کارنامه عزتالله فولادوند در پژوهشکده تاریخ اسلام بررسی شد
فولادوند: تاریخنگاری ما رادمردی چون ابوالفضل بیهقی کم دارد/ از کودکی دوستدار مخلص تاریخ بودهام
عزتالله فولادوند درباره روشهای تاریخنگاری در ایران امروز میگوید: تاریخنگاری کشورمان سرشار از کژرویهاست! متاسفانه در تاریخنگاری ایران کمتر برمیخوریم به رادمردی مانند ابوالفضل بیهقی که راستگویی و سندیت را پایه نگارش تاریخ قرار داد.
اصل نخست زندگی من «ایران» است
دکتر فولادوند در آغاز سخنانش در این نشست با اشاره به برخی اصول مهم در زندگی خود گفت: سه اصل در سراسر زندگی من بوده که اکنون در آستانه 80 سالگی هستم نیز این اصول را روا ندیدم که بازگو نکنم. نخست اینکه هر بلایی که بر سر ما میآید از نادانی است و از این رو باید دانا شویم.
وی افزود: اصل دیگر آزادی است. به نظر بنده این دو اصل است که باید مدنظر همه ما باشد. هر چند این دو اصل چراغ هدایتی بوده که در زندگی بنده قرار داشته، سومین اصل از دو اصل دیگر برایم مهمتر بوده که در واقع اصل نخست محسوب میشود و آن توجه به ایران است.
این مترجم درباره دلبستگی به ایران بیان کرد: بنده تحصیلاتم را در طفولیت در خارج از کشور و در فرانسه و انگلستان آغاز کردم و در آمریکا ادامه دادم. شاید بنده نیز مانند کسانی که ایران را گذاشتند و رفتند میتوانستم بگذارم و بروم، اما این اصل در ذهن من بود که چگونه مام وطن را رها کنم و بروم؟ کجا میتواند برای من در حکم ایران باشد در حالی که هیچ جا برای من ایران نمیشود.
عظمت زبان فارسی ما بیمانند است
فولادوند با اشاره به ارتباط فلسفه و تاریخ اظهار کرد: بنده مورخ یا تاریخنگار نبودم و نیستم، اما رشتهای که تمام عمر را صرف آموختن و پژوهش در آن کردم یعنی فلسفه، ناگزیر از جهات مختلف به تاریخ ربط پیدا میکند. بنابراین پای تاریخپژوهی را نیز لاجرم به نحو ثانویه به آن حوزه میکشانم.
وی عنوان کرد: از این گذشته ما ملتی تاریخمند هستیم. ملتی که شاید زبان فارسی آن در تاریخ بیمانند باشد. از این رو این زبان طی قرون متمادی با وجود فراز و نشیبها که بر آن رفته، اما تا به امروز یکدست باقی مانده است و مانند زبان انگلیسی 500 یا 600 سال پیش یا زبان فرانسه دچار تغییرات اساسی نشده است.
این متخصص حوزه فلسفه با تاکید بر عظمت زبان فارسی افزود: بنده یک مصرع میخوانم برای بیان عظمت این زبانی که از آن سخن میگویم. رودکی در یازده قرن پیش میسراید: «دانش اندر دل چراغ روشنایی است» این شعر نمونهای است از آنکه عظمت زبان ما را علاوه بر معنا و مفهوم میرساند و نشاندهنده زیبایی زبان ما نیز هست. همچنین این شعر با وجود قدمتش برای انسان سده 21 مثل آب خوردن قابل فهم است.
تاریخ امروز ما سرشار از کژرویهاست!
فولادوند با اشاره به کتاب «فلسفه تاریخ»گفت: ما ملتی تاریخمند هستیم و این تاریخمندی را هگل در این کتاب بازگو میکند و میگوید: «تاریخ جهان به معنای درست با تاریخ ایران آغاز میشود. بنابراین بر هر ایرانی واجب است که از دانش تاریخ آگاه و به آن علاقهمند باشد.» بنده اکنون هر چه در جمع دانشمندان حاضر در این مجلس بگویم به منزله بردن همان ران ملخ به بارگاه سلیمان است.
وی درباره اهمیت تاریخ بیان کرد: نمیتوانم از بیان این مطلب خودداری کنم که از کودکی دوستدار مخلص تاریخ بودهام. گفتهاند که تاریخ هر قوم شناسنامه آن قوم و چراغ راه آدمیان است، اما متاسفانه امروزه برخی تاریخهایی که به نگارش درمیآیند راه رسیدن برخی به هدفهای خاص شده است.
این مترجم با تکیه بر تاریخنگاری چهرههای برجسته تاریخ ایران عنوان کرد: شک نیست که آنچه دل تنگمان بخواهد میتوانیم با گذشته بکنیم و متاسفانه تاریخنگاری کشورمان سرشار از این کژرویهاست! نمیگویم هرگز اما متاسفانه کمتر برمیخوریم به رادمردی که مانند ابوالفضل بیهقی راستگویی و سندیت را پایه تاریخ قرار داد. متاسفانه برخی از ما دانش را از راه راست منحرف میکنیم و به آغوش رسوبات کهنه ذهنی میرویم.
چرا دغدغه تاریخی که چراغ آینده باشد، دیگر در ما نیست؟!
فولادوند با طرح پرسشهایی با توجه به تاریخنگاری امروز افزود: در رسوبات کهنه ذهن سرگردان میمانیم، اما هر چه از دستمان برآید با گذشته میکنیم و خاطرمان شاد است که آنچه نزد پسند ناپسندمان خوش آمده، به انجام رساندهایم، لیکن با این شیوه نگارش تاریخ باید گفت تکلیف آینده چیست؟ مگر نه اینکه تاریخ باید چراغ راه آینده باشد با چنان کورسویی از راستی و درستی چگونه میخواهیم راه را از چاه تشخیص دهیم؟
وی همچنین اظهار کرد: آفت بزرگ در راه نگارش تاریخ ما یکی رسوبات مسموعات و آموختههای نادرست است و دیگری که مهمتر از همه جلوه میکند، تفکر دلفریب ایدئولوژیک است که بر ما حاکم میشود و ما چونان محکوم دست بسته آن قرار میگیریم. گاه به انگیزه منافع خاص، گاه در اثر نوستالژی و حسرت بر گذشته و گاه زیر تیغ خصومتها مینویسیم.
این مترجم با ابراز نگرانی از فراموش شدن چراغافروزی تاریخ افزود: بنابراین با آنچه برشمردم تاریخ را لگدمال میکنیم و از دینی که در برابر نسلهای آینده بر گردن داریم و چراغی که باید در فرا راه آن بیفروزیم، دغدغهای به دل راه نمیدهیم. از این رو هر کس که در نگارش سنگین تاریخ واقع شود همواره باید این شعار پیش چشم خود قرار دهد که تاریخ از یک سو شناسنامه و از سوی دیگر راه آینده یک ملت است.
نظر شما