گفتوگو با ایرج نیکسرشت در سالروز درگذشت نویسنده «اختیارات مظفری»
قطبالدین شیرازی دانشمندی جامعالاطراف بود/ از پارسینویسی تا شرح دو حکمت مشاء و اشراق
ایرج نیکسرشت، مدرس تاریخ علم پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران در سالروز درگذشت قطبالدین شیرازی درباره ویژگی بارز شخصیت علمی وی گفت: قطبالدین یک دانشمند جامعالاطراف بود و اهمیت وی در جنبههای مختلف از جمله جامعیت او در علوم، پارسینویسی و ترویج و شرح دو نوع حکمت مشاء و اشراق را نمیتوان نادیده گرفت.
آقای نیکسرشت شخصیت علمی قطبالدین شیرازی چگونه شکل گرفت؟
قطبالدین محمودبن مسعودبن المصلحالشیرازی مشهور به «قطبالدین شیرازی» یا «علّامه شیرازی» از دانشمندان، فلاسفه، پزشکان، منجمان و ریاضیدانان ایرانی و مسلمان قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری قمری است. وی در ماه صفر سال 634 هجری قمری در یک خانواده دانشمند کازرونیالاصل در شیراز متولد و پس از 70 سال تلاش و مجاهدت خستگیناپذیر علمی در تحصیل، تألیف، تدریس و تربیت شاگردان 17 یا 24 رمضان سال 710 هجری قمری درگذشت. آرامگاه وی در مقبرهالوزرای چرنداب تبریز است.
قطبالدین در یک خانواده طبیب و صوفیمنش متولد شد، پدرش کازرونی بود و در شیراز زندگی میکرد. ضیاءالدین مسعود طبیب، پدر قطبالدین، از مشایخ صوفیه بود. وی در بیمارستان مظفّری شیراز ضمن تدریس به معالجه بیماران نیز مشغول بود که در سال 640 هجری قمری درگذشت و از وی یک فرزند 14 ساله یعنی قطبالدین شیرازی باقی ماند.
قطبالدین از دوران کودکی نزد پدر با علاقه فراوان پزشکی میآموخت که در چهارده سالگی پدرش درگذشت، بعد از درگذشت پدر فرزند بهجای وی در بیمارستان به پزشکی و کحّالی گماشته شد. به مدت 10 سال قطبالدین گاهی به مداوای بیماران و گاهی به مطالعه میپرداخت. وی در همین زمان تصمیم میگیرد که بهطور جدی تحصیل طب را پیگیری کند. وی «کلیات قانون» ابنسینا را نخست نزد عمویش کمالالدین ابوالخیر بن المصلح الکازرونی آموخت و در ادامه در درس شمسالدین محمد بن احمد الکبشی و شرفالدین زکی الوشکانی حاضر و از آنان تلمذ و به آموختههایش افزود. چون کتاب «قانون» مشکل بوده، شروح مربوطه را هم مطالعه میکند. در همین دوران از شروح و حواشی مانند شرح فخرالدّین رازی و شروح دیگر نیز بهره برده و به این نتیجه میرسید که این آثار نمیتوانند عمق کتاب سترگ «قانون» را روشن کنند و به همین دلیل تصمیم میگیرد که شرحی بر «قانون» بنگارد.
داستان سفرهای قطبالدین چیست؟
داستان سفر دانشمندان دوره اسلامی، یکی از مسائل قابل تامل تاریخنگاری علم دوره اسلامی است. داستان سفرهای ابن سینا، ابوریحان بیرونی، ابن هیثم و ... جزو لاینفک تاریخ علم دوره اسلامی است که بنده آنرا «دانشمندان مسافر» یا «دانشمندان مهاجر» نام گذاشتهام که قطبالدین شیرازی هم از این موضوع استثنا نیست. اما پاسخ به این سوال که چرا و چگونه این سفرها انجام میشد، نیاز به تحقیق و پژوهش مستقل دارد. اگر بخواهیم خیلی سریع به سه دلیل اشاره کنیم که دانشمندان مجبور بودند مسافر باشند میتوان به یافتن استادان مبرز و متخصّص، دسترسی به منابع دست اول و مکان امن برای مطالعه، تحقیق و نگارش اشاره کرد.
همانطور که گفته شد قطبالدین شیرازی از این امر مستثنا نبود، وی با استعداد و ذهن قوی که داشت از دوران کودکی به کسب علم و دانش پرداخت. لذا علما و دانشمندان فارس نمیتوانستند وی را سیراب کنند و به همین دلیل برای استفاده از بزرگان علم و دانش دنیای اسلام مجبور شد، مسافرتهای فراوان به اقصی نقاط جهان اسلام داشته باشد. پادشاهان، امرا و حکّام از خراسان تا آذربایجان و از فارس تا آسیای صغیر و از عراق عجم تا عراق عرب مقدم او را گرامی میداشتند و در تحریر و تدوین آثار ارزنده، او را یاری و مساعدت میکردند. مقدمههایی که این دانشمند بر آثارش نوشته شاهدی بر این مدعا است.
استاد دکتر مهدی محقق درباره سفرهای علمی قطبالدین شیرازی مینویسد: «او در مراغه به حضور خواجه نصیرالدین طوسی رسید و از محضر او استفاده فراوان برد و خواجه چنان مفتون استعداد و قریحه او شد که او را «قطب فلک وجود» نامید و موجب معرفی او به «هلاکو» شد. در جوین در مدرسهای که شمسالدین جوینی بنا کرده بود، با نجمالدین کاتبی قزوینی آشنا شد. گذشته از حضور در درس او، درسها را برای شاگردان اعاده و تکرار میکرد. در قزوین نزد شیخ علاءالدین طاووسی درس فقه خواند. مدتی در قونیه (از بلاد آسیای صغیر) اقامت کرد. قطبالدین نزد صدرالدین قونوی کتاب «جامعالاصول» در علم حدیث را خواند. با خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی «مناقضات و منافسات» داشت. در همین سفرها به حضور دو تن از مشایخ صوفیّه رسید؛ یکی نجیبالدین علی بُزغش شیرازی، از مریدان شهابالدین سهروردی عارف و دیگری محییالدین احمد بن علی، از مریدان نجمالدین کبری که با دست همین محییالدین، خرقه دربر کرد و تا آخر عمر آنرا به همراه داشت.
قطبالدین شیرازی به چه دورهای از تمدن اسلامی از نظر تاریخ علم مربوط میشود؟
مرحلهبندی علم در تمدن اسلامی خیلی سخت است، ولی میتوان حدود 150 سال اول تمدن اسلامی را دوران انفعال که ترجمه شرح و نقد بررسی منابع یونانی و... دانست. پس از نهضت ترجمه، مسلمانان اقدام به تولید علمی کردند که اوج آن مربوط به قرون چهارم و پنجم هجری قمری است که برخی محققان از آن بهعنوان عصر طلایی یا رنسانس دوره اسلامی نام بردهاند؛ ولی چراغ علم هیچ موقع در جهان اسلام خاموش نبوده است. بعد از تسلط ترکان غزنوی و سلجوقی و حمله مغولها گمان میرفت که علم در تمدن اسلامی با افول مواجه شده، ولی پژوهشهایی در مورد رصدخانه مراغه نشان میدهد که حدود دو قرن بعد از شکوفایی تمدن اسلامی، یک جامعه علمی در این شهر به مدیریت خواجه نصیرالدین طوسی شکل گرفته که کار علمی جدی انجام میدهند؛ لذا قطبالدین مربوط به این دوره است.
نظرتان را درباره تاثیر علوم دوره اسلامی در شکل گیری انقلاب علمی قرن 16 و 17 میلادی در غرب بفرمایید؟
برای هرگونه اظهارنظر در ارتباط با تاثیر علوم دوره اسلامی در شکلگیری انقلاب علمی قرن 16 و 17 میلادی در غرب باید تحقیقات جدی و عمیق همهجانبه در ارتباط با علوم دوره اسلامی و علوم جدید صورت گیرد.
متاسفانه هیچیک از آثار کلاسیک بزرگان علم همچون کپرنیک، کپلر، گالیله و نیوتن نه تنها به فارسی ترجمه نشده، بلکه تحقیق و پژوهشی جدی در همین ارتباط در ایران صورت نگرفته است.
خیلی خوب است دانشگاه تهران به ضرورت این مساله پی برده و با گسترش فعالیت این پژوهشکده در حوزه تاریخ و فلسفه علم جدید، قدمی جدی در این ارتباط بردارد. اکنون فعالیت پژوهشکده تاریخ علم تک بُعدی و در حوزه تاریخ علم دوره اسلامی است.
این دانشمند از نظر علمی به چه چیزی شناخته شده است؟
قطبالدین یک دانشمند جامعالاطراف بود. اهمیت وی در جنبههای مختلف از جمله جامعیت او در علوم، پارسینویسی و ترویج و شرح دو نوع حکمت مشا و اشراق را نمیتوان نادیده گرفت، اما سخن در اینجا آثار و رویکردهای علمی وی است و نه دیدگاههای عرفانی و اشراقی این دانشمند که بعدها اندیشمندان مکتب شیراز بهویژه غیاثالدین منصور دشتکی از وی متاثر بودند.
به اعتقاد عثمان بکار، محقق مالزیایی، علامه شیرازی سخت شیفته طب و فلسفه ابنسینا بود، لذا یکی از دلایل سفر وی به مراغه، استفاده از خواجه نصیر در یادگیری فلسفه ابنسینا مخصوصا دایرهالمعارف «شفا» بود. در آنجا به توصیه خواجه نصیر، ریاضیات و نجوم خواند و سپس چندین رساله در زمینه نجوم نوشت. این دو دانشمند در پیشبرد علم نجوم مخصوصا در طراحی، مدلهایی برای حرکت سیّارات مطرح کردند که بعدها مورد استفاده سایر دانشمندان قرار گرفت. به این ترتیب میتوان آثار علمی قطبالدین شیرازی را به سه بخش عمده آثار نجومی، آثار ریاضی و آثار پزشکی تقسیم کرد.
مهمترین آثار نجومی قطبالدین شیرازی کدامند؟
ادوارد کندی، مورخ علم آمریکایی، اولینبار در سال 1966 میلادی با انتشار مقالهای، بهطور جدی درباره آثار نجومی علامه قطبالدین به تحقیق پرداخت و این دانشمند مسلمان را به جهان علم معرفی کرد. بعد از این مورخ علم، جورج صلیبا، نویگه بائر، جمیل رجب و احمد دلّال کار وی را ادامه دادند.
از نظر قطبالدین همانند ابنسینا و ارسطو، نجوم شاخهای از علم ریاضیات است که این علم هم جزو حکمت نظری یا علوم فلسفی قرار دارد. به همین دلیل وقتی در مورد آثار نجومی علامه شیرازی صحبت میکنیم، نباید فراموش کنیم که میبایست در پارادایم جهانشناسی، حکمت مشاء وی را مورد بررسی قرار دهیم. مورخّان علوم اسلامی بر این مورد اتفاقنظر دارند که دو اثر برجسته قطبالدین شیرازی در زمینه علم نجوم «نهایة الأدراک فی درایة الأدراک» و «تحفة الشاهیه فی الهیئه» است.
«نهایة الأدراک فی درایة الأدراک» به عربی، در زمینه نجوم و هیئت، دارای ۴ مقاله مقدّمات، هیئت اجرام، زمین و مقادیر اجرام است و به مباحثی همچون توصیف جهان هستی، جغرافیا، مسّاحی، هواشناسی، علم حرکات و علم مرایا میپردازد. در این رساله همچنین مطالبی درباره نظریات نجومی پیش از قطبالدین مانند ابن هیثم و ابوریحان بیرونی و نظراتی درباره مساله حرکت سیارات وجود دارد.
«تحفة الشاهیه» اثر دیگر این دانشمند است که به زبان عربی، در زمینه نجوم و هیئت است. در این رساله نیز قطبالدین در تلاش است تا مدلی برای کل سیّارات از جلمه مرّیخ که قابل رؤیت با چشم غیرمسلّح است، ارائه دهد.
«اختیارات مظفری» دیگر اثر نجومی قطبالدین به زبان فارسی است. این اثر در واقع مختصری از کتاب «نهایهالادراک» به زبان فارسی است. وی همچنین دو اثر در جداول نجومی با عنوان «تحریرالزّیج الجدید الرّضوانی» و «الزّیج السّلطانی» دارد. رساله «فعلت فلاتلم و شرح التّذکره النّصیریه» در زمینه هیئت از دیگر آثار این محقق شیرازی است.
قطبالدین شیرازی آثاری در زمینه مابعدالطبیعه دارد که بی ارتباط با آثار نجومی نیست. از آن جمله میتوان به «الشرح و الحاشیه علی الاشارات» و «التنبهات و شرح النّجات» نام برد. قطبالدین در این دو رساله شرحهای مهمی به دو اثر بزرگ فلسفی ابنسینا نگاشته است. در واقع این دو اثر را میتوان در بین آثار فلسفه طبیعی وی بهشمار آورد که ارتباط نزدیکی با جهانشناسی این دانشمند دارد.
اگر بخواهیم درباره جایگاه و اهمیت قطبالدین شیرازی در نجوم دوره اسلامی و تاثیری که در نجوم دوره جدید بهویژه کپرنیک داشته نظر بدهیم، باید کمی محتاطانه صحبت کنیم چون در این زمینه بین مورخان علم اختلافنظر است. هر چند هنوز مطالعه جدّی و مطالعه تطبیقی روی آثار قطبالدین و سایر منجمان رصدخانه مراغه و آثار منجّمان دوره جدید از جمله کپرنیک و کپلر در ایران صورت نگرفته است، با این حال بنده فکر میکنم میبایست آثار دانشمندانی مانند ملاعلی قوشچی (رساله فارسی هیات و ..) و غیاثالدین جمشید کاشانی که در رصدخانه سمرقند بعد از فروپاشی رصدخانه مراغه فعالیت میکرد و نیز شرح عبدالحی لاری بر کتاب فارسی هیات قوشچی مورد توجه قرار گیرد.
سهم قطبالدین شیرازی در مکتب نجومی مراغه چیست ؟
سوال بسیار سختی است، برای پاسخ دادن به این سوال مهم در مرحله اول باید آثار ابن شاطر، خواجه نصیرالدین طوسی، مویدالدین عرضی تصحیح انتقادی شده و منتشر شود تا سهم هر یک از دانشمندان در پیشبرد علم نجوم آشکار شود. البته برخی از این آثار به زبان خارجی تحقیق شده، ولی باید در ایران به این مهم پرداخته شود.
برای اطلاعات بیشتر در مورد مکتب نجومی مراغه و جایگاه قطبالدین شیرازی به مقاله ژرژ صلیبا، «مکتب نجومی مراغه؛ ارزیابی تاریخی و دورنمایی برای پژوهشهای آینده»، ترجمه حسن طارمی راد، مجله تحقیقات اسلامی، 1371.مطالعه شود.
البته در همینجا باید به پژوهش چند نفر از محققان ایرانی درباره قطبالدین شیرازی که در پژوهشکده تاریخ علم انجام شده، اشاره شود. در این بین به موضوع رساله کارشناسی ارشد و دکترای دکتر گمینی که اخیرا همکار ما در پژوهشکده تاریخ علم شدهاند اشاره کرد که درباره قطبالدین بوده است. همچنین چند رساله دیگر کارشناسی ارشد که اهمیت زیادی در این رابطه دارند. امیدواریم با انتشار این تحقیقات، قدمی در راستای شناسایی دانشمندان مسلمان برداشته شود.
مهمترین آثار پزشکی قطبالدین کدامند ؟ آیا نوآوری در این زمینه دارد؟
همانطور که گفته شد قطبالدین شیرازی از یک خانواده پزشک بود و از طرفی شیفته ابنسینا و کتاب «قانون» وی بود و به همین دلیل در سفرهای خود همیشه بهدنبال یافتن شرحهای متفاوت از این کتاب بود تا ابهامات این دانشمند را رفع کند. به همین دلیل سعی کرد خود شرحی بر کتاب «قانون» بنویسد.
«التّحفة السّعدیه» شرحی بر مقاله اول «قانون» ابنسینا است و در نه مجلد نوشته شده است. این شرح مطول، اطلاعات جامعی درباره آثار مختلف پزشکی دیگری که قطبالدین از آنها استفاده میکرده، به ما میدهد.
«البرص» رسالهای کوتاه در زمینه بیماری پوستی برص، «کاشفالاسرار» و «المزاج» از دیگر آثار پزشکی قطبالدین هستند.
اگر بخواهیم درباره جایگاه و اهمیت قطبالدین شیرازی در پزشکی دوره اسلامی صحبت کنیم، باید متذکر شویم که وی از مقلدین و شارحین برجسته ابنسینا در زمینه پزشکی است، بهطوریکه بسیاری از مورخان علم، قطبالدین را در ردیف حنین بن اسحاق، علی بن ربن طبری، رازی، علی بن عباس اهوازی، ابنسینا و ابوالبرکات بغدادی قرار ندادهاند.
مختصری در معرفی دیگر آثار این دانشمند جامعالاطراف بفرمایید؟
«درة التاج لغّرةالدّباج» یکی از مهمترین آثار علامه قطبالدین است که دانشنامهای فلسفی به معنای «علمالعلوم» است. کتاب «درةالتاج (۷۰۵-۶۹۳)» بهمناسبت اینکه 12 علم را شامل میشود، بعدها به «انموزج العلوم» معروف شده و پس از کتاب «شفا» اثر ابن سینا، مهمترین کتاب جامعی است که در زمینه علوم فسلفی (علم اعلی یا الهیات، علم اوسط یا ریاضیات و علم اسفل یا طبیعیات و نیز علم منطق) تألیف شده است و بهطور کلّی 12 رشته از علوم و از آنجمله موسیقی را دربر میگیرد.
نظر شما