«کارنامه عزتالله فولادوند» در پژوهشکده تاریخ اسلام بررسی شد
رحمانیان: ترجمههای فولادوند منعکسکننده افکارش نیست/ مالجو: تفکر وی در کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» مشهود است
«بررسی کارنامه عزتالله فولادوند» با اختلاف نظر میان داریوش رحمانیان و محمد مالجو مواجه شد. رحمانیان معتقد است در آثاری که استاد برای ترجمه برگزیده چندان آراء و عقاید وی نمایان نیست. در مقابل مالجو میگوید: کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» با انعکاسی که از اندیشههای کارل مارکس به شیوه پوپری بیان شده، به نوعی بیان کننده گرایشهای فکری فولادوند است.
متاسفانه این نشست به دلیل نوع نگاهی به آثار استاد دچار حاشیه و تنشهایی شد. اگرچه دبیر نشست، رحمانیان تلاش بسیاری کرد که با آرام کردن محیط، نشست را با نظم برگزار کند تا نتیجه درخور و مناسب با موضوع نشست دریافت شود.
مترجمی که دغدغه تحرک نسلی ایرانی دارد
رحمانیان با اشاره به کتاب «رشد سیاسی» گفت: استاد در آثار متعددی که ترجمه کرده، مباحث فلسفه تاریخ را ارائه کرده که برای اهل تاریخ بسیار قابل توجه و مطالب مفید بسیاری دارد. در کتاب «رشد سیاسی» به ویژه در چاپ دومی که نشر ماهی از آن منتشر کرد، برای من بسیار درسآموز است زیرا در این اثر مترجم اهل درد، دغدغه و کنجکاوی در اسناد است و به تحرک فکری ایرانی توجه میکند.
وی درباره ویژگی ترجمههای فولادوند بیان کرد: استاد با ترجمههای خود، وسیلهای برای پیمودن راه در اختیار خواننده قرار میدهد تا به مقصد برسد و این کار، کار هر مترجمی نیست. ویژگی دیگر آثاری که وی ترجمه کرده، این است که بر برخی کتابها گاه ملاحظات انتقادی مربوط به صورت، محتوا، مباحث چارچوبهای نظری، روشی و مفهومی را مطرح کرده است.
دانشیار گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران افزود: استاد در ترجمه آثار دیگران بهترین متنها در زبان فارسی را جستجو و ضمیمه اثر کرده و ترجمه خود را با افزودن متنی انتخابی که در گزینش آن ظرافتی دقیق و هوشمندانه به کار برده شده، تکمیل میکند و در واقع اثر یک خلق دوباره جدید میشود زیرا وی در ترجمه کتاب مترجمی منفعل نیست. از طرفی بارها عبارتی را در کتابهای ترجمه شده خود با این مضمون میگنجاند: «من امیدوارم این اثر مایه خرسندی خواننده شود.»
هشداری که فولادوند در توهم استغنا داد
رحمانیان با اشاره به کتاب «آگاهی و جامعه» تالیف هنری استیوارت هیوز عنوان کرد: این اثر که از سوی استاد ترجمه شده، کتابنامه ندارد، نویسنده درباره کتابنامه تلاشی نمیکند، اما استاد کتابنامه بسیار کاملی را در پایان اثر میگذارد و سپس در این کتاب درج میکند: «امیدوارم عذر این گناه خرسندی خواننده باشد.» به عبارتی وی برای رضایت خواننده دغدغه خاطر دارد و خواننده را با متنی نارسا رها نمیکند.
وی با تشریح شیوه ترجمه نقادانه فولادوند اظهار کرد: استاد برای اینکه خواننده در درک مفاهیم یک کتاب دچار سردرگمی نشود، مانند کتاب «هجرت اندیشه اجتماعی» یک مقدمه مفصل درباره انواع برخوردهای ششگانه با تاریخ فکر را مینویسد و حتی برخی نظریههای آن را نیز نقد میکند و درباره تاریخ فرهنگی اشاره بسیار مهمی به این مساله میکند که چگونه فرهنگ به یک اصطلاح و مفهوم کلیدی تبدیل شد.
دانشیار گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بیان کرد: استاد در کتاب «سنگر آزادی» نزدیک به 50 صفحه مقدمه بسیار جامع و روشنگر بر آن مینویسد و موضع خود را وارد و بر آن نقد نیز دارد. این ملاحظات و تلاش مترجم برای خواننده ایرانی که با چنین سبکها، ژانرها و مفاهیم آشنایی ندارد، بسیار ارزشمند است.
رحمانیان با اشاره به توهم استغنا در حوزه علوم انسانی عنوان کرد: امروزه یکی از مشکلات ما توهمی استغنایی است که در حوزه علوم انسانی وجود دارد. باید بگویم علوم انسانی و به ویژه تاریخ در کشور ما آشفته، بیمقدار و خوار است و وضع علم تاریخ در ایران بسیار نامناسب است با این همه استاد بارها با هشدارهای حکیمانه خطر توهم استغنا در این حوزه را به ما یادآور شده است.
وی درباره سخن حکیمانه فولادوند در مقدمه آثارش افزود: استاد در پایان یکی از کتابهای خوشخوان حوزه تاریخ و فلسفه تاریخ در آخرین سطور مقدمه مترجم در سال 1369 مینویسد: «مسلم اینکه حوادث سهمگینی که در این سالها بر ما گذشته نیازمند ثبت در تاریخ به دست خود ماست و نسل آینده در این کشور به اغلب احتمال نسل مورخان خواهد بود.» باید دید این نسل چه نوع مورخی خواهد بود و در این سخن چه هشداری نهفته است. این نسل حاکی از نگرانی وی برای نسل آینده است و وی قصد دارد با بیان این عبارات به نسل آینده کمک کند.
دانشیار گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران گفت: درباره قلم استاد نیز باید بگویم یک قلم استثنایی روزگار ماست و انصافا زمانی که مقدمههای وی را میخوانیم از جمله این متن: «کشوری که اکثر مردم آن مصرفکننده میراث فکری بشر باشند دیر یا زود باید تن به اسارت و خفت بدهند.» به شیوایی و حکیمانه بودن قلم وی پی میبریم.
آثار ترجمه شده فولادوند خاصیت ماندگاری دارد
نوذری در ادامه این نشست با اشاره به برخی آثار فولادوند در حوزه ترجمه گفت: کتابهایی که نوشته میشوند در دو دستهبندی قرار میگیرند، کتابهایی که تاریخ مصرف کوتاهی دارند و به زمانه و دوره کوتاهی محدود میشوند، از طرفی کتابهایی نیز وجود دارند که تاریخ مصرف ندارند. عمده کارهای نظری، مفهومی و فکری از خاصیتی برخوردارند که تاریخ مصرف ندارند، مانند کتاب «روح الاقوانین» منتسکیو، «سیاست» ارسطو، «جمهوری» افلاطون، «سرمایه» کارل مارکس و آثار دیگر.
وی با اشاره به ویژگی کتابهای ماندگار برای ترجمه افزود: کتابهای ممتاز حوزه علوم انسانی که به آنها اشاره شد همواره محل رجوع خواهند بود. بنابراین ما نیز باید برای ترجمه آثاری را در همین راستا معرفی و ترجمه کنیم که زمانی محل ارجاع بودند و همچنان این محل ارجاع، تداوم و استمرار داشته باشد. بخش عمده آثاری که استاد ترجمه کرده نیز در زمره کتابهایی هستند که تاریخ مصرف ندارند.
استاد علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بیان کرد: کتابهایی که استاد ترجمه کرده مانند کتاب «هجرت اجتماعی اندیشه»، «آگاهی و جامعه» و «راه فروبسته» از خاصیت تداوم در محل ارجاع برخوردارند و در واقع این کتابها میتواند هم برای دانشجویان علوم اجتماعی، جامعهشناسی، علوم سیاسی، تاریخ، رشتههای مدیریت و بازرگانی و سایر رشتهها و البته رشته مادر فلسفه مورد مراجعه قرار گیرد.
نوذزی ادامه داد: همچنین زمانی که به هر سه اثر «هجرت اجتماعی اندیشه»، «آگاهی و جامعه» و «راه فروبسته» مراجعه کنیم، درمییابیم بحثهای بسیار ظریف و دقیقی از بزرگان حوزه ادبیات، رمان و داستان در آنها گنجانده شده است. این آثار را از این حوزههای فراعلمی و مطرح، فراتر میبرد و به حوزه ادبیات میکشاند. بنابراین دانشجویان ادبیات نیز میتوانند یکی از عمدهترین مخاطبان و مصرفکنندگان این آثار باشند.
مارکس را باید فراتر از آثاری که در ایران منتشر شده شناخت
مالجو نیز در این نشست به بررسی و نقد نظریههای کارل پوپر درباره اندیشههای مارکس در مجموعه کتاب چهار جلدی «جامعه باز و دشمنان آن» اثر کارل پوپر پرداخت و گفت: معتقدم اگر این کتاب نتوانسته درک درست و شایستهای از مارکس به دست دهد، بیش از همه چیز به علت قصور نویسنده در تمایز قرار دادن بین سطح تحلیل سهگانه (تجریدی، میانی و انتزاعی) است. پوپر در این کتاب سرمایه را به عنوان ابر سوژه قرار داده که در این نگاه سایر نیروهای دیگر در برابر منطق سرمایه فاقد سوژه هستند.
وی با اشاره به مصاحبه فولادوند درباره مارکس گفت: استاد در مصاحبهای که در نشریه «نگاه نو» داشت، معتقد است که باید مارکس را فراتر از آثاری که درباره وی در ایران منتشر شده، شناخت و باید بحثهای جدیدتری درباره وی صورت بگیرد. بنده در آثاری که ترجمه کردم، تلاش کردم به شناخت بهتر وی و همفکرانش کمک کنم.
طبق آنچه که مالجو از سخنرانی خود ارائه داد، تلاش کرد که این نظر را مطرح کند که استاد در ترجمه اثر چهار جلدی پوپر به نوعی با نظریههای نویسنده درباره مارکس همراهی داشته است. نظری که رحمانیان عکس آن را قبول داشت و بر این اعتقاد بود که آثار وی چندان منعکسکننده نظریات و برداشتهای فکریش نیست.
در پایان نشست پرسشهایی از سوی حاضران در جلسه و انتقادهایی درباره شیوه برگزاری آن صورت گرفت که از سوی سخنرانان پاسخ داده شد. همچنین یک تابلو فروش از سوی پژوهشکده تاریخ اسلام به دکتر فولادوند اهدا شد.
سخنان فولادوند در این نشست به زودی منتشر میشود.
نظر شما