابری و جانبداری» نیز درباره این کتاب توضیحاتی ارائه کرد و گفت: نیگل معتقد است چهار مؤلفه موجب نابرابری می‌شود. نخستین مؤلفه تبعیض است که در بین مردم نابرابری ایجاد می‌کند. طبقه نیز نابرابری به وجود می‌آورد چون موجب تقسیم منافع میان مردم می‌شود. استعداد نیز دیگر مؤلفه‌ای است که نابرابری ایحاد کرده است. به اعتقاد او به طور مثال برخی استعدادشان مناسب بازار است و برخی هم در این زمینه استعدادی ندارند بنابراین این عامل هم موجب نابرابری می‌شود. اما مؤلفه چهارم هم کوشش فردی است.

وی ادامه داد: تبعیض و طبقه عوامل بیرونی انسانی و کوشش و استعداد عوامل درونی انسانی است. به اعتقاد نیگل ما بین جانبداری و برابری در تعارض هستیم. علاوه بر این ارزش‌ها نیز بین ما تعارض ایجاد می‌کنند و در این بین بی طرفی بهترین راه حل است که ارزش‌های متکثر در جامعه را حل کنیم.

حیدری در توضیح بیشتر این موضوع به مساله سقط جنین اشاره کرد و گفت: به طور مثال درباره این موضوع عده‌ای می‌گویند باید سقط جنین آزاد باشد اما عده‌ای می‌گویند این کار حرام است. حال اگر دولت در این میان با بی طرفی عمل کند انگار جانبداری کرده است. ما هر جایی به مشکل برخورد کنیم می‌گوییم باید سراغ عدالت برویم. حال اگر از عدالت نتوان تصور یکسانی داشت باید چه کرد؟

عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد در بخش پایانی سخنانش تاکید کرد: حقیقت و عدالت همواره این استعداد را داشتند که مناقشات ما را در فلسفه سیاسی حل کنند اما در مقام عمل خودشان مناقشه‌انگیز بودند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها