شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۸
محمدعلی گودینی: ادبیات کارگری با وجود بی‌مهری‌ها همچنان زنده است

محمدعلی گودینی، نویسنده معتقد است که برخلاف نظر برخی، ادبیات کارگری همچنان به حیات خود ادامه می‌دهد و به‌عنوان نمونه به مضامین آثار خود به‌عنوان یک آسیب‌دیده محیط کارگری اشاره کرد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- محمد علی گودینی، رمان‌نویس پیشکسوت، تاکنون در حدود 30 عنوان کتاب منتشر کرده که بیش از هفت عنوان از این آثار کاملاً درباره حقوق کارگران است.
 
رمان «تالار پذيرايی پايتخت» وی در سال 1388 از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسيد و به عنوان کتاب شایسته تقدیر دومین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد انتخاب شد. این کتاب در اواخر زمستان سال گذشته (1393) به چاپ پنجم رسید و چاپ ششم آن نیز به زودی روانه کتابفروشی‌ها می‌شود.
 
«سيلاب»، «لبخند تلخ»، «دستی بر آسمان»، «آتش سرد» و «روز سی‌و‌چهارم» از دیگر آثار منتشر شده گودینی هستند. وی آخرین کتاب خود را نیز با عنوان «زنی با کفش‌های مردانه» از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رساند که این کتاب هم درباره ادبیات کارگری است. درباره ادبیات کارگری گفت‌وگویی با این رمان‌نویس انجام داده‌ایم.
 
چرا در کارنامه کاری شما ادبیات کارگری بیشترین نمود را دارد؟ چه شده که شما این ژانر را برای نوشته‌های خود برگزیده‌اید؟
من خودم آسیب دیده محیط‌های کارگری و از کار افتاده‌ و مستمری‌بگیر هستم. حتی دو کتابم را نیز در بیمارستان ویرایش کردم. به همین دلیل نیاز می‌دیدم که کارگران را با حقوقشان آشنا کنم.
 
چرا موضوع کارخانه‌های صنعتی را در «زنی با کفش‌های مردانه» برای رمانتان برگزیدید؟ این کتاب را سال‌ها پیش نوشته‌اید، چرا امسال (1394) منتشر شد؟
من در سال 1380 شروع به نوشتن این کتاب کردم. همان‌طور که گفتم خودم چنین محیط‌هایی را تجربه کرده‌ و از سر گذرانده‌ام. در آن زمان به دلیل بحران کاغذ در صنعت چاپ و نشر باعث شد تا انتشار این کتاب به تعویق افتد و تلاش من برای جلوگیری از این تعویق به نتیجه‌ای نرسید. فقط در سال 1382 گوشه‌هایی از این رمان را در یکی از نشریات آن زمان منتشر کردم.
 
در این دوره تعویق متن کتاب تغییری نکرد؟
اتفاقاً آن را بازنویسی کردم و بهتر از قبل از آب درآمد. مضمون این کتاب نقش کارگران در انقلاب و در دوران دفاع مقدس و سرنوشت تأسف‌بار آن‌ها بعد از جنگ و ملغی کردن قانون کار است.
 
 چرا سراغ موضوع ملغی کردن قانون کار رفتید؟
نمی‌دانم اطلاع دارید که پس از نگارش قانون کار، تصویب آن زمانی حدود 6 سال طول کشید، تازه این تصویب نیز با پادرمیانی حضرت امام(ره) اتفاق افتاد. در واقع قانون کار جمهوری اسلامی ایران در زمره مترقی‌ترین قانون‌های کار در دنیاست و نه برای ایران بلکه برای کشورهای صنعتی نیز که بحران کاری دارند، مفید است.
 
اگر قانون کار ایران مترقی است، پس چرا ما الان با بحران کار مواجه هستیم؟
ما از یک طرف دچار بحران‌ تحریم شدیم اما بحران‌های کارگری در کشورهای پیشرفته دنیا نه به دلیل مشکلات مادی که به دلیل مشکلات معنوی است.   پس از جنگ تحمیلی دوران نوینی برای جمهوری اسلامی ایران شروع شد و کسانی که دست‌اندرکار بودند از این موقعیت سوء استفاده کرده قانون کار را ملغی کردند.
 
