فاضل ترکمن، شاعر، منتقد ادبی و دبیر انتشارات مروارید در گفتوگو با ایبنا ضمن اشاره به گسترده شدن برنامههای کاری نشر مروارید در حوزه انتشار شعر معاصر ایران گفت که دوره غولهای ادبیات ایران گذشته است و یک ناشر برای فعالیت در حوزه انتشار شعر باید به شعر جوان امروز روی بیاورد. ترکمن همچنین اشاره کرد که پس از حضورش در نشر مروارید، بخشهای سینما و تئاتر این نشر را فعال کرده است.
آیا روند کاری نشر مروارید پس از حضور شما به عنوان دبیر نشر تفاوت کرده است؟
بله. مسلماً هر کسی آگاهی، سلایق و برنامههای مخصوص به خودش را دارد. مثلاً بخش داستان ایرانی مروارید فعال نبود و همیشه به این قضیه انتقاد وجود داشت و من این بخش را فعال کردم. سعی داشتم کیفیت بیشتر مد نظرم باشد تا کمیت. به عنوان مثال رمان «دیوار» علیرضا غلامی از بهترین رمانهای سال پیش بود که همهجا از آن بحث شد. مجموعه داستان و رمانهای خوب دیگری نیز منتشر شدند که مجال نام بردن از همه آنها نیست، اما «آدمهای عوضی» پوریا عالمی و «ماهیهای کف رودخانه» مهدی رجبی هم جزو کارهای خوب نشر مروارید است.
همچنین من حوزه سینما و نمایشنامه را هم در این انتشارات فعال کردم. از نخستین نمایشنامهنویس زن ایران، یعنی فریده فرجام کار گرفتم. در حوزه سینما هم کتابی از مسعود فراستی زیر چاپ داریم.
انتشارات مرواید، پس از ورود فاضل ترکمن شاعر، حضور خود را در عرصه انتشار مجموعه اشعار، به ویژه شاعران جوان، جدیتر کرده است. آیا انتشار این کتابها به سلیقه شخصی خود شما باز میگردد، یا اینکه نشر مروارید برای انتشار کتابهای شعر خود هیات علمی جداگانه دارد؟
ببینید! هر کتابی که برای بررسی به مروارید بیاید، وارد یک بُرد تخصصی میشود. من ابتدا کارها را بررسی اولیه میکنم، اگر خیلی مبتدی باشد که کنار گذاشته میشود، اما حتی اگر کار متوسطی باشد، رای خودم را مینویسم و بعد کار را به دو یا سه کارشناس مختلف با سلیقه متفاوت میدهم. کارشناسها مدام تغییر میکنند و ثابت نیستند. نظر کارشناسان که آمد، نظر نهایی خودم را نوشته و بعد مدیر انتشارات و امور مالی تصمیم نهایی را برای انتشار اثر و عقد قرارداد میگیرند. در واقع من از لحاظ کیفی تصمیمگیرنده هستم و از لحاظ مالی خودِ نشر مختار است. حتی گاهی کتابی منتشر میشود که سلیقه من نیست، اما بهدلایل دیگری از جمله فروش، با انتشار آن موافقت میشود. مثلاً سال پیش مجموعه شعری چاپ شد که ضعیف بود و من با انتشار آن مخالف بودم، اما قرارداد کتاب برای قبل از شروع همکاری من با مروارید بود و نمیتوانستم در تصمیم انتشارات دخالت کنم. اصولاً هر نشری در هر جای دنیا همین است. بههرحال یک موسسه انتشارات، یک بنگاه اقتصادی هم هست و من به مروارید هم حق میدهم که به فکر فروش آثارش هم باشد. هنرمندانی که کارشان فروش ندارد، بهجای تخریب آثار پرفروش، ریشه این قضیه را پیدا کنند. یعنی چه که کار ما روشنفکری است و آوانگارد و برای همین، مخاطب نمیفهمد؟! یعنی تو از شاملو بزرگتری؟! چرا مردم هنوز شاملو میخوانند؟!
اتفاقا این مساله برای من هم جای سوال بود، چرا که بیشتر مجموعه شعرهای منتشر شده توسط مروارید، در این دو یا سه سال اخیر، مجموعههایی قوی هستند، اما برخی از سرایندگان آنها چهرههای شناخته شدهای نیستند. ترسی از نفروختن این کتابها ندارید؟
خیر! این تصور اشتباهی است. اولاً وقتی میگوییم کارِ قوی، دیگر جوان و پیشکسوت ندارد. من به اثر طرف نگاه میکنم، نه سن و سالش. الان هم در ادبیات و هم سینما، این جوانها هستند که ایدههای نو دارند. به سینما نگاه کنید، جوانها فرم و محتوا را متحول کردند و جایزههای جهانی گرفتند و کارگردانهای شاخص قدیمی، آثاری ساختند که فاجعه بوده. در ادبیات هم همین فرصت باید به جوانها داده شود. اتفاقاً از لحاظ فروش هم مخاطب گاهی به افراد شناختهشده بدبین میشود. یعنی دلیلی ندارد چون یکنفر اسم بزرگی دارد، همه کارهایش بفروشد. تجربه من این بوده که دراین سالها، بهخصوص مخاطبان جوان و دانشجو، آگاه هستند و به اثر توجه میکنند؛ نه اسم و رسم.
بههر حال یک دلیل اصلی برای خریدن کتاب توسط عامه مردم، اسم نویسنده یا شاعر آن کتاب است...
ببینید، دوره غولهای ادبیات ایران گذشته است. این توقعات عجیب و غریب چیست؟! ما یا باید چاپ شعر را کنار بگذاریم یا بدانیم بضاعت موجود شعر امروز همین است. بعد از فروغ اینهمه شاعر زن داشتیم، کدامیک فروغ شدند؟! یا ما الان احمد شاملو از کجا بیاوریم؟! هی میآیند و میگویند مرواریدی که زمانی فروغ و شاملو چاپ میکرد، چرا الان، فلان و فلان! بهجای این حرفها دنبال ریشه قضیه باشید. تقصیر مروارید و مابقی ناشران نیست که دیگر فروغ و شاملویی وجود ندارد. الان همه توهم شاعری دارند. روزانه دهها مجموعه شعر به مروارید میرسد. اغلب آنها رد میشود، اما اگر قرار است نشری در حوزه شعر فعالیت کند، باید از این بضاعت و ظرفیت انتخابهایی داشته باشد. من از انتخابهایی که در دوره حضور خودم منتشر شده، دفاع میکنم. اینها کسانی بودند که یا سوابق بالابلند مطبوعاتی داشتهاند و یا از شاگردان خوب شاعران پیشکسوت بودند و بههرحال حتی اگر جوان بودند، شعرشان شناختهشده بوده. ضمن اینکه کیفیت اثر آنها توسط کارشناسان تایید شده. این جزوی از تاریخ ادبیات معاصر ماست. ما نمیتوانیم منتظر بمانیم که فروغ تازهای متولد شد و بعد کتاب چاپ کنیم. گفتم فروغ، یادم افتاد مجموعه شعر کامیار شاپور سال پیش در مروارید منتشر شد. یک مجموعه شعر مالیخولیایی خیلی خوب، ایدههای نو، زبان تازه و شاعرانه، اما چند نفر از همین دوستان همیشه شاکی به آن پرداختند؟! اینها بهانه است. بعضیها فقط دنبال ایراد گرفتن هستند؛ وگرنه اگر بخواهم کتاب شعرهای خوب مروارید را ردیف کنم، جا کم میآورم.
اگر اشتباه نکنم، در شبکههای اجتماعی مختلف، از انتشارات مروارید، به دلیل همین موضوع انتشار کتاب از یک نویسنده یا شاعر گمنام و یا متخصص در یک رشته دیگر، انتقاد زیادی شد که در برخی از صفحات هم کار متاسفانه به تمسخر این ناشر قدیمی رسید.
دوستان فضای مجازی باید کمی انصاف خود را بالا ببرند و اگر نقدی دارند، علمی بگویند؛ نه با غرضورزی. من خودم هم در شبکههای اجتماعی فعال هستم اما واقعاً ادبیات بعضیها آدم را زده میکند. این درست نیست که یکنفر که چندین و چند سال پیش کاری برای مروارید آورده و کارش به هر دلیلی رد شده، هنوز این نشر را به ناسزا بکشد. تو وقتی کاری برای نشری میبری باید ظرفیت و انتظار تایید یا رد اثرت را داشته باشی. دوره هوچیگری گذشته است. درواقع بعضیها فکر میکنند که منتقد هستند، منتقد شریفتر از این حرفهاست. این طیف از نظر من هوچیگرند و فقط ساز مخالف میزنند. بهانهاش را هم گیر میآورند. در یک موسسه انتشاراتی فقط من تصمیمگیرنده نیستم. آن هم نشری بهاعتبار مروارید و با سابقه بیش از 50 سال.
برنامه کاری نشر مروارید، پس از اتمام بیست و هشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، چیست؟
حضور من در مروارید دقیقاً یک سال شد. برنامهای که بهشخصه در نظر دارم، سختگیری بیشتر و بیشتر است؛ بهخصوص در حوزهی شعر. چون همهی مردم ایران در هر قشری خودشان را شاعر میدانند. بعضیها هم که فکر میکنند پدرخواندهی شعر هستند و اجازه نمیدهند هیچ شاعر مستعد . دیگری دیده شود. من هر شاعری را با هر سلیقهای اگر از لحاظ کیفی قدرتمند باشد، حمایت میکنم و از باندبازیهای مرسوم بیزار هستم.
درباره فاضل ترکمن
فاضل ترکمن شاعر، نویسنده و طنزپرداز، دارای مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیاتفارسی است. او فعالیت خود را زیرنظر عمران صلاحی و سیمین بهبهانی در دهه 80 آغاز کرد و با مطبوعات مطرح این دهه و دهه 90 همکاری مداوم داشت.
«حرفهای گریهدار»، «سفر به قبرستان»، «پول چراغ جادو»، «کیف پول من گرسنه است»، «یکی بیاید مرا لِهْ کند»، «وقتی دماغ پینوکیو توی سوراخ گوش من بود» نام شماری از کتابهای منتشر شده ترکمن است. وی تاکنون سهبار موفق به سرو زرین جشنواره بینالمللی شعر فجر شده و در این زمینه رکورددار است
نظر شما