کیومرث امیری، رایزن فرهنگی ایران در فیلیپین میگوید: طبق بررسیهای من سالانه 500 کتاب روشمند و آکادمیک به زبان انگلیسی منتشر میشود که این کتابها از سوی نخبگان مشغول در عرصه مطالعات ایرانشناسی به نگارش درآمده است، در حالی که در ایران تنها در ایام دههفجر یک جایزه به دو نفر ایرانشناس تعلق میگیرد.
فاصله عمیق مطالعات ایرانشناسی ما و ایرانشناسان خارج از ایران
امیری از سخنرانان این نشست با اشاره به آینده ایرانشناسی گفت: به ایرانشناسی از دو دیدگاه میتوان نگاه کرد. نگاه بیرونی و نگاه درونی. زمانی که یک ایرانی به ایران نگاه میکند به آن نگاه درونی میگویند که این نگاه به دنبال خودیابی و هویتیابی است و زمانی که یک خارجی به ایران نگاه میکند به آن نگاه بیرونی یا نگاه دیگری میگویند. در نگاه درونی ایرانی به دنبال هویتیابی است. اما برای یک خارجی که با نگاه بیرونی به ایران نگاه میکند ساخت دیگری مطرح است. در ایرانشناسی امروزی در چهار بعد ایران سیاسی، ایران فرهنگی، ایران تاریخی و ایران سرزمینی مطرح است.
وی با اشاره به روند ایرانشناسی گفت: نخست این پرسش مطرح است که ایرانشناسی اکنون در چه وضعی است؟ ما در بحث ایرانشناسی باید بگوییم زمانی میتوان صحبت از مطالعات ایرانشناسی کرد که یک گفتمان براساس نهادی که وجود دارد مطرح است و این نهاد دارای جریانسازی است. در بسیاری از کشورها ایرانشناسی وجود دارد و کنفرانسهای ادواری برپا میشود.
رایزن فرهنگی ایران در فیلیپین عنوان کرد: نهادهای خصوصی که در خارج از ایران قرار دارند با برپایی نهادها و موسسههای ایرانشناسی در ابعاد وسیع و گسترده به مطالعات و تحقیق درباره ایران مشغول هستند. این موسسهها با اختصاص دادن جایزههای گوناگون تلاش دارند نخبگانی که در حوزه ایران مطالعه میکنند را به سوی خود جذب کنند. از جمله موسسه فرهنگی میراث روشن، بنیاد خاندان جم، خاندان جراحی و صدها بنیاد دیگر در حال حاضر کرسیهای ایرانشناسی راه انداختهاند.
امیری گفت: طبق بررسیهای من سالانه 500 کتاب روشمند و آکادمیک در زمینه ایرانشناسی به زبان انگلیسی منتشر میشود که این کتابها از سوی نخبگانی که در عرصه مطالعات ایرانشناسی تحقیق میکنند نوشته شده است، در حالی که در ایران تنها در ایام دههفجر یک جایزه به دو نفر ایرانشناس تعلق میگیرد. با این رویکرد باید گفت با تلاشهایی که از سوی نهادهای خصوصی خارج از کشور درباره ایران انجام میشود ما کجای منحنی مطالعات ایرانشناسی قرار داریم.
کشیشان دومینیکن بنیانگذار خاورشناسی
ساجدی با اشاره به پیشینه ایرانشناسی در ایران گفت: آنچه که ما امروز از آن به عنوان ایرانشناسی یاد میکنیم برای ایرانیان یک پدیده یکصد ساله است و برمیگردد به زمانی که علامه قزوینی در پاریس، لندن و برلن به تحقیقات ایرانشناسی پرداخت، اما مطالعات ایرانشناسی در اروپا پیشینه بیشتری دارد و به نوعی باید گفت آنها آغازگر مطالعات ایرانشناسی در جهان بودهاند.
وی با اشاره به حضور کشیشان در مطالعات خاورشناسی بیان کرد: نخستین خاورشناسها که موسسههایی با گرایش خاورشناسی در اروپا را بنیان نهادند کشیشان اروپایی بودند که متعلق به فرقه دومینیکنها بودند این فرقه در تاریخ شهرت خوبی نداشت و نام آنها با تفتیش عقاید همراه شده بود. خاورشناسی که این کشیشان انجام دادند آمیخته با عقاید مذهبی بود که به نوعی به خاورشناسی مذهبی معروف شد.
وی با اشاره به گروه دیگری از خاورشناسان عنوان کرد: پس از کشیشان گروه دیگری نیز به مطالعات خاورشناسی پرداختند که ردپای این مطالعات را میتوان در آثاری که از آنها بر جای مانده، یافت. این افراد سفرنامهنویسانی بودند که به انگیزه تجارت یا سفر به سمت شرق و ایران آمدند. آنها شروع به نوشتن کردند از جمله تاورنیه و شاردن که به دلایلی از کشور خود گریختند و در سفر به ایران مطالبی به نگارش درآوردند که امروزه برای ما بسیار اهمیت دارد.
عضو هیأتعلمی دانشگاه تهران اظهار کرد: کسانی که در رشته خاورشناسی فعالیت میکردند در عین حال یک ایرانشناس، ترکشناس و عربشناس نیز به شمار میآمدند و هنوز این سه رشته از هم تفکیک نشده بود که بعدها فرانسویها شروع به تفکیک این رشتهها کردند، اما نخستین تحقیقات مربوط به ایرانشناسی را هلندیها انجام دادند و بهطور اتفاقی خویشاوندی زبان فارسی را با زبان سانسکریت حدس زدند.
ساجدی با اشاره به نخستین تحقیقات خاورشناسی گفت: زمانی که فرانسویها شروع به تفکیک مطالعات ایرانشناسی از خاورشناسی کردند آنها متونی را در اختیار داشتند که حاصل تحقیقات کشیشان بود. کشیشانی که کینه و نفرت خود را در تحقیقات خاورشناسی لحاظ کرده بودند البته بعدها خاورشناسان غیرمذهبی مانند ویلیام جونز از انگلستان و هامر از اتریش در این عرصه حضور پیدا کردند که به تحقیقات علمیتری در این حوزه روی آوردند. اگرچه مطالعات خاورشناسی فرانسویها، تحقیقات هلندیها را نپذیرفتند.
مطالعات جهان سومشناختی بر پایه سیاستهای آمریکا
زرشناس یکی دیگر از سخنرانان این نشست با تکیه بر ایرانشناسی و ارتباط آن با سیاست اظهار کرد: مردم مغربزمین با شرق به معنای اعم و ایران به معنای اخص از طریق سیاحان و فیلسوفانی مانند هرودوت و گزنفون آشنایی داشتند. این شناخت پس از ظهور اسلام نیز کماکان ادامه پیدا کرد. ایرانیانی که پس از ظهور اسلام فرهنگ و هنر و علم و... خود را با آمیختن آن به دانش یونانیان گسترش دادند و توجه غرب را بیش از پیش به خود جلب کردند. ارتباط غرب همواره با آسیا وجود داشت آنها از طریق سفر به بیتالمقدس و سفرهای دریایی این ارتباط را حفظ میکردند.
وی با اشاره به ابهام در رسالههایی که غربیها از شرق نوشتند، عنوان کرد: پس از جنگهای صلیبی و پیشرفت ترکها، با مهاجرت علما و فلاسفه از آسیا، غربیها بیش از پیش با شرق آشنایی پیدا کردند، اگرچه از گذشته شرق به وسیله رسالهها و آثاری که موجود بود، شناخت نسبی داشتند، اما باید گفت این رسالهها گاه مبهم بود که بعدها کرسیهای خاورشناسی که به وجود آمد این اطلاعات از شرق را در رشتههای دانشگاهی طبقهبندی کرد و یک جریان گسترده علمی شکل گرفت.
مدیر گروه ایرانشناسی بنیاد ایرانشناسی بیان کرد: به وجود آمدن گسترده رشتههای دانشگاهی خاورشناسی در غرب برگرفته از منش و سیاست سیاستمداران آنها بود و در ورای این پژوهشهای علمی افکار سیاسی استعماری نهفته بود. در سدههای چهارده و پانزده میلادی مغربزمین در مسیر تحولات سیاسی قرار گرفت و این تحولات باعث شد که رابطه غرب با شرق را متحول کند. در این دوره غرب با داشتن ثروت و نیروی نظامی برتر به عنوان یک قطب قدرتمند به شرق نگاه میکرد.
زرشناس درباره پژوهشهای خاورشناسی اروپاییها بیان کرد: کرسیهای شرقشناسی که در غرب شکل گرفته بود، اکنون به عنوان یک قطب اطلاعاتی در خدمت سیاست کشورهای غربی قرار گرفته بود. به طوری که سیاستمداران با استفاده از خاورشناسان اطلاعات بیشتری از کشورهای شرقی میگرفتند و این اطلاعات به آنها کمک میکرد تا اهداف سیاسی خود را به خوبی پیاده کنند.
وی با اشاره به گفتههای ادوارد سعید، اظهار کرد: هر چقدر موسسههای شرقشناسی پیشرفت میکرد به عنوان قطبی برای ارایه اطلاعات بیشتر از فرهنگ، تمدن و ثروت شرق در اختیار سیاست قرار میگرفت و به نوعی به گفته ادوارد سعید غربیها با راهاندازی کرسیهای شرقشناسی تلاشی برای شناخت شرق داشتند که خود آن را ساخته و شناخته بودند. اکنون زمانی است که به قول ادوارد سعید پایان خاورشناسی کهنه است.
مدیر گروه ایرانشناسی بنیاد ایرانشناسی افزود: در قرن نوزده میلادی خاورشناسی جدید ظهور پیدا میکند، اگرچه پایه آن بر همان خاورشناسی قدیم استوار است، اما نسلی از خاورشناسان جدید دانشگاهی به وجود آمدند که به پژوهش در حوزههای جدید مانند آفریقاشناسی، خاورمیانهشناسی و مطالعات جهانسوم شناسی پرداختند که البته بخش اعظم این خاورشناسی به آمریکا منتقل شد و مطالعات جهان سومشناختی بر پایه سیاستهای آمریکا شکل گرفت.
زرشناس با اشاره به مطالعات ایرانشناسی در آمریکا عنوان کرد: ایرانشناسی یا مطالعات ایرانی یکی از زیرشاخههای خاورشناسی است و از آنجا که مطالعات خاورشناسی آلوده به پیشداوری و فضای تاریخی خود بوده، شایسته است که امروز به این رشته با نگاهی نو نگاه کنیم. اگرچه نمیتوانیم این تلاشها درباره مطالعات ایرانشناسی را نادیده بگیریم. با وجود این باید بگویم مطالعات ایرانشناسی امروزه از استقلال برخوردار است و مجلههای جداگانه در این حوزه این استقلال را تایید میکند.
نظر شما