این ملغی شدن قانون کار در رمان «زنی با کفش‌های مردانه» و دیگر رمان‌های شما وجود دارد؟
بله، جا به جا به چشم می‌خورد. قبلاً اگر کارگری 90 روز کار می‌کرد دیگر کسی نمی‌توانست او را اخراج کند. برای این‌که دست کارفرما باز باشد و به کارگران ظلم کند که هر وقت خواستند گوش آن‌ها بکشند قانون کار را 89 روزه کردند.
 
این مشکلات در رمان‌های شما نمود دارد؟
من مشکلات و سختی‌ها و طلبکاری‌های کارگران را چه در دوران شکل‌گیری انقلاب و تظاهرات‌های گسترده و حرکت آن‌ها پا به پای روحانیت به تصویر کشیده‌ام. وقتی هم که جنگ شدن این کارگران پا به پای دیگران در جبهه‌های جنگ حضور داشتند. در کارخانه‌های کوچک‌تر هم همین طور بود که آن‌ها به جبهه می‌رفتند و پا به پای رزمندگان می‌جنگیدند.
 
رمان «تالار پذیرایی پایتخت» زمستان سال گذشته به چاپ پنجم رسید. گویا چاپ ششم آن نیز در دست انتشار است؟
بله، چاپ ششم این کتاب در دست انتشار است. این کتاب در نخستین دوره داستان دفاع مقدس تقدیر شد و در کتاب سال انقلاب هم مورد قدردانی قرار گرفت. در دومین دوره جایزه جلال هم جایزه‌ای را از آن خود کرد.
 
ادبیات کارگری ما امروز چه جایگاهی در میان توده‌های مردم دارد؟
چندی پیش در یکی از سایت‌ها خوانده بودم که ادبیات کارگری ما دیگر جایگاهی بین مردم ندارد. در حالی که من که کارگر از کار افتاده‌ای هستم که به دلیل آلودگی محیط کار مستمری بگیر تأمین اجتماعی شده‌ام، سه رمان و چهار مجموعه داستان کارگری منتشر کرده‌ام. کسانی که می‌گویند ادبیات کارگری جایگاهی ندارد پس چرا سراغ کارهای من نیامده‌اند؟ اگر بخواهیم درست و سنجیده قضاوت کنیم باید بگوییم که دست‌کم صاحبان کارخانه‌های کوچک و بزرگ باید از این رمان‌ها و مجموعه داستان‌ها حمایت می‌کردند. نه وزارت کار از این کتاب‌ها حمایت کرد و نه نهاد دیگری. در حالی که از میان 30 عنوان کتاب من هفت جلدش کارگری است و جوایز مختلفی را نیز به خودش اختصاص داده است.
 
خانه کارگر نیز از این کتاب‌ها حمایتی نکرد؟
حتی در خانه کارگر که خودم نیز عضو آنجا هستم حمایتی از آن نشد. من سال‌ها عضو خانه کارگر بودم و جالب است بدانید جزو نخستین کسانی بودم که نشریه «کار و کارگر» را در آنجا راه انداختم. برای این نشریه من حتی گزارش هم تهیه می‌کردم و به عنوان خبرنگار فعالیت داشتم و جدول کلمات متقاطع با موضوع کارگری می‌نوشتم. ولی هیچ یک از جوامع کارگری ما که معتقدند عرق کارگر مانند خون رزمنده است به این کتاب‌ها التفاتی نداشته و ندارند و سراغی از من نگرفتند. من هم نیازی به سراغ گرفتن دیگران ندارم اما ادعاهایی که در زمینه حمایت از این آثار می‌کنند من را اذیت می‌کند. بیشتر کارهای من نیز مربوط به زمانی است که در بستر بیماری بودم. من نزدیک به 25 یا 26 بار به بیمارستان رفتم و برخی اوقات آثارم را در بیمارستان پاکنویس می‌کردم. در واقع اگر از کتاب‌های من حمایت کنند از همه ادبیات کارگری حمایت شده است.
 
چه حمایتی از آن‌ها می‌خواهید؟
کتاب‌های مرا بخرند و بخوانند و در کارخانه‌ها و کتابخانه‌های کارخانه‌ها و در دسترس کارگران قرار دهند تا کارگران به حقوق خودشان آشنا شوند چون من بیشتر انتقادی می‌نویسم و آن‌ها را با حقوقشان آشنا می‌کنم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها