جعفر ابراهیمی، معتقد است تنها راه پیشرفت و توسعه ادبیات کودک سپردن این امور به بخش خصوصی است زیرا «NGO» هایی مانند شورای کتاب کودک در انتخاب آثار و نگرششان به ادبیات کودک آزادی عمل بیشتری داشته و محدودیتهای نهادها و مراکز دولتی را ندارند.
«اگر به تاریخچه ادبیات کودک و ناشران کتاب کودک نگاهی بیاندازیم، میبینیم که پیش از انقلاب جز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ناشر تخصصی دیگری در حوزه کودک نداشتیم. البته بیشتر فعالیت کانون در آن زمان، تولید فیلم و انتشار کتابهای ترجمه بود ولی کم کم شروع به جذب نویسندگان خوب در حوزه کودک و نوجوان کرد.
بعد از انقلاب به خاطر اینکه اعتماد به نفس همه افراد در جامعه مخصوصا جوانان افزایش یافته بود، افراد علاقهمند زیادی اقدام به نویسندگی برای کودکان و نوجوانان کردند. آثار تولیدی ابتدا در مجلاتی مانند پیک و کیهان بچهها منتشر میشد سپس ناشران خصوصی کوچکی شکل گرفتند که به سراغ این نویسندگان نوپا میرفتند و آثارشان را به صورت کتاب منتشر میکردند. بعد از انقلاب بخش خصوصی در ادبیات کودک و نوجوان رشد زیادی کرد و توانست با ناشران دولتی رقابت کند و گاهی جلو بزند.
البته در بین موسسات ونهادهای دولتی که به نوعی در ارتباط با ادبیات کودک فعالیت میکنند فقط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوده است که توانسته تا حدودی موفق عمل کند. یکی از دلایل این موفقیت هم این است که بعد از گذشت سالها، کانون سعی کرده تا حدودی استقلال فکری خود را حفظ کند و برای انتشار کتابهایش نیازی به مجوز فرهنگ و ارشاد ندارد و این امتیازی است که به پیشرفت کارهایش کمک کرده است زیرا یکی از بزرگترین و جدیترین آسیبهای ادبیات کودک در سالهای اخیر گرفتن مجوز چاپ است که سبب میشود انتشار و عرضه کتابهای کودک و نوجوان سالها به طول بیانجامد.
اما با این وجود کانون پرورش فکری یک سازمان دولتی است و سال به سال هم میزان نظارتهای آموزش و پرورش بر این نهاد بیشتر میشود و این نظارتها نیز صدماتی به روند کارشان وارد کرده است. هرچه نظارتها بیشتر شود فراز و فرودها هم بیشتر میشود.
حال اگر بخواهیم مقایسهای بین نهادهای دولتی و خصوصی و «NGO» های موجود داشته باشیم، به مراتب میزان تاثیر نهادهای مشارکتی و خودجوش در تحول و توسعه ادبیات کودک بسیار چشمگیرتر بوده است. نهادهای خصوصی مانند شورای کتاب کودک و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به منافع اقتصادی و مادی فکر نمیکنند و بیشتر اهداف آنها معنوی و در راستای رشد ادبیات کودک است. این مراکز به دلیل اینکه سیاسی نیستند این قابلیت را دارند که افراد بسیاری را به خود جذب کنند. این «NGO» ها بیشترین کمک را به پیشرفت ادبیات کودک کردهاند هرچند که ممکن است تاثیر آنها از دید جامعه پنهان مانده باشد. این نهادها بدلیل اینکه مانند نهادهای دولتی در پی دادن آمار نیستند و از طرفی محدودیت و نظارت نهادهای دولتی هم بر آنها حاکم نیست توانستهاند سهم عمدهای در تحول و توسعه ادبیات کودک داشته باشند.
از سویی دیگر در این نهادها اگر مدیری بتواند عملکرد خوب و قابل قبولی ارایه دهد همچنان به کارش ادامه خواهد داد، زمانی هم که دوران مدیریتش به پایان برسد همچنان از مشاوره و راهنماییاش بهرهمند میشوند. از سویی دیگر در کنار این افراد باتجربه، علاقهمندان جوان و تازه نفس و خلاق را هم جذب میکنند و این خلاقیت و نوآوری در کنار فاکتور تجربه سبب رشد و گسترش ادبیات کودک میشود. در کشورهای دیگر هم وضعیت به همین منوال است و اغلب مدیران فرهنگی تا زمان پیری به کارشان ادمه میدهند و فعالیتهای این حوزه را به سامان میرسانند در حالیکه این وضعیت در نهادهای دولتی ایران اتفاق نمیافتد و تغییرات پیاپی مدیران در پی تغییرات دولتها و استفاده از نیروهای تازهکار سبب میشود که ما سیر قهقرایی را بپیماییم و به عقب برگردیم. در مراکز فرهنگی دولتی با هرتغییر مدیریتی، تصمیمات و برنامهریزیهای مدیر قبلی لغو شده و تصمیمات جدیدی اتخاذ میشود و قبل از تحقق تصمیمات جدید دوباره مدیران عوض میشوند و به این ترتیب ادبیات کودک رشد نمیکند.
به طورکلی «NGO»هایی مانند شورای کتاب کودک بدلیل اینکه در انتخاب آثار و نگرششان به ادبیات کودک آزادی عمل بیشتری داشته و محدودیتهایی مانند نهادها و مراکز دولتی ندارند، توانستهاند نقش موثرتری در پیشرفت ادبیات کودک ایفا کنند، بنابراین تنها راه پیشرفت و توسعه ادبیات کودک سپردن این امور به بخش خصوصی است. و دولت فقط باید کار حمایتی و نظارتی داشته باشد نه دخالت.»
جعفر ابراهیمی(شاهد) در سال 1330 در اردبیل متولد شد. وی به مدت ده سال نویسنده برنامههای رادیویی بود و از سال 1360 تا 1380 مسوولیت شورای شعر کانون پرورش فکری را بر عهده داشت. این نویسنده تاکنون بیش از 100 عنوان کتاب برای گروههای سنی مختلف نوشته است که از این میان میتوان به کتابهای «یک سنگ و یک دوست»، «آواز پوپک»، «آسمان ابری نیست»، «آب مثل سلام»، «خورشیدی اینجا خورشیدی آنجا»، «بوی گنجشک»، «گلدره و گلتاج»، «قصه پیامبران» و «در کوچههای خیس» اشاره کرد.
نظر شما