یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۸
«در‌آمدی بر فلسفه آفرينش» شما را به سیر جهان می‌برد

ما به عنوان انسان چه داريم، چه مي‌توانيم داشته باشيم و چگونه انسان در‌بردارنده نكات و عناصري است كه علم امروز به كليات آن پي‌ برده است اما ارتباط و عملكرد آنها همچنان مبهم و تفكر برانگيز است؟ «در‌آمدي بر فلسفه آفرينش» مهم‌ترین پرسش‌ها و پاسخ‌ها را درباره شدن، فرهنگ، عقل و هنر و مدلي از سير جهان و آفرینش را از ابتدا تا انتها پیش روی شما می‌گذارد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)  «در‌آمدي بر فلسفه آفرينش» تأليف «كورش باقري» در 74 صفحه توسط نشر «پورشاد» در سال 93 منتشر شد. اين كتاب شامل پيش‌گفتار، چهار فصل و سخن پايا‌ني است.

پيش‌گفتار کتاب با چند سؤال آغاز مي‌شود: ويژگي چيست؟ عقل چيست؟ سياست چيست؟ هنر چيست؟ و هر كدام چه ويژگي دارند. نويسنده در ادامه مطرح مي‌كند که ما به عنوان انسان چه داريم، چه مي‌توانيم داشته باشيم و چگونه انسان در‌بردارنده نكات و عناصري است كه علم امروز به كليات آن پي‌ برده است اما ارتباط و عملكرد آنها همچنان مبهم و تفكر برانگيز است. او به مغز در انسان اشاره مي‌كند كه به عنوان يك توده سلولي تا وقتي كه از آن يك پديده خلق نشود، درباره آن صحبت نمي‌كنيم. آن پديده را شعور خود‌آگاه مي‌داند كه حتي در موقع خواب، فعال است و اين كاركردي است كه با كاركرد فعال طبيعت و دنيايي كه در آن زندگي مي‌كنيم، تشابه دارد. او می‌گوید: فهميدن، موتور مغز است و حاصل آن زندگي‌. ما وقتي زندگي مي‌كنيم كه آن را فهم مي‌كنيم. «پندار‌گرايي» ويژگي نخستين انسان است. «انديشگي» يك نوع ماهيت فعال براي پذيرش چگونه بودن به و‌جود مي‌آورد كه فلسفه حيات است و چون به فلسفه مي‌رسيم به بنيان‌ها و مبد‌أ آن ــ‌ يعني ذات باري‌تعالي ــ نزديك ‌مي‌شويم، نه از حيث بودن بلكه از حيث شدن.

آن چه در اين كتاب مي‌خوانيم، روشي است براي «شدن»، آن‌ گونه كه نويسنده، اين سير را در خود درنورديده است.

نويسنده در فصل اول به مفهوم و منظور از پديده «شدن» پرداخته است و با توضيحی اجمالي، عارف‌ شدن، فيلسوف‌ شدن، نويسنده، هنرمند،نابغه و صنعتگر شدن را تعريف مي‌كند. او شكوفا شدن خردها را مديون انتخاب‌ها‌يمان مي‌داند. از ويژگي روح صحبت مي‌كند و اين كه روح نبايد ملتهب باشد چون مأوا و اصل او ــ يعني خداوند ــ ملتهب نيست. نويسنده در ادامه از ويژگي خداوند، هستي و چالش‌هاي فكري  انسان براي يافتن او صحبت مي‌كند و در اين باره مي‌گويد كه من مطمئن هستم طبيعت، خدايي دارد ولي به  اين‌ كه همه انسان‌ها خدا دارند، مطمئن نيستم ... .

در فصل دوم كتاب به موضوع «فرهنگ» پرداخته شده است. نويسنده ضمن تكرار و تأكيد بر اين نكته كه انسان با تفكر، زنده و جاويد است، ويژگي فرهنگ پويا را تفكر مي‌داند. او توضيح مي‌دهد كه ما چيزي جز خودمان نيستيم و در مقابل كل جهان يك نقطه كم‌رنگ ولي توان محور شدن در اين كره خاك را داريم. چون ما واجد شعور هستيم. انسان با وجدان زندگي مي‌كند و با و صيتنامه‌اي كه از وجدان آگاه او رقم زده مي‌شود، از دنيا مي‌رود. حيات ادامه دارد و ما در مركز حيات هستيم. مغز ما مي‌تواند ما را به سمت اوج پيشرفت يا حضيض ذلت سوق دهد. هيچ كس به انسان از خود او و خداي او نزديكتر نيست.

فصل سوم به «عقل» مي‌پردازد. نويسنده در تعريف عقل مي‌‌گويد كه عقل، جوهر پيدايش طبيعت و تغيير آن است. اگر نيرويي وارد كنيم، برابر آن برما نيرويي وارد مي‌شود. اگر عقل نيرويي توليد مي‌كند كه «شناخت» نام دارد، ماده نيز نيرويي توليد مي‌كند كه پاسخ شناخت‌ها‌ست. عقل انسان به انسان مي‌گويد جهان پيرامون تو و تو در يك راستا و براي رسيدن به يك حقيقت به وجود آمده‌ايد. خدا همه چيز است و اولين خلق او عقل است. نويسنده در ادامه اين بحث از كاركرد عقل و نتيجه و آثاري كه از به‌كارگيري آن مي‌توان به دست آورد، مي‌گويد.

 در فصل چهارم، نويسنده درباره «هنر» بحث كرده است. «هنر» نوعي بازتاب دروني از درك جهان است؛ از طبيعت و از ماوراي طبيعت كه به يك نوع جهان‌بيني منتهي ‌مي‌شود. هر اثري از يك تأثير خبر مي‌دهد و اين گونه است كه داراي مخاطب مي‌شود. كار هنري نوعي كار فكري است كه با برانگيختگي حسي شكل مي‌گيرد. نويسنده با تكيه بر اين تعريف و آن چه در ادامه توضيح مي‌دهد از تاثير و بازتاب هنر مي‌گويد و در پايان از هنر به عنوان آرايش ويژگي‌هاي هستي ياد مي‌كند كه در نتيجه آن نوعي روح براي يك اثر خلق مي‌شود و از اين نظر به خلق خدا نزديك است.


نويسنده در بخش «سخن پاياني» مي‌گويد كه بر آن است تا در كلام پاياني، مدلي از سير جهان و آفرینش را از ابتدا تا اين كه در آخر چه مي‌شود مطرح كند: نخست كلمه بود و كلمه نور بود و خدا نور بود. پس از آن نوري كه تمامي كلمه بود و تمامي هستي بود، مخاطبي پيدا كرد كه عقل اول يا ستاره سرخ است و شروع به درك ماهيت مطلق كرد و اين تا بدان حد ادامه پيدا كرد كه نسبت به نور و محور هستي تصوري پيدا كرد و اين تصور صورتي پيدا كرد و سپس اين صورت به خود نگريست و از اين نگريستن ــ داراي‌ معنا شدن ــ صورت ديگري ظاهر شد كه عقل دوم نام دارد. ...

اين روند در بخش «سخن پاياني» ادامه می‌یابد تا در آخر كه نويسنده به روز رستاخيز اشاره می‌کند و با تعريف و توضيح بهشت و جهنم، گفتار خود را با اين اميد پايان مي‌دهد كه هيچ انساني در جهنم نباشد و همه به بهشت بروند.

اين كتاب با شمارگان 500 نسخه منتشر شده و به بهاي 6 هزار تومان قابل خريد است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها