حسن بلخاری در نشست «جایگاه هنر در تمدن ایرانی- اسلامی» گفت: معتقدم که هنر شیعی وجود دارد اما هنوز مبانی نظری آن مطرح نشده است. وی معتقد است که شیعهشناسی هنری بسیار نوپاست و فقط دو یا سه کتاب در اروپا در این باره نوشته شده است.
بلخاری در این برنامه گفت: نشستهای سرای اهل قلم باید ثبت و ضبط شود و امیدوارم این چنین، در حافظه فرهنگی و اندیشهای کشورمان باقی بماند.
وی با پرسیدن این سوال که آیا هنر شیعی باید در ذیل هنر اسلامی تعریف شود؟ گفت: در موجودیت هنر اسلامی بحثهای زیادی است. تعریف جامعی درباره هنر اسلامی وجود ندارد. من در مقالهای که در پاسخ به مقاله یک استاد دانشگاه هاروارد نوشتم، به وجود و ماهیت هنر اسلامی پرداختم.
بلخاری با بیان اینکه تعریفی از این هنر با عنوان «هنر مسلمانها» هم وجود دارد، افزود: بر اساس این تعریف، هنر یک دین زمانی میتواند هنر آن دین معنی شود که آن مذهب نسبت به فرم آن هنر موضع داشته باشد. اگر صرفا برخورد ساکت یا سلبی نسبت به هنر داشته باشد، مفهومی به نام هنر آن دین، موضوعیت نمییابد.
تجلی یک نظریه
عضو هیات علمی پردیس هنر دانشگاه تهران ادامه داد: برخی مناقشهها بر سر هویت هنر اسلامی است. قطعا هنر اسلامی وجود دارد اما مناقشهها بر سر این است که آن هنر بر اساس آموزههای کدام فرقه اسلامی است؟ در مقاله یاد شده هم درباره موجودیت و هویت این هنر بحث کردم.
وی با اشاره به کتاب زیر چاپ خود گفت: در این کتاب نظریه تجلی را مطرح کردهام. نظریه تجسد معتقد است در هنرهای برخی کشورها، هنر سبب تقدس شده است. مفهوم تجسد در هنر اسلامی وجود ندارد چون خداوند صورتی از خود در اسلام نشان نمیدهد و تجسدی وجود ندارد.
عضو هیات علمی پردیس هنر دانشگاه تهران، با اشاره به فرمهای مندرج در مصلای امام خمینی(ره) گفت: این فرمها کاملا انتزاعی است. با گنبد سلطانیه حتما آشنا هستید، در این گنبد برای نخستینبار هنر شیعی نمایان شده است زیرا قرار بود پیکر امامان شیعه به ایرانن منتقل و در گنبد سلطانیه دفن شود. پس محال بود در چنین بنایی المانهای شیعی بروز نداشته باشد.
بلخاری ادامه داد: نخستین گنبد فیروزهای جهان متعلق به گنبد سلطانیه است و همانطور که میدانیم در روایتهای شیعی بسیار درباره تقدس فیروزه آمده است. معتقدم که هنر شیعی وجود دارد اما هنوز مبانی نظری آن مطرح نشده است.
حکومتها و فرسایش هنر
وی در بخش دیگری از سخنانش به تاثیر حکومتها بر هنر و هنرمند پرداخت و گفت: این مساله از مهمترین مباحث مطرح شده در مباحث هنری است. آرنولد هاورز در کتاب «تاریخ اجتماعی هنر» گرچه نگاه جامعهشناسانه به مقوله هنر دارد اما نتوانسته به بررسی تاثیر حکومت بر هنر و هنرمند نپردازد.
عضو هیات علمی پردیس هنر دانشگاه تهران، توضیح داد: در هیچ یک ار تمدنهای شرقی و غربی قادر به تفکیک سیاست از هنر نیستیم. سیاست تعاریف و حُکما مراتب مختلف دارند. تحولات سیاسی باعث میشود که هنر تاثیراتی را بر جان خود احساس کند. هنرمند اگر بتواند خود را با آن تحولات همراستا کند، در آن جامعه میماند و اگر نه، مجبور به مهاجرت میشود. اگر حکومت بخواهد هنر به صورت سفارشی خلق شود، فرسایش و در نهایت مرگ هنر را شاهد خواهیم بود.
بلخاری با ابراز امیدواری از این که ارتباط هنر و سیاست، سبب تعالی هنر میشود و دخالت حکومتها به سانسور هنر نینجامد، به نقل خاطرهای درباره میکل آنژ، پیکرهتراش مشهور پرداخت و گفت: وی ناچار به فریب پاپ زمان خود برای تراشیدن صحیح پیکره یکی از پیامبران شد و باید بدانیم که دخالتهای ناشیانه برخی حکومتها سبب میشود که هنرمندان حکومت را فریب دهند. حقیقتا گاهی حکومتها توانستند با ثروت خود به هنر و هنرمند کمک کنند اما گاهی چنان لطمهای زدهاند که روح هنرمند را به نابودی کشاندند.
راههای شناخت هنر شیعی
مهدی مقیسه دیگر سخنران این برنامه بود. وی با بیان اینکه شیعهشناسی هنر بسیار نوپاست، گفت: فقط دو یا سه کتاب در اروپا در این باره نوشته شده است. وقتی میگوییم هنر شیعی یعنی این هنر اعم از دیگر هنرهای اسلامی و دینی است. برای شناخت این هنر به سه شیوه میتوانیم متوسل شویم. نخست نگاه به جغرافیای حضور شیعیان که به دلیل جای نگرفتن هنر عرفی در آن، دارای نقص است. برای مثال آیا میتوان گفت هر هنری که در محدوده کنونی ایران ارائه میشود، شیعی است؟
این مترجم و پژوهشگر دیگر شیوه شناخت هنر شیعه را بر اساس سلطنت حکما و سلاطین دانست و افزود: نقش امرا در حمایت از هنرمند پر واضح است اما آیا هر هنری که در ذیل فرماندهی آنان ارائه میشد، هنر همان فرقه بود؟
وی درباره سومین راهکار شناخت هنر شیعی از دیگر هنرها، گفت: این شیوه که در اروپا رواج دارد، توجه به مضمون است. از طریق نگاه به تمثالهای معصومان یا کتیبهها و یا نیتهایی که اشیاء خلق شدند میتوان به هنر شیعی پی برد. هرچند این شیوه هم خالی از اشکال نیست و اما پر استفادهتر از سایر شیوههاست.
جبار رحمانی از نگاه جامعهشناسی به موضوع شناخت هنر شیعی پرداخت و گفت: نمیتوان از یک جنبه به مقوله هنر نگریست. همچنین، من محتوا را امر ثابتی نمیدانم. بنابراین، آن چه زیبا نامیده میشود، همواره و در نزد هر قوم و فرهنگی زیبا نیست.
وی ادامه داد: وقتی انگیزههای شیعی وارد یک فرهنگ میشوند، مردم آن فرهنگ میکوشند به طرز زیبایی آن را طرح کنند که اکنون هم این هنر پردازی وجود دارد و قابل انکار نیست. مهم است که هنر را امری فرهنگی بدانیم و بتوانیم درک کنیم که مذهب کجای فرهنگ قرار میگیرد. معتقدم که مذهب میتواند هسته مرکزی فرهنگ باشد اما تمام آن نیست. بنابراین پسوند شیعی نمیتواند همه هنرهای برآمده از یک فرهنگ را در خود جای دهد. باید به این نکته هم اشاره کرد که در سطح خُرد، همه هنرها مذهبی نبودند.
نظر شما