علی خلیلی، جانشین قانونی محمود گلابدرهای در حفظ و نشر آثار او و مالک کل آثار گلابدرهای گفت: طی هفتههای گذشته برخی نویسندگان درباره آثار و شخص گلابدرهای حرفهای ضد و نقیضی زدند که وظیفه خود میدانم نسبت به آنها واکنش نشان دهم.
وی افزود: متأسفانه در جلسهای که به نام «بررسی کتاب لحظههای انقلاب» برگزار شد و قاعدتاً منتقدان باید اثر مورد نظر را نقد میکردند نویسندگان و دستاندرکاران نشر کتاب به نقد شخصیت گلابدرهای پرداختند که کاری غیرقانونی و غیر شرعی است. من به این وسیله اعتراضم را نسبت به حاضران این نشست ابراز میکنم و همانطور که اکبر خلیلی در این جلسه درباره کتابهای «لحظههای انقلاب» و «گام به گام با انقلاب» صحبت کردند حاضرم در این مورد مناظرهای با ایشان داشته باشم.
خلیلی ادامه داد: بعد از فوت مرحوم گلابدرهای تلاش زیادی صورت گرفت تا آثار او دیده نشود. نقل قولهایی که اکبر خلیلی درباره کتاب «لحظههای انقلاب» عنوان کردند درست نیست. ایشان در این نشست گفتند که روح انقلاب در آثار گلابدرهای وجود ندارد و من از ایشان توضیح می خواهم که اصطلاح «روح انقلاب» را به درستی و با سنجیدگی برای ما تعریف کنند. همچنین محمدرضا سرشار گفت که کتاب «لحظههای انقلاب» تأیید نشده و محمود گلابدرهای نویسنده انقلاب نیست یا اخیرا در دومین یادواره محمود گلابدرهای که در حوزه هنری برپا شده است راضیه تجار بدون اینکه شناختی درست و کافی از کتاب «لحظههای انقلاب» داشته باشد گفته که «محمود از شیراز با پای پیاده به تهران میآید و در این مسیر هر چه میبیند مینویسد. این کتاب کتاب خوبی است!» من از گفته راضیه تجار خندهام میگیرد که چهطور یک آدم میتواند از شیراز با پای پیاده به تهران بیاید!؟ این حرف نشان میدهد که دوستان ما چنان با نگاههای جناحی به موضوع مینگرند که قضاوت درست را از دست دادهاند. آنها بدون اینکه بخواهند چیزی بنویسند میخواهند بعد از 36 سال کتابی را بررسی کنند!
وارث آثار گلابدرهای توضیح داد: در این نشست مسایلی مطرح شد که به نوعی تحریف انقلاب و نقد شخصیت محمود گلابدرهای است. آقای خلیلی در این نشست گفتند که انقلاب اسلامی شجره طیبه است و محمود بدون اینکه خودش بخواهد به این شجره طیبه چنگ زده است یا جای دیگری گفته شد که محمود محو میشود و بازمیآید و با تغییراتی در انقلاب قرار میگیرد. آنها گفتند با وجود اینکه محمود را نمیتوان در هیچ گروه مبارزاتی جای داد در انقلاب حضور داشت.
خلیلی یادآور شد: اینکه محمود در گروه خاصی قرار نداشت که بد نیست و حاضران حتی به نخنما بودن این حرف خود نیز توجهی نکردند. آنها به گفتوگوهای محمود با مادرش پرداختند و اینکه مادرش به او میگوید که تو میروی و کشته میشوی! یا شخصیت او را با کارتنخوابها مقایسه کردند که دور از شأن زنده یاد گلابدرهای است. این «کارتون خوابی» هم از وقتی باب شد که کتابی با عنوان «10 سال در امریکا» به چاپ رسید و ناشر بدون اجازه آن را با عنوان «10 سال بی خانمانی» منتشر کرد. میخواهم بگویم که این عبارتها و نظرها در شأن و شخصیت نویسنده فرزانهای چون محمود گلابدرهای نیست.
این نویسنده افزود: البته مسایل دیگری هم در این نشست مطرح شد. خلیلی گفت که نخستین کتاب گلابدرهای «سگ کورهپز» است که من به گلابدرهای گفتم بخشهایی از این کتاب را حذف کن! در مقام پاسخگویی به اکبر خلیلی باید بگویم که او آن زمان کارگر کارخانه پاکتسازی پروانه بود و دوره متوسطه را در مدرسه شبانه طی میکرد و به هیچ وجه در فضای فرهنگی کشور حضور نداشت چه رسد به اینکه بخواهد محمود گلابدرهای را بشناسد و با او هم صحبت شود و به او پیشنهاد دهد که بخشهایی از کتابش را حذف کند. آن زمان حشر و نشر گلابدرهای بیشتر از هرکس با جلال آلاحمد بود نه با اکبر خلیلی. او همچنین با اشاره به کتاب دیگری که اسمش را نیاورد و احتمالا منظورش «پر کاه» بود نظرات ضد و نقیضی داد.
خلیلی گفت: اکبر خلیلی در مصاحبههایش میگوید، 17 شهریور 57 با امام(ره) آشنا میشود و سودای رهبر انقلاب و رهبر کبیر انقلاب را داشت. آن روزها اکبر خلیلی برای اینکه ما کشته نشویم دنبال ما در خیابانها راه می افتاد و اغلب هم در شلوغی ها ما را گم میکرد. اکبر خلیلی نقش بسزایی در عدم بازنشر کتاب «دال» را از سوی بنیاد شعر و ادبیات داستانی داشت و این بنیاد با اخطارهای قانونی من مواجه شد و سرانجام بعد از یک دوره اختلاف که مقامات حقوقی ارشاد دخالت کردند و بر حق اینجانب تاکید شد. همانطور که گفتم حاضرم هنوز هم با اکبر خلیلی درباره کتابها و شخصیت مرحوم گلابدرهای مناظره کنم.
نظر شما