کتاب «شکست حصر آبادان» که 9 روایت داستانگونه کوتاه از این عملیات را در بر دارد، از سوی انتشارات سفیر اردهال منتشر شد.
در مجموع، 9 روایت داستانگونه کوتاه درباره شکست حصر آبادان در این کتاب آمده که برخی آنها برگرفته از خاطرات شهیدان و رزمندگان است.
شکست حصر آبادان، یک روز با جانبازان، خاطره سوسنگرد، خورشیدهای تابناک، صنوبر (1)، صنوبر (2)، ت مثل تکریت، مراسم ترحیم و خاطرهای از فتح بزرگ عنوان داستانهای این کتابند. داستانهای کتاب فقط در محدوده فضا جبهه و عملیات روایت نشدهاند و برخی داستانها، به جنبههای خانوادگی و اجتماعی هم توجه دارند.
در بخشی از داستان «صنوبر (2)» میخوانیم: «صنوبر نوشته بود که میخواهد «پرستار» شود و به بیماران خدمت کند. نوشته بود که پرستاری هنر است مثل هنرهای هفتگانه. میگفت... نوبت من که شد با خجالت خواندم میخواهم خبرنگار و عکاس شوم و از شرایط و لحظههای مختلف عکس و خبر تهیه کنم. سالها گذشت مثل عمری که بر ما گذشت. یک روز دست بر قضا صنوبر را در خیابان دیدم و انگار کودکی و نوجوانیام را دیدم و گستره ده سال عمرمان را. صنوبر با مقنعه سفید و چادر سیاه با همسر و فرزندش و نه آن صنوبر با گیسی بافته با روبان سفید و اورمک طوسی و یقه سفید. گفت که عازم جبهه است. مناطق جنگی...»
«شکست حصر آبادان» در کمتر از 100 صفحه منتشر شده است.
این کتاب را انتشارات «سفیر اردهال» با شمارگان 550 نسخه، قطع رقعی، 80 صفحه و به بهای 40هزار ریال روانه بازار نشر کرده است.
نظر شما